مقدمه:
هدف از نگارش این مقاله مقایسه ی دو کشور آسیایی یعنی ایران و ژاپن می باشد. دو کشوری که در قرن گذشته مشتاق آگاهی از راز و رمز موفقیت غرب بوده اند. دو کشوری که اکنون یکی از آنها چنان توسعه یافته است که امروزه پژوهشگران زیادی به دنبال کشف رموز موفقیت سریع آنها در توسعه ی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی هستند.
بیشترین تأکید ما در این بررسی ریشه های پیشر فت ژاپن در مقایسه با ایران است ،این که چگونه کشور ژاپن درکمترین زمان توانست پله های ترقی را طی کند و در عصر حاضر تبدیل به یک کشور صنعتی شود و اینکه چرا ایران که روزی مهد تمدن بوده ،اکنون تبدیل یک کشور در حال توسعه شده که دارای چالش های زیادی در زمینههای مختلف فرهنگی ،اجتماعی ،اقتصادی و صنعت شده است.
اتفاق بسیار مهمی در جغرافیای فکر، فلسفه و مدیریت در آموزش و پرورش به وقوع پیوسته است که به جز شناختِ درست آن امکان تحوّل در نظام آموزشی ما وجود نخواهد داشت.
اتفاق بسیار مهمی در جغرافیای فکر، فلسفه و مدیریت در آموزش و پرورش به وقوع پیوسته است که به جز شناختِ درست آن امکان تحوّل در نظام آموزشی ما وجود نخواهد داشت. در کشورهای در حال توسعه که هنوز نظام آموزشی، معطوف به قالب ها و روش های سنّتی و مدرسه محور است و از سویی شرایط غالب جهانی، پذیرش روش های نوین را ایجاب نموده، بازتعریف و فهم زمینه های فکریِ تحوّلِ نوین آموزشی و تلاش برای سازگاری بین شرایط بومی با شرایط مدرن را ضروری ساخته است، به گونه ای که بدون داشتن تصویری درست از این شرایط نمی توان رسیدن به نتایج مطلوب را انتظار داشت. نوشتار حاضر بخشی از یک پژوهش است که تقدیم خوانندگان محترم می شود.
مهم ترین تغییرات فکری و فلسفی در آموزش و پرورش جدید در عصر مدرن به فراخور تحوّلی که در مفهوم انسان ایجاد شد، جایگاه فرد در معادلات فردی و اجتماعی دستخوش تغییر گردید. طبیعی است که جلوه های نوین توسعه یافتگی کشورها به مثابه عینیت هایی (Objectivity) هستند که ریشه در ذهنیت های (Subjectivity) فکری و فلسفی خاص خود دارند. در این بین اتفاق اساسی و مهم این بوده است که نظام های آموزشی این جوامع بر مبنای این مؤلّفه ها قرار گرفت. در این جا تحوّلی که در هندسه فکری و در سپهر برنامه ریزی و اجرایی آموزش وپرورش به وجود آمد به این شرح است:
۱) محوریتِ یادگیری و یادگیرنده
سخن از مخاطب و انسان در شرایط جدید است. همان گونه که می دانیم هر شرایطی، تربیت، شخصیت و ذهنیت خاص خود را می طلبد. اشتباه است که بتوان پنداشت تا دیروز در یک کشور یک روش آموزشی مثلاً روش سنّتی تعلیم و تربیت حاکم بود و امروز بتوان شرایط و شیوه های مدرن آموزشی را همچون آموزش الکترونیکی، آموزش رسانه ای، آموزش از راه دور و رایانه ای را جایگزین روش های قدیمی نمود. نکته اساسی که همواره در «جوامعِ پذیرنده» وجود دارد، عدم توجه و غفلت از زمینه فکری یک پدیده مدرن است. «تحوّل در مفهوم انسان»، شالوده ی اساسی فهم شرایط جدید به خصوص در حوزه ی آموزش و پرورش است. انسان در شرایط مدرن به موجودی خوداندیش تبدیل شده به گونه ای که همه چیز را در ظرف عقل و اندیشه خود به محک تجربه و شناخت درمی آورد.
آموزش و پرورش رسمی در ایران با قدمتی بیش از یک قرن در ادوار مختلف به دنبال تحول و دگرگونی بوده لکن به دلیل کم توجهی به مبانی ارزشی ویژگی های فرهنگی و نیازهای اجتماعی در این زمینه کمتر توفیق داشته است
آموزش و پرورش رسمی در ایران با قدمتی بیش از یک قرن در ادوار مختلف به دنبال تحول و دگرگونی بوده لکن به دلیل کم توجهی به مبانی ارزشی ویژگی های فرهنگی و نیازهای اجتماعی در این زمینه کمتر توفیق داشته است . با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و جاری شدن ارزش های اسلامی در ارکان حکومت تغییرات گسترده ای در بنیادهای نظری اهداف محتوی روش ها و دیگر اجزای نظام آموزشی آغاز شد اما به دلیل حاکمیت دیدگاههای گذشته و عادت شدن روش ها آنگونه که بایسته نظام جمهوری اسلامی است این تغییرات نهادینه نشده و ضرورت آن همچنان به قوت خود باقی است .
شما می توانید مبانی نظری تحول بنیادین نظام آموزشی کشورمان را از اینجا دانلود نمایید.