«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

تدابیر امام حسن عسگری(ع) برای تداوم نظام ولایت

 آنچه درپی می آید بررسی اجمالی برخی از اقدامات امام حسن عسکری(ع(برای تداوم نظام امامت است که تقدیم خوانندگان عزیز می گردد .

مدت کوتاه حیات امام حسن عسکری(ع) به سه دوره تقسیم می گردد؛ تا چهار سال و چندماهگی و به قولی تا ۱۳ سالگی از عمر شریفش را در مدینه به سر برد. تا ۲۳ سالگی به اتفاق پدر بزرگوارش در سامرا می زیست و تا ۲۹ سالگی یعنی ۶ سال و اندی پس از شهادت امام دهم(ع) درسامرا ولایت بر امور و پیشوایی شیعیان را برعهده داشت.

حضرت امام حسن عسکری(ع) در یکی از پرتلاطم ترین ادوار تاریخ اسلام یعنی زمان حکومت خلفای عباسی دیده به جهان گشود و رهبری و هدایت جامعه اسلامی را برعهده گرفت. امام حسن عسکری(ع) درطی دوران عمر کوتاه خویش با سه نفر از خلفای عباسی معاصر بود که به ترتیب یک سال با خلافت معتز، یک سال با خلافت مهتدی و چهارسال با خلافت معتمد. این شش سال دقیقا مصادف بود با دوران امامت آن امام همام.

 ●شرایط بحرانی دوران امامت حضرت عسکری(ع)

در شرایط بحرانی و حساس آن دوران، حضرت امام هادی(ع) با درک ژرف و الهی خویش به صورت کتبی و شفاهی، شیعیان عصر خود را به پیروی و حمایت همه جانبه از فرزند گرامی خویش فرامی خواند، تا امت پس از شهادت قریب الوقوع ایشان دچار تفرقه، تشتت و گمراهی نشوند.

اهمیت این موضوع تا بدان پایه است که احادیث مربوط به جانشینی امام حسن عسکری(ع) بسیار متعدد و متواتر است.
هشتم ربیع الاول، شهادت آخرین نفر از سلسله پیشوایانی است که همگی پیش از امامت حضرت مهدی(عج) به شهادت رسیده اند و قطعا در این ۲۶۰ سال، فشارهای وارده بر ائمه اطهار(ع) روز به روز افزایش یافته و دوران امام حسن عسکری(ع) اوج این فشارها بوده است، چرا که پس از ایشان به اراده خداوند متعال آخرین نفر از سلسله هدایت بشری جهت محفوظ ماندن از تعدی ظالمانی که شهواتشان امیر سرزمین وجودشان بوده، از دیده ها پنهان شده و خورشید فروزان هدایت، پشت ابر رفته است. همین مسئله، دلالت بر اهمیت بررسی شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی، در زمان امام حسن عسکری(ع) دارد، چرا که در زمان ایشان، فشارهای واردشده بر جریان حق به سمتی پیش رفت که به غیبت حضرت مهدی(عج) منجر شد.

امام عسکری(ع) در سن ۲۲ سالگی و مانند دیگر ائمه پس از امام رضا(ع) که در سنین جوانی به امامت رسیدند، به امامت رسیده و از همان ابتدای دوران امامت، به دستور معتز عباسی خلیفه وقت در محله «عسکر» در شهر سامرا، به اجبار سکونت یافتند و تمام دوران امامتشان را تحت مراقبت شدید سیستم امنیتی و نظامی عباسیان بودند. به طوری که حضرت امام عسکری(ع) حتی نتوانستند جهت مشرف شدن به زیارت خانه کعبه، از محل اقامتشان خارج شوند، لذا ایشان تنها امام شیعیان هستند که در طول دوران حیات مبارکشان نتوانستند به حج مشرف شوند.

 

● تدابیر خاص امام عسکری (ع)

اهمیت تلاش برای تداوم نظام امامت در بستر صحیح خود و به دوراز جریان های انحرافی و سپردن این مسئولیت به امام بعدی در مقطع زمانی امام حسن عسکری(ع) دو چندان شده بود و طبعا تدابیر خاص امام (ع) را می طلبید که در ذیل به چند مورد از چاره اندیشی های مدبرانه امام (ع) در این خصوص اشاره می کنیم.


  ادامه مطلب ...

سیری در زندگی سیاسی اجتماعی امام حسن عسکری علیه السلام

امام عسکرى، یازدهمین پیشواى شیعیان، در سال 232 ه . ق چشم به جهان گشود.(1) پدرش امام دهم، حضرت هادى - علیه السلام - و مادرش بانوى پارسا و شایسته، «حُدَیثه»، است (2) که برخى، از او بنام «سوسن» یاد کرده‏اند.(3) این بانوى گرامى، از زنان نیکو کار و داراى بینش اسلامى بود و در فضیلت او همین بس که پس از شهادت امام حسن عسکرى - علیه السلام - پناهگاه و نقطه اتّکاى شیعیان در آن مقطع زمانى بسیار بحرانى و پر اضطراب بود.(4)

از آنجا که پیشواى یازدهم به دستور خلیفه عباسى در «سامّرأ»، در محله «عسکر» سکونت (اجبارى) داشت، به همین جهت «عسکرى» نامیده مى‏شود.(5)

از مشهورترین القاب دیگر حضرت، «نقى» و «زکى» (6) وکنیه‏اش «ابو محمد» است. او 22 ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید. مدّت امامتش 6 سال و عمر شریفش 28 سال بود، در سال 260 ه به شهادت رسید و در خانه خود در سامّرأ در کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد.(7)

خلفاى معاصر حضرت

امام عسکرى - علیه السلام - در مدت کوتاه امامت خویش با سه نفر از خلفاى عباسى که هر یک از دیگرى ستمگرتر بودند، معاصر بود، این سه تن عبارتند از:

1- المعتزّ بالله (252 - 255)

2- المهتدى الله(255 - 256)

3- المعتمد بالله(256 - 279)

خلفاى عباسى که روز نخست به نام طرفدارى از علویان و به عنوان گرفتن انتقام آنان از بنى امیه قیام کردند، آنچه را که قبلاً به مردم وعده داده بودند، نادیده گرفته و مانند خلفاى بنى امیه و بلکه بدتر از آنان ستمگرى و خود کامگى را آغاز کردند.

خلفاى عباسى از هر گونه اِعمال فشار و محدودیت نسبت به امامان دریغ نمى‏کردند و این فشارها در عصر امام جواد و امام هادى و امام عسکرى در سامّرأ به اوج خود رسید. شدّت این فشارها به قدرى بود که سه پیشواى بزرگ شیعه که در مرکز حکومت آنها (سامّرأ) مى‏زیستند، با عمر کوتاهى جام شهادت نوشیدند: امام جواد در سن 25 سالگى، امام هادى در سن 41 سالگى و امام عسکرى در سن 28 سالگى که جمعاً 92 سال مى‏شود؛ و این حاکى از شدّت فشارها و صدمات رسیده بر آنها مى‏باشد. ولى در این میان، فشارها و محدودیت هاى زمان امام حسن عسکرى، به دو علّت، از دو پیشواى دیگر بیشتر بود:

1- در زمان امام عسکرى - علیه السلام - شیعه به صورت یک قدرت عظیم در عراق درآمده بود و همه مردم مى‏دانستند که این گروه به خلفاى وقت معترض بوده و حکومت هیچ یک از عباسیان را مشروع و قانونى نمى‏داند، بلکه معتقد است امامت الهى در فرزندان على - علیه السلام - باقى است، و در آن زمان شخصیت ممتاز این خانواده امام حسن عسکرى - علیه السلام - بود. گواه قدرت شیعیان، اعتراف «عبید الله»، وزیر «معتمد» عباسى، به این موضوع است. توضیح اینکه پس از شهادت حضرت عسکرى، برادرش جعفر «کذّاب» نزد عبید الله رفت و گفت: منصب برادرم را به واگذار، من در برابر آن سالیانه بیست هزار دینار به تو مى‏دهم. وزیر به او پرخاش کرد و گفت: احمق! خلیفه آن قدر به روى کسانى که پدر و برادر تو را امام مى‏دانند، شمشیر کشید تا بلکه بتواند آنان را از این عقیده برگرداند، ولى نتوانست، و با تمام کوششهایى که کرد توفیقى به دست نیاورد، اینک اگر تو در نظر شیعیان امام باشى نیازى به خلیفه و غیر خلیفه ندارى واگر در نظر آنان چنین مقامى نداشته باشى، کوشش ما، در این راه کوچکترین فایده‏اى نخواهد داشت.(8)

2- خاندان عباسى و پیروان آنان، طبق روایات و اخبار متواتر، مى‏دانستند مهدى موعود که تار و مار کننده کلیه حکومتهاى خود کامه است، از نسل حضرت عسکرى - علیه السلام - خواهد بود، به همین جهت پیوسته مراقب وضع زندگى او بودند تا بلکه بتوانند فرزند او را به چنگ آورده و نابود کنند (همچون تلاش بیهوده فرعونیان براى نابودى موسى!) چنانکه در جریان شهادت امام توضیح خواهیم داد.

به دلائل یاد شده در بالا، فشار و اختناق در مورد پیشواى یازدهم فوق العاده شدید بود و از هر طرف او را تحت کنترل و نظارت داشتند. حکومت عباسى به قدرى از نفوذ و موقعیت مهم اجتماعى امام نگران بود که امام را ناگزیر کرده بود هر هفته روزهاى دوشنبه و پنجشنبه در دربار حاضر شود.(9)(10)

دربار عباسى به قدرى وحشت داشت که به این مقدار کفایت نکرد، بلکه «معتز» امام را بازداشت و زندانى کرد (11) و حتى به «سعید حاجب» دستور داد امام را به سمت کوفه حرکت داده و در راه او را به قتل برساند، ولى پس از سه روز، ترکان، خودِ او را به هلاکت رساندند (12)

پس از او «مهتدى» نیز امام را بازداشت و زندانى کرد و تصمیم به قتل حضرت داشت که خداوند مهلت نداد و ترکان بر ضدّ او شوریدند و وى را به قتل رساندند.(13)

تدابیر امنیتى امام عسکرى (ع)

علاوه بر آنچه گفتیم، اسناد و شواهد دیگرى در دست است که از یک سو عمق شیطنت و وسعت نقشه‏هاى خائنانه دربار عباسى در مورد امام و یارانش را نشان مى‏دهد، و از سوى دیگر هشیارى و تدابیر امنیتى امام را بخوبى جلوه گر مى‏سازد که از آن جمله چند مورد یاد شده در زیر را مى‏تون نام برد:

1- «ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى» (14) مى‏گوید: ما چند نفر در زندان بودیم که «امام عسکرى» و برادرش «جعفر» را وارد زندان کردند. براى عرض ادب و خدمت، به سوى حضرت شتافتیم و گرد ایشان جمع شدیم. در زندان، مردى «جمحى» (خ ل: عجمى) بود و ادعا مى‏کرد که از علویان است. امام متوجه حضور وى شد و گفت: اگر در جمع شما فردى که از شما نیست نمى‏بود، مى‏گفتم کى آزاد مى‏شوید. آنگاه به مرد «جمحى» اشاره کرد که بیرون رود، و او بیرون رفت. سپس فرمود: این مرد از شما نیست، از او بر حذر باشید، او گزارشى از آنچه گفته‏اید براى خلیفه تهیه کرده که هم اکنون در میان لباسهاى اوست. یکى از حاضران او تفتیش کرد و گزارش را که در لاى لباس پنهان کرده بود، کشف کرد، مطالب مهم و خطرناکى درباره ما نوشته بود.(15)

این حادثه نشان مى‏دهد که حتى در زندان هم براى کنترل امام و شیعیان، مأمور مخفى گماشته بودند.

2- یکى از یاران امام بنام «احمد بن اسحاق» مى‏گوید: به حضور امام رسیدم و از او درخواست کردم که چیزى بنویسد و من خط او ببینم تا اگر نامه‏اى از او رسید، خطش را بشناسم (و دشمن نتواند بنام امام نامه جعل کند) امام فرمود: خط من، گاهى با قلم باریک و گاهى با قلم پهن است، اگر چنین تفاوتى مشاهده کردى نگران نباش...(16)

3- یکى از یاران امام مى‏گوید: ما گروهى بودیم که وارد سامرّأ شدیم و مترصد روزى بودیم که امام از منزل خارج شود تا بتوانیم او را در کوچه و خیابان ببینیم. در این هنگام نامه‏اى به این مضمون از طرف امام به ما رسید: هیچ کدام بر من سلام نکنید، هیچ کس از شما به سوى من اشاره نکند، زیرا براى شما خطر جانى دارد! (17)

4- «عبدالعزیز بلخى» مى‏گوید: روزى در خیابان منتهى به بازار گوسفند فروشها نشسته بودم. ناگهان امام حسن عسکرى را دیدم که به سوى دروازه شهر حرکت مى‏کرد. در دلم گفتم: خوب است فریاد کنم که: مردم! این حجت خدا است، او را بشناسید. ولى با خود گفتم در این صورت مرا مى‏کشند! امام وقتى به کنار من رسید و من به او نگریستم، انگشت سبابه را بر دهان گذاشت و اشاره کرد که سکوت! من بسرعت پیش رفتم و بوسه بر پاهاى او زدم. فرمود: مواظب باش، اگر فاش کنى، هلاک مى‏شوى! شب آن روز به حضور امام رسیدم. فرمود: باید رازدارى کنید وگرنه کشته مى‏شوید، خود را به خطر نیندازید.(18)

5- در زمان امام عسکرى - علیه السلام - شخصى از علویان به عزم کسب و کار از سامرّأ بیرون آمده و به سوى بلاد جبل (قسمتهاى کوهستانى غرب ایران تا همدان و قزوین) رفت. شخصى از دوستداران امام از مردم «حلوان» (پل ذهاب) به او برخورد کرد و پرسید:

- از کجا آمده‏اى؟

- از سامرّأ.

- آیا فلان محله و فلان کوچه را مى‏شناسى؟

- آرى.

- از حسن بن على خبرى دارى؟

- نه.

- براى چه به جبل آمده‏اى؟

- براى کسب و کار.

- من پنجاه دینار دارم، آن را بگیر و با هم به سامرّأ برویم و مرا به خانه حسن بن على (عسکرى) برسان. علوى پذیرفت و او را به خانه امام برد...(19)

این ماجرا بخوبى نشان مى‏دهد که به واسطه کنترل بسیار شدید حکومت، دسترسى به امام تا چه حدّ دشوار بوده است.

از طرف دیگر، مبلغى که مرد حلوانى - در برابر راهنمایى او به خانه حضرت - به شخص علوى پرداخت، نشانه اهمیّت دیدار با امام در آن روزگا است ،زیرا پنجاه دینار در آن زمان مبلغ قابل توجهى بوده است، چه، ارزش یک دینار در آن زمان را برخى از دانشمندان، معادل یک شتر دانسته‏اند (20)، بنابر این پنجاه دینار از نظر قدرت خرید در آن زمان، مثل این بوده است که کسى در زمان ما، قیمت پنجاه شتر را بپردازد!

ابعاد هفتگانه فعالیت امام عسکرى (ع)

امام عسکرى، با وجود همه این فشارها و کنترلها و مراقبتهاى بى وقفه حکومت عباسى، یک سلسله فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى و علمى در جهت حفظ اسلام و مبارزه با افکار ضد اسلامى انجام مى‏داد که مى‏توان آنها را بدین گونه خلاصه کرد:

1- کوششهاى علمى در دفاع از آیین اسلام و ردّ اشکالها و شبهات مخالفان، و نیز تبیین اندیشه صحیح اسلامى،

2- ایجاد شبکه ارتباطى با شیعیان مناطق مختلف از طریق نمایندگان و اعزام پیکها و ارسال پیامها،

3- فعالیتهاى سرّى سیاسى بر رغم تمامى کنترلها و مراقبتهاى حکومت عباسى،

4- حمایت و پشتیبانى مالى از شیعیان، بویژه یاران خاص خود،

5- تقویت و توجیه سیاسى رجال و عناصر مهم شیعه در برابر مشکلات،

6- استفاده گسترده از آگاهى غیبى براى جلب منکران امامت و دلگرمى شیعیان،

7- آماده سازى شیعیان براى دوران غیبت فرزند خود امام دوازدهم

   ادامه مطلب ...