نخستین عامل، که فرآیند ورودی دانشآموزان حرکت به آموزش مقدماتی متوسطه را تحت الشعاع قرار میدهد، آموزشهای کودکان در مقطع چهارم میباشد. مقیاس رتبه بندی آلمان از 1 (A) تا 6 (F) میباشد. در برخی ایالتها معدل ویژهای جهت راهیابی به مدارس بالاتر نیاز میباشد این در حالی است که سایر ایالات شرط معدل قرار نمیدهند. در مطالعاتی که برروی ما دو ایالت از سه ایالت به دانشآموزان آن معدل 5/2 را به دست آورده بودند صورت گرفت توصیه شد که آنان به Gymnasium یا Realschule وارد می شوند. اگر چه دانشآموزان با معدلهای پایینتر نیز هم در صورت تمایل والدینشان میتوانستند به یکی از این مدارس وارد شوند. در ایالت سوم دانشآموزان نیاز داشتند که برای ورود به Gymnasium معدل 3/2 بدست آورند. در برخی ایالتها دانشآموزانی که رتبهشان مطابق معیارهای توصیه شده جهت ورود به Gymnasium یا Realschule نمیباشد، برگزاری آزمون ورودی توسط مدارس مورد نظر الزامی است. چنانچه دانشآموزان در آزمون پذیرفته شوند. بطور آزمایشی ثبت نام شده و اگر ثابت کنند قادر به انجام موارد خواسته شده می باشند در مدارس باقی میمانند. در سیستم آموزش سنتی آلمان، دانشآموزانی که کسب معدل مورد نظر نائل نگردیده و یا نمره کافی جهت ورود به Realschule یا Gymnasium را دریافت ننمایند. به Hauptshule وارد میشوند. در ایالتهایی کهGesamtschule وجود دارد دانشآموزان میتوانند با هر سطح توانایی آن را بهعنوان گریزی از انواع مدارس سنتی انتخاب نمایند.
سیستم به گونهای طراحی شده است که در ابتدا دانشآموزان را براساس سطح آموزشهای پیشین آنان دسته بندی میگردند.
نگرشی که آموزش را در سطح مدارس مقدماتی متوسطه در بر می گردد بر این اساس است که دانشآموزان باید در محیطی پرورش یابند که برای آنها مناسب باشد. بنابراین اهداف اجتماعی و آموزشی مجزا به ایجاد تفاوت آموزشی در مدارس مقدماتی متوسطه کمک کرده و دانشآموزان براساس تواناییهای خود آموزش نظری مورد نیاز را دریافت می دارند. اگر دانشآموزان ” شایسته” مدرسه باشند و برای یادگیری انگیزه داشته باشند موفق خواهند بود. اما اگر در حد مدرسه نباشند،به عقیده والدین و معلمان بیهوده رنج خواهند برد که این خود در روند رشد شخصیتی دانشآموز و دور نمای آینده شغلی او عاملی تعیین کننده است.
دانشآموزان پایین ترین سطح درHauptschule ، ثبت نام به عمل میآید. این مراکز عمدتاً به ارائه آموزش دروس پایه نظری مباردت مینمایند. دیگر رشتههای ارائه شده درHauptschule جهت یابی شغلی داشته و به دانشآموزان برای انتخاب شغل آینده خود آمادگی میدهند. در اغلب ایالتها، دانشآموزان در شروع پایه پنجم در Hauptschule ثبت نام نموده و تا پایان پایه نهم به تحصیل در این مقطع مبادرت مینمایند. با این حال در برخی ایالتها حضور در مدرسه تا پایه 10 ضروری است. و در باواریا آندسته از دانشآموزانی که در پایه پنجم ثبت نام نمیکنند، برای حداقل 2 سال به Hauptschule فرستاده میشوند. دانشآموزانی که قادرند وارد Realschule شوند در شروع پایه هفتم به آنجا منتقل میشوند و آن دسته از دانشآموزان نیز که از شرایط Realschule را ندارند تا پایه نهم در Hauptschuie باقی میمانند. با این حالGrundschule در پایه پنجم به Hauptschule ، Realschule یا Gymnasium منتهی میگردد. پس از اتمام موفقیت آمیز پایه نهم در Hauptschule و دریافت گواهی نامه مورد نظر اغلب دانشآموزان در یک برنامه کاری تمام وقت یا نیمه وقت کاری به همراه ادامه تحصیلات خود شرکت میکنند. این برنامهها معمولاً مدت زمان 2 تا 3 سال به طول انجامد. آموزش جامع وسیع با کسب مهارتهای کافی را برای دانشآموزان بر پایه برنامههای فراهم مینمایند
در مراکز Realschule دانشآموزانی بر پایه برنامههای آموزشی عملی تربیت میگردند، اما تأکید عمده فرآیند آموزش آسان میباشد. تمرکز آموزشی در Realschule بین unterstufe (سطوح پایینتر) که پایههای 6 و 7 را در بر میگیرد و oberstufe (سطوح بالاتر) که بر پایههای 8 و 9 و 10 مشتمل میگردد، متفاوت میباشد. پایه های پایینتر آموزشی تأکید عمدهای بر آموزشهای تئوریک دارد در حالی است که در سطوح بالاتر بیشتر بر ایجاد نظم تأکید میگردد. دانشآموزانی که از معدل کافی جهت ورود به مدرسه برخوردار میباشند. اگر معلمش عقیده داشته باشد که محیط Realschule برای دانشآموز بهتر خواهد بود ممکن است به Realschule فرستاده شود. دانشآموزانی که Realschule را کامل میکنند وگواهینامه Realschuleرا بدست میآورند واجد شرایط ادامه تحصیل درسطحGymnasium و یا یکی از مدارس حرفهای سطوح بالاتر مانند Berufsfachschule ، Berfsaufbaoschule ، Fachoberschule،Berufliches Gymnasium ، Fachgymnasium یا Fachschule می باشند. در برخی از شهرداریها، Hauptschule و Realschule ساختمانی را اشغال نموده و از معلمان و کاردر اداری مشترکی برخوردار میباشند. البته دانشآموزان این دو مدرسه با اینکه ممکن است تماس کمیبا یکدیگر داشته باشند، به روشهای تحصیلی جداگآنهای پرورش می یابند. در Hauptschule برخی رشتهها به رشتههای ابتداییتری تقسیم میگردند. در ایالتهای آلمان شرقی سابق یک مؤسسه ترکیبی Haupt Realschule از عناوین متفاوتی اعم ازSekundarschule ، Mittelschule یا Regelschule برخوردار میباشند که بستگی به ایالت دارد. اگر چه دانشآموزان در پایه پنجم به این مؤسسه ترکیبی وارد میشوند، پایههای پنجم و ششم دوره بندی نشده است. بطوریکه دانشآموزان تا پایه هفتم به هیچ یک ازاین دو مدرسه وارد نمیشوند.
در Gymnasium دوره های آموزشی به دانشآموزان ارائه میگردد که به طور معمول به ورود به دانشگاه منتهی میگردد. دانشآموزان ممکن است در دوران مقدماتی متوسطه ( پایه پنجم ) در Gymnasium ثبت نموده و یا پس از کامل کردن Realschule ( پایه 11 ) به Gymnasium منتقل شوند. در برخی ایالتها این روش معمول شده است که دانشآموزان بعد از پایه ششم به Gymnasium منتقل شوند. 3 سال آخر Gymnasium ( پایههای 13 – 11 در بعضی ایالتها ) Oberstufe نامیده میشود. دانشآموزانGymnasium میتوانند در دوران مقدماتی متوسطه بمنظور تخصصی کردن تحصیلات خود یک یا تعداد بیشتری دوره تحصیلی ارائه شده را انتخاب کنند. اغلب این دورهها بر دروس چون زبآنهای کلاسیک، زبآنهای مدرن، علوم و ریاضیات مشتمل میگردد. دانشآموزی که با موفقیت Gymnasium را به اتمام میرساند آزمونهای جامع را میگذراند تا Abitur را دریافت کنند گفتنی است که این مدرک مجوزی برای معرفی دانشآموزان را برای آموزش عالی یا ورود به مدارس حرفهای تخصصی به شمار میآید.
Gymnasium مراقبت است که نسبت به سایر مدارس رسمیترمی باشد وتدریس در آن توسط معلمهایی صورت میگیرد که از برقراری انضباط بیشتر از آموزش لذت میبرند. بررسی دانشآموزان نشان داد که اغلب جوانان آلمانی که در Gymnasium برای رسیدن به دستاوردهای بالاتری دوره دیدهاند افرادی ساعی و با وجدان هستند بطوریکه آنها در صحبت کردند ماهر ترند. آنها عموما حمایت مناسبی از جانب والدینشان دریافت میکنند. بسیاری از والدین با تحصیلات دانشگاهی یا والدین که آموزش حرفهای دیده اند تمایل دارند فرزندانشان در دانشگاه تحصیل کنند. تفاوتهای موجود بین ایالتهابهعنوان برگزیده انجمن در سیستم آموزشی 13-K آلمان وظیفه Gymnasium آموزش دانشآموزانی استسنایی می باشد که قصد ورود به دانشگاه را دارند. واژه استثنایی در هر ایالت معنای بسیار متفاوتی دارد این تفاوتها به اولویتهای آموزشی دو جذب سیاسی بر میگردد: دمکراتهای اجتماعی(SPD) که آرزوی افزایش دستیابی به آموزش را دارند و دموکراتهای مسیحی (CDU)که باور دارند تنها راه رسیدن به استانداردهای بالاتر، بازگشت به طرحهای روشن و مستقیم سه گانه میباشد. در نتیجه استانداردهای جهت پذیرفته شدن در Gymnasium در ایالتهای جنوبی نسبت به ایالتهای مرکزی بالاتر میباشد. وقتی یکی از دانشآموزان شمال آلمان به ایالت جنوبی میآید امکان دارد مجبور شود تا یک کلاس را دوباره تکرار کند. اما اگر یک دانشآموز آلمان مرکزی به شمال آلمان برود میتواند یکسال را جهشی بخواند.
تحقیق در Gymnasium در ایالتهای مرکزی و جنوبی مثال روشنی از تفاوتهای موجود در ایالتها در مورد چگونگی پایه گذاری و تدوین تکمیل و ارز یابی استانداردهای اموزشی در اختیار ما قرارداردبعضی از مدارس Gymnasiums نسبت به سایر مدارس طرفداران بیشتری دارند و از زمانیکه این مدارس در آلمان مرکزی سوالات آزمونAbitur را طراحی میکنند سختی Abitur میتواند بوسیله استانداردهای مدرسه فرق کند در نتیجه تلاش دانشآموزان شهری برای کسب Abitur ممکن است باعث ورود آنان به Gymnasium با استانداردهای پایینتر شود. کسب گواهینامه Abitur با بهترین نمرات ممکن یک هدف سریع برای اغلب دانشاموزان Gymnasium میباشد. دانشآموزانی که از Gymnasium فارغ التحصیل میشوند از نظر بدست آوردن آموزشهای حرفهای ورود به دانشگاه و کار بیشتر از سایرین بهره می برند.
مسأله ای که احساسات قوی را میان معلمان، مدیران، والدین و دانشآموزان بر انگیخت اتمام دوره ابتدایی و ورود به سال پنجم (یا سال اول Gymnasium )می باشد. در ایالت مرکزی ملاک واقعی برای پذیرش در Gymnasiumوجود ندارد. دانشآموزان باید عمومأ معدل 5/2 را از مدرسه ابتدایی داشته باشند و بوسیله معلمشان توصیه شده باشند. مطابق قانون، والدین برای ثبت نام بچههایشان درGymnasium حق مسلم دارندحتی اگر این توصیهنامه را نداشته باشند. معلمان بیان کردند که این مسئله نه تنها که برای دانشآموزانی که بخاطر توصیه نامههای معلمشان به Gymnasium فرستاده شدهاند زیانآور بوده، بلکه برای استانداردهای Gymnasium هم مضر بوده است. یک معلم که چندین سال قبل در یک کلاس پنجم درس داده بود گفت مهمترین شروط برای موفقیت در دورههای ریاضی Gymnasium این است که دانش آموزان قادر به حل مسائل ریاضی با یک روش منظم باشند و فرصت پرسیدن سؤال را داشته باشند. او تصدیق کرد که بسیاری از بچهها در خانوادهای با یک ولی پرورش مییابند و ممکن است کمکی را که نیاز دارند دریافت نکنند. به این علت، او ترجیح می دهد بچهها به یکدیگر کمک کنند و او هم آزمونهایی به عمل آوردکه هدف از آن نمره دادن نمی باشد. در ایالت جنوبی، معلمان و والدین با غرور درباره به سیستم معقول و واقعی این ایالت صحبت کردند که فعالیتش را با سودمندانه ادامه میدهد زیرا فقط دانشآموزان ممتاز را میپذیردکه قادر به تحصیل در سطحGymnasium میباشند. بر عکس ایالت مرکزی که Realschule را به عنوان حق انتخاب در پایه پنجم میپذیرد، تمام دانش آموزان پایههای پنجم در ایالت جنوبی به Hauptschule یاGymnasium میروند بعد از پایه ششم دانشآموزان میتوانند از Hauptschule به Realschule یا Gymnasium انتقال یابند. معدل 3/2 در آلمانی، ریاضی و دینی برای پذیرفته شدن در هر Gymnasium در ایالت جنوبی مورد نیاز است. اگر یک دانشآموز این معدل را نداشته باشد یا در مرز قبولی باشد، میتواند برای یک دورة آزمایشی 3 ساله وارد Gymnasium شود و تعدادی از آزمونها کتبی و شفاهی را بگذراند تا تایید شود که او برای ورود به این مدرسه مناسب است یا خیر،
دانشآموزانGymnasium بین دو و چهار آزمون کلاسی هر نیمسال در دروس انگلیسی، آلمانی و ریاضی و درزیستشناسی هر نیمسال دو آزمون دارند ودر سایر دروس در هر نیمسال یک آزمون دارند یا هیچ آزمونی ندارند مثل موسیقی، جغرافی، تاریخ معلمان بطور دورهای از دانشآموزان میخواهند برنامة تکالیف را بطور شفاهی مرور کنند و سپس آنها را براساس نوع ارائهشان طبقه بندی میکنند. به هر حال آزمونهای شفاهی بهعنوان یک وسیله ارزیابی هم برای بالا بردن سطح به پایة13 عمل میکنند و هم اینکه دانش آموزان را برای آزمونAbiutr آماده می نمایند.
دانشآموزان ایالت های مرکزی و جنوبی دوبار در سال کارنامه دریافت میکنند. گزارشات شامل نمرههای انظباط شخصی و نظریه عمومیدرباره همکاری، رفتار و توانایی دانشآموزان در پایههای5الی10 میباشد. قاعده نمره دادن در ایالت مرکزی 50 درصد برای آزمونهای شفاهی و 50 درصد برای آزمونهای اصلی و آزمونهای کلاسی میباشد. بسیاری از معلمان متذکر شدند که تلاش می نمایند تا نوع سئوالات آزمونهای کلاسی بر اساس تشابه سئوالاتی باشد که دانش آموزان درآزمون Abitur با آنها روبرو خواهند شد.
مدارس Gesamtschule در تمامی ایالتهای کشور وجود ندارد. برعکس مدارس مقدماتی متوسطه سنتی، مدارسGesamtschule به پذیرش از دانشآموزانی با استعدادهای مختلف مبادرت مینماید. از آموزش 2 سال نخست این مدارس (پایههای 6 و 5 ) تحت عنوانForderstufe نامیده میشود. این مقطع تحصیلی دوران جهتیابی بوده و طی آن اقدامات چندانی در خصوص تواناییهای دانشآموزان صورت نمی گیرد. به هرحال در پایههای 7 و 8، دانشآموزان اغلب آموزشهایی در سطح ابتدایی یا پیشرفته دریافت نموده و در پایه نهم وارد سیستم سهگانه تحصیلی میشوند. این سیستم به این منظور طراحی شده است تا به دانشآموزان اجازه دهد دورههای مناسب را بر اساس سطح تواناییشان بگذرانند. مثلا یک دانشآموز که در ریاضی قوی است در دوره ریاضیات A یا B قرار خواهد گرفت، همان دانشآموز اگر در آلمانی ضعیف باشد در کلاسهای سطح C آلمانی قرار میگیرد. اغلب دانشآموزان Gesamtschule که به ادامه تحصیلات خود در پایههای 9 یا 10 مبادرت مینمایند، از Hauptschule یا Realschule گواهی نامه دریافت میکنند. این دانشآموزان بر اساس محل اخذ گواهینامه برای آموزش یا اشتغال در مراکز مختلف معرفی میشوند. دانشآموزانی که دورههای پیشرفته پایه 10 Gesamtschule مشتمل بر دو زبان خارجی را با موفقیت پشت سر گذارند، به منظور تحصیل در Abitur یا Gymnasium معرفی میشوند.
دو منشا اولیه توانایی، درکلیه مدارس مقدماتی متوسطه هوش ذاتی و حمایت خانوادگی ذکر شده است.
به هر حال در زندگی دانشآموزان خارجی عوامل محیطی در کنار حمایت خانواده اغلب به عنوان عامل بسیار مهم تأثیر گذار در توانایی مد نظر بوده اند. این فاکتورهای محیطی مکررا در زندگی جمعیت دانشآموزی در grrends chule وهاپت شول جایی که بالاترین درصد دانشآموزان خارجی را دارد، مشهود میباشد.
در مدارس مقدماتی متوسطه، معلمان بیشتر راجع به هوش ذاتی، علاقه دانشآموزان به مطالب و انگیزه یادگیری به عنوان عواملی که نقش بزرگی در سطح توانایی و تحصیلی آنها بازی می کنند، صحبت کردند. اغلب دانشآموزان توانا از نظر توانایی تحصیلی قادر به تحصیل در Gym بودند اما معلمان متذکر شدند که دانشآموزانی که هوششان کم می باشد ولی مشتاقند سخت کار کنند خواهند توانست در مدرسه موفق شوند و در Abitur قبول شوند. دانشآموزانی که علاقه ویژهای به آموختن مطالب دارند در انجام تکالیف موفق ترند. علی رغم این مساله دانشآموزان باید معیارهای ویژهای داشته باشند تا در Gym یا Real ثبت نام شوند. معلمان و والدین از افزایش تعداد دانشآموزانی که بر خلاف توصیه معلمشان به این مدارس فرستاده شده اند صحبت کردند. که این به خود اختلاف دامنه اجرایی در هر دو نوع مدرسه می افزاید. در ایالتهای آلمان شرقی سابق تعداد زیادی از دانشآموزانی که برای Realschule مناسب بودند در عوض در Gym ثبت نام شدند واین مساله دامنه وسیع تری در سطح توانایی در Gym ایجاد کرد درحالیکه سبب شدکه دامنه توانایی در مؤسسه ترکیبی Haupt / Realschule کاهش یابد. معلمان Gym اغلب متذکر میشوند که ضعیف ترین دانشآموزان عاقبت به مدرسه کم طرفدارتری منتقل خواهد شد در نتیجه، برخلاف پایههای ابتدایی در Gym اختلاف در سطح توانایی دانشآموزان بسیار زیاد است. درصد دانشآموزانی که به مدرسه کم طرفدارتری مانند Realschule و یا مدرسه ترکیبی Haupt/Realschole منتقل می شوند در ایالتهای مختلف متفاوت است. با اینحال در ایالت آلمان جنوبی به دلیل سختگیریهای عمده درصد گستردهای از دانشآموزان به ترک نحصیل مبادرت مینمایند. در ایالت جنوبی، %60 دانشآموزانی که تحصیلاتشان را در Gym شروع کردهاند به دریافت Abitur نائل آمده و سایرین به Realschule منتقل شده و یا در آزمون ترک ـ مدرسه در پایان پایه 10 Gym حضور میباشند. بنا به اضهارات دانشآموزان، کلاسهای Realschule از نظر kiHkHآنتیتشسهصسشذتظئظئطذوظطونمشمآنان آسان بوده و در برخی موارد مطالب مورد تدریس قبلاً درGym مورد مطالعه قرار گرفتهاند. معلمان Hauptschule تصدیق نمودند که دانشآموزان از ضعف زیادی برخوردار بوده و آندسته از دانشآموزانی که قادر ب تحصیل درHauptschule نبودند به Sorderschule وارد شدند. به عبارت دیگر معلمان Hauptschule متذکر شدند که از بالاترین درصد دانشآموزان خارجی برخوردار میباشند. دلیل حضور بسیاری از دانشآموزان در Hauptschule عدم برخورداری آنان از مهارت لازم در زبان آلمانی و ناتوانی در انجام تکالیف درسی است
مدرسهBerufsschule یک مدارس مقدماتی متوسطه حرفهای نیمه وقت است که دانشآموزان به منظور تکمیل تحصیلات Realschule / Hauptschule یا Gymnasi… در آن ثبت نام میکنند در نتیجه بسیاری از معمان Berufsschule پیش زمینههای آموزشی مختلف و تفاوتهای سنی را بهعنوان عوامل تأثیر گذار در عملکرد دانشآموزان این مدرسه ذکر کردند.
همیاری والدین, جلسات شبانه والدین, معلم که به صورت سالیانه یاهر نیم سال برگزار می گردد، (Elternabende ) معمول ترین راه همیاری والدین در آموزش کودکان می باشد. درطول شب ها والدین معلمان فرزندشان را ملاقات میکنند و میتوانند در مورد عملکرد فرزندشان بحث کنند همچنین درباره توجه به مدرسه و نیازهای ویژه آن گفتگو کنند. علاوه بر این جلسات والدین – معلم، چندین راه دیگر جهت همیاری والدین در برنامه مدارس دانشآموزان وجود دارد. انجمن اولیاء هر سال انتخاب میشود که وظیفه بیان خواستههای والدین را در جلسات اداری و غیر اداری و یا شرکت در تصمیم گیریها مهم مدرسه را بر عهده دارد. اعضاء این انجمن در شروع سال تحصیلی توسط والدین شرکت کننده در جلسات معلم – والدین از هر کلاس انتخاب میشوند. یک “کلاس” شامل 30 دانشآموز میباشد بنابراین ممکن است چهار کلاس پایه 10در یک مدرسه وجود داشته باشد و ینابراین 4 نماینده در انجمن اولیاء از والدین دانشآموزان پایه 10 میباشد. یکی از این راه ها, انجمن اولیاء (Schulel ternbeirat) می باشد که با مدیریت مدرسه و معلمان همکاری می نماید و تاحدی شبیه به انجمن اولیاء _ مربیان آمریکا (PTA) می باشد. انجمن علاوه بر این که “صدای” والدین را به مدرسه میرساند در واقع به عنوان یک کانال اطلاع رسانی و گفتگوی غیر رسمیمعلمان، مدیر مدرسه و والدین عمل میکند. در بعضی موارد, انجمن اولیاء ممکن است وظایف دیگری را نیز برعهده بگیرد. هیئت رسمیدیگری که ممکن است والدین در آن شرکت داشته باشند انجمن مدرسه (Schulkonferenz ) میباشد. براساس قانون جدید برخی ایالتها، انجمن مدرسه شامل پنج نماینده از والدین، پنج نماینده از معلمان و مدیر مدرسه میباشد. اعضاء مدرسه چند بار در سال با هم ملاقات میکنند تا در مورد موضوعاتی مانند تغییرات دوره تحصیلات، مسائل مربوط به بودجه و شرکت در پروژههای تحقیقی خارج از مدرسه صحبت کنند. به علاوه، انجمن مدرسه در مورد رشتهها مطرح شده توسط معلمان و انجمن اولیاء نیز بحث میکند. بعضی از مدارس یک گروه غیر رسمیتحت عنوان “میز گرد” والدین (Elternstammtisch ) دارند، که در یک مکان عمومیمانند یک رستوران با یکدیگر ملاقات میکنند. اغلب، یک گروه اصلی از شرکت کنندگانی که به طور عادی به جلسات میآیند وجود دارد. در بیشتر موارد، این گروه اصلی شامل مدیر مدرسه و یک یا تعداد بیشتری معلم است (که ممکن است شامل والدین دانشآموزان نیز باشد. ). میز گرد والدین فرصتی است برای والدینی که راحت نیستند رشتهها نگران کننده شان را در انجمن اولیاء مطرح کنند. این موضوع ممکن است در جلسه بعدی انجمن اولیاء مورد بحث قرار گیرند. همیاری والدین در انواع مختلف مدارس نقشی که والدین در آموزش فرزندانشان بازی میکنند از یک مدارسه به مدرسه دیگر فرق میکند، همچنین راههای رسمی و غیر رسمیکه از آن طریق والدین در آموزش فرزندانشان فعالیت دارند بر اساس سن فرزندانشان متفاوت می باشد. دانشآموزان آلمانی در 18 سالگی به سن قانونی میرسند. بسیاری از دانشآموزان مقاطع بالایی Gymnasiumو به ویژه در هنرستان ها 18 سال به بالا هستند. معلمان مدارس فنی Gymnasium متذکر شدند که امکان دارد برگه های اخطاری که آنان به دلیل عملکرد ضعیف دانشآموزی که 18 ساله به منزل وی بفرستد به خود او برسد و خود دانش آموز آن را امضاء نماید. همچنین یک دانشآموز 18 ساله ممکن است خودش برگه معافی غیبت را امضا کند. والدین دانشآموزان بزرگ سال اصلاً در مدرسه به طور رسمی دخیل نمی باشند. برای مثال، در جلسات اولیاء _ مربیان, دانش آموزان 18 ساله شرکت نمی کنند. البته ممکن است والدین این دانشآموزان هنوز به طور غیر رسمیدر آموزش آنها دخیل باشند. والدین دانشآموزان Hauptschule معمولاً خیلی کم در آموزش فرزندانشان همکاری می کنند. برای مثال یک معلم Haupt/Realschule گفت او خوشحال می شود اگر از 25 والدین کلاس ا و2 یا 3 نفر به جلسه بیایند. والدین دانشآموزان Realschule نسبت به Hauptschule معمولاً بیشتر در جلسات اولیاء – مربیان شرکت میکنند به علاوه معلمان گفتند والدین دانشآموزان Realschule برای کنترل تکالیف فرزندانشان مشتاق ترند و نسبت به وضعیت نمرههای آنها علاقه مندتر میباشند.
والدین دانشآموزان مدارس ابتدایی بویژه در پایههای سوم و چهارم، نقش فعال تری در آموزش فرزندانشان دارند. زیرا والدین آرزو دارند فرزندانشان بتواند در پایه پنجم به مدرسه Gymnasium وارد شوند. در ایالت مرکزی والدین خودشان میتوانند تصمیم بگیرند فرزندانشان به کدام مدارس مقدماتی متوسطه بروند. اما در سایر ایالت ها نمرات و توصیه نامههای معلمان نوع مدرسه را مشخص مینمایند. عموماٌ والدین دانشآموزان مدارس ابتدایی از محتوای دروس که فرزندانشان یادمیگیرند راضی هستند و اگر لازم باشد در تکالیف به آنها کمک می کنند. در بین کلیه والدین، والدین دانشآموزان مدارس Gymnasium بیشتر از سایرین مایل هستند در کارهای مدرسه و آموزش فرزندانشان همکاری شوند.
اغلب والدین دانشآموزان مدارس مقدماتی متوسطه گفتند اولین راهی که آنها برای حمایت از آموزش فرزندشان فراهم کردهاندایجاد یک محیط مطمئن و آرام جهت یاد گیری میباشد. دانشآموزان به ویژه در مقاطع بالاتر از نظر تحصیلی مستقل میباشند و احتیاجی به کمک برای انجام تکالیفشان ندارند. با وجود این بسیاری از معلمان بیان کردند آرزو دارند والدین وضعیت و چگونگی انجام تکالیف فرزندانشان را بررسی نمایند. شاید مهم تر از نظارت بر انجام تکالیف، روشی باشد که از آن طریق والدین با فرزندانشان ارتباط برقرار کرده و از فعالیتهای مدرسه آنان حمایت میکنند، به عبارت دیگر یعنی شیوه برخورد والدین مهمتر از سایر موارد می باشد. مطالغات متعددی نشان داده است والدینی که یک شیوه “مقتدر” شامل ترکیبی از پاسخ گویی و تقاضا دارند به پرورش دستاوردهای تحصیلی در فرزندانشان بیشتر علاقه دارند دانشآموزانی که همیشه نمرات خوب میگیرند از خانوادههایی می باشند که خانواده همیشه مراقب آنها میباشند و موفقیتهای آنها را افزایش می دهد. دانشآموزانی که تصور میکنند هرگز چنین حمایت هایی را از جانب خانواده دریافت نمیکند. نمی توانند در مدرسه خوب باشند. بیشتر دلایلی که معلمان برای مشکلات نوجوانان و عملکرد ضعیف آنان در مدرسه ذکر میکردند فقدان حمایت خانوادگی یا فقدان علاقه والدین در موردفرزندانشان بود. بر طبق گفته معلمان، در بسیاری از موارد والدین به سادگی تلاش برای پرورش فرزندشان را متوقف کرده و آنان را “بیشتر به حال خودشان“ رها میکنند. در چند سال اخیر حجم مشکلاتی که معلمان باید با آنها روبه رو شوند در اخیر افزایش یافته است. میتوان همه انواع مشکلاتی را که ما در مدرسه داریم را بدین شکل ترسیم کرد: دشمنی با علم وهنر, خراب کاری، پرخاشگری، خشونت، عملکرد ضعیف، غیبت و غیره... که در اغلب موارد به وضعیت خانواده برمیگردد… دلیل اساسی اغلب مشکلات این است که بسیاری از بچهها در خانه فرد قابل اطمینانی را در اختیار ندارد که بتواند با او صحبت کنند. وقتی والدین جدا میشوند، دستاوردهای تحصیلی دانشآموز به طور طبیعی کاهش مییابد. اما مشکل این جاست که شما به عنوان یک معلم نمیتوانید کاری برای تغییر اوضاع خانواده دانشآموز انجام دهید. هیچ کس نمیتواند کمکی انجام دهد. تنها چیزی که یک نفر میتواند انجام دهد این است که با دانشآموز دوستانه برخورد کند و اگر او بخواهد با او صحبت نماید. روابط اجتماعی مثبت برای پرورش کافی و مناسب ارزشهای فردی و جهت یابی اجتماعی اهمیت دارد. درحقیقت او باور دارد که حرکت بچهها به سمت کناره گیری اجتماعی و غفلت والدین از آنها هدفهای آماده تری برای پرخاشگری خشونت و جنایت فراهم می سازد. والدین میتوانند نقش فعالی در “ارتقا پیشرفت فرزندانشان ” داشته باشند اما حالا بسیاری از آنها بسیار گرفتار هستند یا به اندازه کافی علاقمند می باشند. که نیروی خود را برای پرورش صحیح فرزندانشان صرف کنند.بیشتر مشکلات جوانان آلمانی از فقدان جهت یابی منشأ میگیرد. والدین بیش از این قادر نیستند نظم را در مورد فرزندانشان اجرا کنند زیرا آنها خودشان از انظباط کمیبرخوردارند.
به علاوه، بسیاری از والدین وقتشان را بسیار پر ارزش تر از این میدانند که صرف بچهها کنند.
والدین دانشآموزان مدارس ازGym / Real تأثیرخانواده و حمایت آن به عنوان عامل مهمی در عملکرد دانشآموز یاد نمودند.
استعداد کودکان عامل مهمی است. نحوه برخورد معلمان با کودکان نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. که این خود به ابعاد کلاسهای درسی بستگی دارد. چرا که در کلاسهای بزرگتر مشکلات عمدهای برای کودکان بهویژه کودکان ضعیفتر ایجاد میگردد. نکته مهم دیگر مزایای همکاری والدین با کودکان و درجه تمایل آنان جهت مشاوره با فرزندان خود در خصوص مسائل آموزش است. مسأله مهم دیگر جایگزینی والدین به جای معلمان میباشد. این مسأله توسط والدین دانشآموزان دیگری هم ذکر شده بود. در حالیکه در سایر مدارس بهعنوان یک عامل به حساب نیامده بود. بسیاری از والدین Realschule و Gym که ما با آنها صحبت کردیم گفتند آنها بیشتر از این قادر نبودند به کودکان در تکالیف مدرسه شان کمک نمایند. و آنها انتظار داشتند کودکان در انجام تکالیفشان شخصا مسئولیت را بر عهده گیرند.
اغلب دانشآموزانی که مورد مصاحبه قرار گرفتند نگرانی از جهت فشار درسی نداشتند. در نتیجه به نظر دانشآموزانی که ما با آنها صحبت کردیم معمولاً دانشآموزانی با معدل متوسط یا بالای متوسط بودند، بنابراین نظریات آنها درباره فشاری که احساس میکنند ممکن است کمی غیر عادی باشد آنها گفتند ممکن است فشاری در جهت ایجاد عملکرد بهتر وجود داشته باشد، اما این فشار دانشآموز را از پا در نمیآورد. به نظر آنها معیارها و فشارهای که برای بالا بردن سطح درسی به کاربرده میشود براساس نوع روشهای آموزشی متفاوت میباشد به این ترتیب دانشآموزان ضعیفی که در کلاس به درس توجه داشته باشند و تکالیف کلاسیشان را انجام دهند چندان تحت فشار قرار نخواهند گرفت. بلکه حتی به آموختن تشویق خواهند شد. با این حال، همواره فشار بیشتری بر ضعیف ترین دانشآموزان وجود داشته و دانشآموزانی که تحت فشار هستند اغلب به خواسته مدرسه ( معمولاً Gym ) به مدارسی کم طرفدارتری منتقل میگردند.اگر چهHauptshule آسانگیرترین مدارس مقدماتی متوسطه میباشد اما معلمانHauptshule بر این باورند که شرایط برای بسیاری از دانشآموزانHauptshule آسان نبوده و اهداف آموزشی مدارسی از جانب خانوادههای دانشآموزان مورد حمایت واقع نمیگیرد. در نتیجه معلمان بر این باورند که در تشویق دانشآموز به یادگیری لازم است که رابطه خوبی با دانشآموزان برقرارگردد. بنا به اعتقاد معلمین بسیاری از دانشآموزان در شرایط بسیار سختی قرار دارند. در اینجا مهمترین مسأله برقراری رابطه با دانشآموزان میباشد. زیرا اگر دانشآموزان در یابند، که کسی راجع به چگونگی عملکرد کلاسی آنها اهمیت میدهد. مشتاق به یادگیری میگردند. معلمان Hauptshule همچنین رسیدگی بر وضعیت آموزشی دانشآموزان ضعیفتر را درحیطه وظایف خود میشمارند. آنها پس از پایان کلاس به پرسشهای دانشآموزان پاسخ داده و بر مشارکت گروهی دانشآموزان ممتاز با دانشآموزان ضعیفتر بهعنوان معلمین خصوصی در این مدارس دروس ابتدا به صورت نظری توضیح داده شده و در مرحله بعد بیشتر بهصورت عملی و با روش کاربردی ارائه میگردد. در خصوص دانشآموزان ضعیفتر، نیز بر استفاده از روشهای تجسمی تأکید میگردد. از آنجاییکه تعداد زیادی از دانشآموزان از والدین شاغل برخوردار بوده و از حمایت خارج از مدرسه برخوردار نیستند بنابراین دانشآموزان به انجام تمرین های خانه در مدرسه مبادرت مینمایند. به عبارت دیگر مدارس برخی از وظایف والدین را خود بر عهده میگیرد. معلمین همواره از نقش گسترده مدرسه برای دانشآموزان Hauptshule، صحبت به میان آوردهاند. بنا به اعتقاد آنان دانشآموزان درهر وضعیتی که قرار داشته باشند، باید در مدرسه احساس راحتی و آسایش کنند. یعنی به اعتقاد آنان حتی وقتی دانشآموزان هیچ کلاسی ندارند در مدرسه مانده و به خانه نمیروند. آنها در این مراکز احساس امنیت نموده و همواره از یک هم صحبت برخوردار میباشند. به این ترتیب مدرسه برای دانشآموزان همانند یک خانه خوب و مناسب میباشد. معلمان مدارسHauptshule کاملاً برخلاف معلمان Gymnasium که بر آموزشهای نظری تأکید دارند بر آموزش گروهی در کنار آموزشهای تحصیلی تأکید مینمایند. در مدارسHauptshule اهمیت خاصی برالگو قراردادن معلمان توسط دانشآموزان معطوف میگردد. بنابراین معلم باید یک نمونه عالی ارائه دهد. اگر معلم با دانشآموزان با احترام و نزاکت رفتار کند، دانشآموزان نیز با یکدیگر اینگونه رفتار میکنند بنابراین آنها به برداشت رفتارهای مناسب مبادرت مینمایند که خانه یا محیط اطرافشان حاصل نمیگردد. اگر مشکلی در مورد یک دانشآموز خاصی وجود داشته باشد معلم وی را به گوشهای برده و به صحبتهای او گوش فرا میدهد تا به مشکل، وی پی برد. علاوه براین، برنامه های مکمل آموزشی در مدارس ارائه میگردد که توسط کلیسای شهر یا انجمن محلی شکل گرفته و مورد حمایت واقع میگردند. دورههای تقویتی و تکالیف مکمل هفتهای چند ساعت بعد از ظهرها ارائه میشوند. در این راستا معلمین به دعوت از دانشآموزان ضعیف جهت حضور در دورههای تقویتی و برنامههای کمک درسی مبادرت مینمایند. با این حال، برخی از معلمان اظهار داشتند که تنها تعداد کمیاز دانشآموزان در دورههای تقویتی شرکت دارند.
دورههای ارائه شده در Rralschule نسبت بهHauptshule از جهت یابی تحصیلی بیشتری برخوردار بوده و دروس مفهومیتری در آن تدریس میگردد. تأکید عمده معلمان Rralschule بر تشویق دانشآموزان با یکدیگر و هدایت آنان به مراحلی بالاتر Hauptshule است. بهعلاوه آنها برخورداری دانشآموزان از ابتکار عمل و مطالعه موضوعات مختلف تأکید دارند. بر خلاف مباحث نظری که در Rralschule تدریس میشوند، ارتباط میان دانشآموزان و معلمان نسبت به Gymnasium دوستانه تر است. معلمانRralschule نیز همانند معلمان Hauptshule بر این اعتقادند که در اختیار دانشآموزانی باشند که سؤال دارند. آنها به دانشآموزانی که با مطالب مشکل داشتند کمک کرده و به همفکری با آنان میپردازند. آنها همچنین پیشنهاد میکنند که دانشآموزان ضهیفتر جهت برطرف نمودن ضعف خود معلم خصوصی بگیرند. بسیاری از معلمان مشوق تدریس گروهی توسط همکلاسیها بوده و به دانشآموزان اجازه میدهندتا تمرینهای کلاسی را بهصورت دو نفره یا در گروههای کوچک انجام دهند علاوه بر این، فرصت حمایتهای جانبی آموزشی خارج از کلاس مانند Hauptshule بهصورت دورههای تقویتی در Rralschule در اختیار دانشآموزان قرار میگیرد که بعد از کلاسهای مدرسه درزمینه مباحث اصلی ارائه شده و حضور دانشآموزان در آن اختیاری است. Rralschule نقش خود را چیزی بیش از یک سخنران تحصیلی دیده و براین اعتقادند که ایجاد رابطه مناسب معلم ـ شاگردی از اهمیت خاصی برخوردار است، از این روی آنها خود را در اختیار دانشآموزان قرار میدهندبنا به اعتقاد معلمین این مدارس یگانه عملکرد مدرسه تدریس و انتقال مطالب آموزش به دانشآموزان نیست، بلکه کمک به دانشآموزان در انتقال از برهه کودکی به بزرگسالی نیز ازجمله وظایف مهم آن میباشد
حقیقتاً تعداد اندکی از دانشآموزان آلمانی در مدارسGesamtschule ثبت نام شده که طبق سرشماری سال 1991 بر9 درصد بالغ میگردد.
برنامه های آموزشی
زیست شناسی
|
شیمی
|
فیزیک
|
ریاضیات
|
درس
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
ایالت جنوبی
|
2
|
1
|
1
|
5
|
پایه 5
|
1
|
1
|
1
|
5
|
پابه 9-6
|
-
|
-
|
-
|
-
|
ایالات مرکزی ـ شرقی
|
2
|
-
|
-
|
5
|
پایه 5
|
2
|
-
|
2
|
5
|
پایه 6
|
2
|
-
|
2
|
4
|
پایه 7
|
1
|
2
|
2
|
4
|
پایه 8
|
1
|
2
|
2
|
4
|
پایه 9
|
برنامه های آموزشی هفتگی Rralschule
زیست شناسی
|
شیمی
|
فیزیک
|
ریاضیات
|
درس
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
رشته علوم طبیعی
|
2
|
-
|
3
|
4
|
پایه 8
|
-
|
2
|
3
|
5
|
پابه 9
|
1
|
2
|
3
|
5
|
رشته علوم اجتماعی
|
2
|
-
|
2
|
3
|
پایه 8
|
|
2
|
2
|
3
|
پایه 9
|
1
|
2
|
2
|
3
|
پایه 10
|
زیست شناسی
|
شیمی
|
فیزیک
|
ریاضیات
|
درس
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
ریاضات / علوم طبیعی
|
2
|
-
|
3
|
4
|
پایه 7-5
|
1
|
-
|
2
|
4
|
پابه 8
|
2
|
3
|
2
|
4
|
پایه 9
|
2
|
3
|
3
|
4
|
پایه 10
|
-
|
3
|
3
|
5
|
پایه 11
|
-
|
-
|
-
|
-
|
زبان های مدرن
|
2
|
-
|
-
|
4
|
پایه 7-5
|
1
|
-
|
2
|
4
|
پایه 8
|
2
|
3
|
1
|
3
|
پایه 9
|
2
|
3
|
2
|
3
|
پایه 10
|
-
|
3
|
2
|
5
|
پایه 11
|
دانشآموزان دبیرستانهای مختلف به گونهای متفاوت از یکدیگر اوقات خود را در مدرسه سپری میکنند. دانشآموزان مدرسه Gymnasium و آنهایی که در رشته تحصیلی Gesamtschule مشغول به تحصیل هستند اغلب هر هفته 35 دوره کلاسی 45 دقیقهای هر هفته دارند. دانشآموزان دوره فنی حرفهای اغلب زمانشان را در کلاس میگذرانند. زیرا این دانشآموزان دروسی مانند مطالعات حرفهای و اقتصاد را به علاوه رشتهها عادی دوره تحصیلی Gymnasium میگذرانند. تعدادی از معلمان گفتند که برای دانشآموزان فنیحرفهای گذراندن 40 کلاس در هفته و یا بیشتر نیز عادی میباشد. معلمی در یک مدرسه حرفهای Gymnasium گفت که او از دانشآموزان خود انتظار کاری بابر با زمان کار کارمندان یک شرکت بزرگ داشت او محاسبه کرد وقتی زمان انجام تکالیف، آماده شدن برای کلاس و زمان رفت و برگشت را به ساعات کلاس اضافه کنیم دانشآموزان در یک مدرسه حرفهای Gymnasium 60 ساعت در هفته صرف فعالیتهای مربوط به مدرسه میکنند. نتیجه مطالعات این است که دانشآموزان ممکن است حتی نسبت به متوسط 28 ساعت در هفته گزارش شده در سال 1992 زمان بیشتری را نیز بگذرانند. (1992 Fischer)
عموما دانشآموزان مقطع متوسطه فقط صبحها به مدرسه میروند. . به هر حال، چندین موارد استثنایی نیز گزارش شده است. آموزشهای عصر پایههای 11 تا 13 در مدرسه (Oberstufe) ممکن است در مدرسه Gymnasium ارائه شود. ( در ایالاتی که شهر شرقی در آن قرار دارد آموزش مدرسه Gymnasium بعد از پایه 12 به اتمام میرسد و دانشآموزان پس از پایه 12 وارد مدرسه Oberstufe میشوند) از دانشآموزان مدرسه Oberstufe انتظار میرود شروع به آمادهسازی خود برای امتحان Abitur کنند. و بنابراین ممکن است زمان بیشتری را در مدرسه و فعالیتهای مربوط به مدرسه بگذرانند. بعضی مدارس Gymnasium کلاسها را به جای عصر روزهای هفته شنبه صبحها تشکیل میدهند. والدین دانشآموزان مدرسه Gymnasium در پایههای بالاتر اغلب گفتند که دختر یا پسرهایشان تا ساعت 3 یا 5 بعداز ظهر در مدرسه میمانند. و این چند روز در هفته اتفاق میافتد. در برخی موارد، دانشآموزان در کلاسهای عصر شرکت میکنند، در برخی موارد دیگر در فعالیتهای اضافه بر دوره تحصیلی با یا بدون یک معلم شرکت میکنند. سایر مدارس، مانند مدرسه Gesamtschule ممکن است بعنوان مدرسههای فعال در تمام روز طراحی شده باشند تا دانشآموزان با شرکت در فعالیتهای ورزشی یا سایر فعالیتها چندین بعداز ظهر را هر هفته در مدرسه بگذرانند.
اغلب دانشآموزان در بوفه مدرسه غذا نمیخورند. طی یک روز مدرسهای، چندین زنگ تفریح 15 دقیقهای تا نیم ساعته وجود دارد. اغلب مدارس یک کافی شاپ کوچک یا Kiosk دارند، که دانشآموزان میتوانند از آن آب میوه، شیر، قهوه و خوراکیهایی مانند ساندویچ یا شیرینی بخرند. به هر حال از بین تمام مدارسی که ما دیدیم، تنها مدرسه Gesamtschule برنامه خدماتی کاملی به دانشآموزان ارائه میکرد. دانشآموزان این مدرسه میتوانند یک ناهار داغ در بوفه مدرسه با قیمت 50 / 2 دلار بخرند.. ناظم مدرسه توضیح داد که بوفه قبلا بوسیله یک مؤسسه خصوصی اداره میشد و فقط حدود 50 ناهار در روز میفروخت. اکنون این بوفه توسط دانشآموزان زیر نظر معلمان خانه اقتصاد اداره میشود و آنها بین 200 – 150 ناهار در روز با قیمت پایینتری میفروشند .
فهرست کلاس. فهرست هفتگی کلاس چندین دانشآموز متفاوت، تفاوتهای موجود بین دانشآموزان را در پایههای مختلف و مدارس مختلف مشخص میکرد. اولین جدول ( شکل 1 را نگاه کنید) نشان دهنده دانشآموزان پایه 8 مدرسه Gesamtschule در یک رشته تحصیلی خاص میباشد که در پایان دوره گواهینامه Realschule را دریافت خواهد نمود بعد از پایه 10 دانشآموزان مدرک دیگری را دریافت میکنند به نام Mittlere Reife .
دانشآموزان که از مدرسه Gesamtschule با گواهینامه Mittlere Reife بعد از پایه 10 فارغ التحصیل میشوند برای ادامه دوره Abitur طی پایههای 11 تا 13 در مدرسه Gymnasium آزاد میباشند. این دانشآموز دورههای آموزشی بیشتری را ( 33 ) هر هفته نسبت به دانشآموزی که در پایه 8 مدرسه Gymnasium مشغول به تحصیل میباشد میگذراند. (30) ، این تفاوت در تعداد دورههای آموزشی بدلیل این است که دانشآموزان مدرسه Gesamtschule زبان لاتین را انتخاب کردهاند. برنامه کلاسهای عصر شامل موضوعاتی است که معلم برای دانشآموزان با پایهها و سطح تواناییهای مختلف طرح میکند.در مقایسه با دانشآموزان مدرسه Gesamtschule، یک دانشآموز پایه 8 از مدرسه Gymnasium کلاسهای عصر یا پروژه کاری ندارد.. طی یک روز مدرسه که از 45 : 7 صبح تا 15 :1 بعداز ظهر طول میکشد دو زنگ تفریح کوتاه وجود دارد. . آلمانی، فرانسوی و ریاضیات 4 ساعت در هفته، آموزش زبان و تربیت بدنی 3 ساعت در هفته و چندین موضوع دیگر فقط 2 ساعت در هفته را تشکیل میشود.
دانشآموزان پایه 12 مدرسه Gymnasium نیز هر هفته 39 دوره کلاسی یا ساعت کلاسی را میگذرانند. این دانشآموزان دورههای پیشرفته آلمانی و فرانسوی (Leistuungskurse) را میگذرانند که هر کدام پنج دوره یا 5 ساعت در هفته میباشد.. موضوعات دیگر برای 2 تا 3 دوره در هفته میباشند.
تنها درصد کمیاز دانشآموزان گفتند از زمانیکه وارد مدرسه شده اند بیشتر زمان خود را مشغول به کار می باشند شاگردان سن بالاتر بیشتر تمایل داشتند تا امکان کار کردن برای آنها فراهم باشد. به غیر از کار در زمان مدرسه، برای دانش آموزان فنی و حرفهای کار به صورت پاره وقت و تمام وقت، در زمان تعطیلات مدارس وجود دارد. در کل، کارکردن در زمان مدرسه توسط والدین و معلمان توصیه نمیشود. معلمان نیز با بی اهمیتی در مورد کار پاره وقت شاگردانشان اظهار نظر نموده اند یکی از معلمان چنین می گوید:به نظر من این که یک دانشآموز در طول مدرسه اش کار پاره وقت داشته باشد. ،اشتباه می باشد. اشکالی ندارد که در تعطیلات مدرسه کار کنند، اما باید در طول هفته روی دروس خود متمرکز شوند. خانوادهها باید دانشآموزان را حمایت کنند، تا آنها مجبور به کار نباشند. البته، ما از تمام طبقات جامعه در مدرسه دانشآموز داریم. بنابراین این حمایت همیشه ممکن نمیباشد.
اگر چه بیشتر معلمان با این نظریه موافق بودند، اما بعضی از معلمان نیز با کار دانشآموزان موافق بودند. معلمیازGymnasium میگفت کار برای دانشآموزان مفید میباشد چون در کنار مدرسه میتوانند « دنیای واقعی » را نیز تجربه کنند. او تاکید نمود که با کار ساعتی در یک کارخانه در طول تعطیلات مدرسه،دانش آموزان دنیائی از تجربه را بدست میآورند .« کار و کارخانهها بهتر از هر چیز دیگری به دانشآموزان میآموزند.به طور کلی این مباحث و گفتگوها با آمار بدست آمده در گذشته درباره جوانان استخدام شده. مطابقت دارد. در بررسی سال1992، 19 درصد جوانان که آمار گیری شده بودند گفتند که در طول مدرسه شان کار پاره وقت داشته بودهاند. کسانی هم که کار میکنند به طور متوسط 5/9 ساعت در هفته کار میکردهاند. (1992Fischer) . بعضی از دانشآموزان گفتهاند که در طول مدرسه به صورت پاره وقت به کارهایی اشتغال داشته اند. دراکثر موارد،دانشآموزان ترجیح می دهند تا در محل کارخانه هایشان به کار مشغول شوند.. اشتغال دانشآموزان مدارس فنی و حرفهای که به صورت پاره وقت استخدام شدهاند، به عنوان 1قانون، قسمتی از تجربه مدرسه فنی و حرفه ایشان، به صورت کار آموزی میباشد. فعالیت نوجوانان در سیستم دو گانه آموزشی به صورت کار پاره وقت میباشد و در بقیه ساعات در مدارس فنی و حرفهای مشغول میباشند. در مقابل دانشآموزان مدارس فنی و حرفه ای، دانشآموزان فنی و حرفهایGymnasium به عنوان فعالیت کمک نمیکنند. البته، معلمان در مدارس فنی و حرفهای Gymnasium تاکید کردند که شاگردانشان « شغل جهت دار» دارند و بنابراین «ارزش منحصر به فرد آموزش را درک میکنند ». یکی از معلمان گفت اگر چه دانشآموزش بین 50 و 60 ساعت در هفته را به فعالیتهای مدرسه اختصاص میدهند، بسیاری هنوز خواهان یافتن کار در دنیای واقعی هستند تا به تجربه دست پیدا کنند. مخصوصا برای دانشآموزانی که در قسمتهای آشنائی با اصول فنی کامپیوتر، الکترونیک یا بکار بردن ریاضیات، درحال آموزش می باشند ممکن است باعث یافتن شغلهایی پاره وقت با درآمد بالا گردد. خانواده دانشآموزان زمآنهای مختلفی را در کنار خانواده می باشند. دانشآموزان دختر اغلب میگفتند که «رابطه نزدیکی » با مادرانشان دارند، به طور معمولی برای کارهایی که در زندگی شخصیشان و یا در مدرسه اتفاق میافتد را برای مادرانشان تعریف می کنند. پسران کمتر تمایل به گفتن کارهای شخصیشان به والدینشان دارند اما آنها همانند دختران تمایل به گفتن کارهای مدرسه و اجرای وظایفشان در مدرسه را به والدینشان دارند. بعد از صحبت کردن با دانشآموزان، مشخص گردید که در بسیاری از خانوادهها ارتباط از بین رفته است، به ویژه میان بین پسران و والدینشان. معلمان تاکید نمودند ارتباطات ضعیف از دو طرف بوجود میآید : بعضی اوقات جوانان با والدینشان درباره مشکلاتشان صحبت نمیکنند ؛ و حالت دیگر آنکه، والدین زمانی را برای شنیدن حرفهای کودکانشان اختصاص نمیدهند چند تن از معلمان تاکید کردند که یکی از مهمترین مشکلات که جوانان با آن روبرو هستند این می باشد که والدین آنها در کارهای روزانه و شخصیشان آنقدر گرفتار شدهاند که دیگر وقت مسائل احساسی و صحبت با فرزندانشان را ندارند یک معلم مدرسهGymnasium میگفت که « خیلی از والدین سخت تلاش میکنند که با کار جبران بی توجهی نسبت به فرزندانشان را بکنند. اما کودکان همانطور که می خواهند بزرگ می شوند خیلی از والدین نیز این بحث را مطرح می کنند:والدین فکر میکنند وقت آزادشان بیشتر از این اهمیت دارد که با کودکانشان صحبت و گفتگو کنند. آنها فکر میکنند که مسئولیتشان با تامین خوراک خانوادههایشان به اتمام میرسد. بسیاری از والدین باید 50 الی 60 ساعت در هفته کار کنند و زمانی برای بزرگ کردن و صحبت با کودکانشان ندارند. دانشآموزان خارجی بسیاری از این خانوادهها فرهنگهای مختلفی دارند که مربوط به نقش خانواده در آنها معین است. معلمها اظهار داشتهاند که اغلب این دانشآموزان حق بردن دوستشان را به خانه ندارند. وقت والدین بیشتر در اختیار کودکان میباشد و اغلب وظایف جوانان در خانوادهها بیشتر میشود. خیلی از دانشآموزان خارجی در مصاحبه گفتهاند که آنها بیشتر وقت خود را با برادر و خواهر ویا بقیه خویشاوندان میگذرانند. تعداد کمیاز دانشآموزان از این روال احساس خرسندی میکردند. در بعضی از محلات، خانوادههای « کارگران پناهنده » از ترکیه، ایتالیا و یونان مانند مهاجرین و پناهندگان اروپای شرقی و یوگوسلاوی سابق اکثریت این بخش جامعه را تشکیل میدهند.
در حالیکه که بسیاری از دانشآموزان اظهار نمودند که از تقابل در برابر همتای خود و معلمان خود در مدرسه، لذت می برند بیشتر دانشآموزان این حقیقت را که مدرسه اجباری می باشد،دوست ندارند خیلیها اشاره کردهاند که مدرسه به آنها تحمیل شده است : مدرسه جایی است که در آن وظایف سخت به آنها تحمیل میشود و مکانی که در آن روی اعمال آنها قضاوت بدی انجام میگیرد. .خیلی از دانشآموزان مدرسه را جایی پر از فشار روحی توصیف کردهاند، درمدرسه دانشآموزان از مورد تمسخر قرار گرفتن توسط معلم و شاگردان دیگر ترس دارند. آنان چنین اظهارنظر کردهاند که دانشآموزان وقتی که سوال را در کلاس اشتباه جواب میدهند مورد تمسخر قرار میگیرند. خیلی از معلمان در مصاحبه گفتندکه چگونگی عملکرد دانشآموزان در محیط مدرسه وابسته به شخصیت دانشآموز و خانوادهاش میباشد.
براساس روحیات دانشآموزان، هر دانشآموز دختر یا پسر ممکن است مدرسه را به عنوان یک فضای دلپذیر یا غیرخوش آیند تجربه کرده باشد. برای مثال، وقتی روابط خانوادگی کمرنگ باشد تعداد زیادی از دانشآموزان مدرسه را به عنوان جایگزینی برای خانواده قبول میکنند بقیه کودکان که کمبود در محیط خانواده ندارند، ممکن است بسیاری از قوانین مدرسه را ناخوش آیند ببینند و این کودکان با خوشحالی به مدرسه نمیآیند. آنان احساس مسئولیت در قبال مدرسه را دوست ندارند. دانشآموزان کلاس هشتم یک مدرسه Hauptshule میگفتند که معلم مورد علاقه آنها در کلاس شوخی میکند و زمان خوبی را با دانشآموزان سپری میکند. اما کلاس نیز تحت کنترلش میباشد آنان گفتند که خیلی چیزها از کلاسش یادگرفتهاند. وقتی از دانشآموزان رفتار اشتباهی سر میزند معلم از دست آنان عصبانی نمیشود و کاری نمیکند که دانشآموزان احساس بدی داشته باشند. در مقابل او به معلمی که اغلب عصبانی میشود و کودکان را دچار فشار عصبی میکند احترام نمیگذارند. او خیلی سخت میتواند کلاس را به کنترل خود در بیاورد و کلاس را پر از فشار عصبی مینماید.
برای مشاهدۀ منبع این مطلب اینجا کلیک نمایید.