«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

ملاحظات کشور آلمان


ملاحظات تاریخی

آلمان ازقرون پیش ، منطقه مسکونی گروههای خاص از قبایل ژرمن بود  در قرن اول پیش از میلاد  تا سالهای اولیه پس از میلاد دولت روم نواحی اطراف رود راین و آلمان جنوبی را به تصرف خود در آورد ولی در سال نهم پس از میلاد پیشرفت های آنان در آلمان متوقف شد. در قرون چهارم و پنجم میلادی ژرمن ها به متصرفات امپراطوری روم در اروپای مرکزی و غربی حمله بردند  و نواحی وسیعی را اشغال کردند. ژزمنها کمی بعد تحت تسلط اقوام فرانک درآمدند. از قرن هشتم میلادی آیین مسیحیت در آلمان رواج یافت. در آن زمان آلمان تحت تسلط سلسله فرانکی کارولنژیان بود. با مرگ شارلمانی  پادشاه کارولنژی، امپراطوری وسیع وی تجزیه شد و به موجب پیمان وردن در سال 843، آلمان تحت حکومت لوئی ژرمنی درآمد. پس از مرگ وی آلمان میان سه فرزندش تقسیم گردید و بدین ترتیب امپراطوری قرون وسطی آلمان پدیدار گشت و هر ناحیه دم از خودمختاری و استقلال زد. با این حال آلمان کمتر از دیگر کشورهای اروپایی در معرض خطر تجزیه بیشتر قرار گرفت. در قرن دهم آلمان مورد حمله و هجوم اقوام نورمن ها، اسلاوها و مجارها واقع شد.

  

در اواسط و اواخر قرن دهم، قدرت سلطنت مرکزی دوباره استقرار یافت و وحدت آلمان تأمین  شد. تا اواخر قرن یازدهم، آلمان مقتدرترین دولت اروپایی بود. در قرون یازدهم، دوازدهم و سیزدهم اختلافات مذهبی در آلمان به اوج خود رسید. این اختلافات سرانجام منجر به تجزیه آلمان  نواحی تابعه آن گردیده و هر ناحیه دارای حکومت محلی شد و آلمان بصورت اتحادیه ای ظاهری درآمد. پس از جنگهای مذهبی سی ساله در اروپای مرکزی (48-1618) قدرت شاهان بیش از پیش تضعیف گردید. در اتحادیه آلمان دو کشور پروس و اتریش از بقیه قدرتمندتر بودند.ناپلئون بناپارت در سال 1806 اتریش را از آلمان جدا کرد و به این ترتیب به رقابت دیرینه این سرزمین با پروس پایان داد. ناپلئون اتحادیه ای در آلمان جنوبی تأسیس کردکه در سال 1813 منحل شد. در سال 1815 بر طبق مفاد کنگره وین اتحادیه آلمان زیر نفوذ اتریش تشکیل شد. در این میان دولت پروس موافقتنامه ای با کشورهای آلمان جنوبی منعقد ساخت. سپس قیامهای سال 1848 در نواحی آلمانی تحت تسلط اتریش روی داد که سرکوب گردید. در سال 1861 ویلهلم اول به سلطنت ناحیه پروس رسید و پس از چندی حکومت را به دست صدراعظم مقتدر خویش بیسمارک سپرد. بیسمارک از همان آغاز صدارت به اصلاح امور کشور پرداخت و شروع به حکومت استبدادی نمود و برای آنکه وحدت تمامی نواحی آلمان را عملی سازد دست به سه جنگ مهم و تاریخ ساز در اروپا زد. وی د ر سال 1864 بنای جنگ با دانمارک را گذاشته و نواحی وسیعی را به تصرف درآورد. سپس در سال 1866 شروع به جنگ با اتریش نمود. این جنگ را بیسمارک برای بیرون راندن اتریش از اتحادیه آلمان (جنوبی) برانگیخت. از آغاز جنگ، پروس بشدت اتریش را مجبور به عقب نشینی کرد و در چند ناحیه به اتریشیها شکستهای سنگین وارد آمد که در طول تاریخ بی سابقه بود. در عهدنامه صلح که در بیست و سوم ماه اوت سال 1866 در شهر پراگ منعقد گردید، اتریش عدم مداخله درامور کشورهای آلمان را پذیرا شد. پس از آن اتحادیه ای مرکب از 22 کشور شمالی آلمان به ریاست پادشاه پروس تشکیل شد. سومین جنگ پروس با فرانسه بود. بهانه ای که آتش جنگ را برافروخت اختلاف دو کشور بر سر پادشاهی اسپانیا بود که به شاهزاده ای از خاندان پادشاه پروس پیشنهاد شده بود. با تحریک پروس، فرانسه جنگ را آغاز کرد و ایالات جنوبی نیز با پیوستن به پروس و اتحادیه آلمان شمالی بر ضد فرانسه وارد عمل شدند. دولت پروس در جنگ با فرانسه به پیروزیهایی فراوان نایل آمد و قسمتهای وسیعی از آن کشور (حتی پاریس) را فتح نموده و دهها هزار تن اسیر گرتف. سرانجام با پیروزی نهایی، عهدنامه فرانکفورت بین طرفین منعقد گردید. بموجب این عهدنامه فرانسه پرداخت غرامتی معادل 5 میلیارد فرانک را قبول کرد (که بعداٌ آن را پرداخت) و نواحی آلزاس و لورن نیز به آلمان واگذار شد.

بیسمارک پس از این پیروزیها در ژانویه سال 1871 در قصر ورسای (در حومه پاریس، فرانسه در آن زمان هنوز در اشغال پروس بود) اعلامیه ای صادرنمود و ترتیب تاجگذاری ویلهلم اول را به عنوان امپراطور آلمان داد و تمام کشورهای آلمان آن روز تحت حکومت واحدی قرار گرفتند. از این زمان آلمان پس از انگلیس بصورت دومین قدرت نظامی و اقتصادی اروپا درآمد و به تدریج دارای مستعمراتی نیز در آفریقا و اقیانوسیه گردید. در سال 1888 فردریک سوم و سپس ویلهلم دوم به پادشاهی آلمان رسیدند. در آن زمان آلمان شامل دو آلمان شرقی و غربی  فعلی، قسمت اعظم لهستان فعلی و نواحی وسیع دیگری بود. ویلهلم دوم بیسمارک را در سال 1890 برکنار نمود و خود شروع به دیکتاتوری نمود. ویلهلم دوم در دوران حکومت خود همچون دیگر کشورهای اروپایی شروع به ساخت و انبار کردن اسلحه نمود (دوره صلح مسلح). در سال 1882 اتحاد مثلث متشکل از آلمان، ایتالیا و اتریش بنیان نهاده شد (که ایتالیا بعداٌ از آن خارج شد). در سالهای 1914 تا 1918 آلمان جزء متحدین در جنگ جهانی اول شرکت کرد.با شروع جنگ بین اتریش و صربستان، آلمان به روسیه و فرانسه اعلان جنگ داده و شروع به پیشروی در تمام جهات کرد. آلمان در ماه اوت 1914 به بلژیک هجوم برد و پس از مدت کوتاهی آن را مسخر ساخت. پروس شرقی نیز مورد هجوم واقع شد. آلمان سپس به فرانسه هجوم برده و قسمتهای وسیعی از آن را اشغال کرد. از همان اوائل جنگ، تفوق نیروی دریایی متفقین (بخصوص انگلستان) بر آلمان آشکار بود. در همان اوایل تمام مستعمرات خارج از اروپای آلمان از دستش خارج شدند. در بیست و دوم ماه اوت سال اول جنگ، ژاپن نیز به متحدین اعلان جنگ داد. دولت عثمانی در نوامبر 1914 به کمک آلمان و اتریش وارد جنگ شد. در اوایل سال 1915 آلمانها حملات خود را شدت دادند و تمام سرزمینهایی را که از دست داده بودند باز پس گرفتند. در فوریه همان سال اعلام کردند که کشتیهای بازرگانی را در آبهای بریتانیا مورد حمله قرار خواهند داد. در ماه مه همان سال ایتالیا نیز به متحدین اعلان جنگ داد. در سال 1916 حملات آلمانها در جبهه غرب نسبتاٌ دارای رکود شد و متفقین برای اولین بار از تانک استفاده کردند. در ماه دسامبر رومانی به تصرف آلمان درآمد. در طی سالهای 17-1916 آلمانها با استفاده از زیردریاییهای خود صدمات شدیدی به ناوگانهای متفقین وارد آورند و این امر سرانجام در ششم آوریل 1917 موجب ورود امریکا به جنگ بر علیه متحدین شد. در همان سال آلمانها به انقلابیون روسیه در رسیدن به قدرت کمک کردند و پس از چندی جنگ با روسیه خاتمه یافته و دو کشور ترک مخاصمه نمودند.

در اوایل سال 1917 جنگهای شدیدی در جبهه های غرب در گرفت که موجب عقب نشینی نسبی متحدین و تلفات شدید متفقین گردید. در ماههای اوت و اکتبر فرانسویان قسمت اعظم نواحی اشغالی خود را پس گرفتند. درهمین دورانها جنگ در جبهه ایتالیا ادامه داشت. در 21 مارس 1918 آلمانها تعرض نهایی خود را آغاز کردند و تا حدودی نیز پیش رفتند. با این حال در هیچیک از میدانها موفق به شکستن خطوط متفقین نشدند. از این زمان سپاهیان آمریکایی با شدت بیشتری وارد جنگ علیه آلمان شدند. از اوایل سال 1918 بتدریج تمام متحدین آلمان تسلیم متفقین گردیدند. در ماه سپتامبر خطوط دفاعی آلمانها شکافته شد و انگلیسیها، فرانسویها و امریکائیها بسرعت پیش رفتند. در همین زمان احساسات انقلابی در آلمان بالا می گرفت و شورشها و تمرداتی در کشور بوقوع پیوست بطوریکه دراوایل ماه نوامبر شورش در همه جا بالا گرفت که این امور منجر به کناره گیری ویلهلم دوم در نهم نوامبر گردید و در 11 نوامبر نیز قرارداد متارکه جنگ در جنگل کومپینی امضاء گردید. قرارداد صلح نیز میان آلمان و متفقین در 28 ژوئن 1919 در ورسای امضاء گردید و بدین صورت جنگ پایان گرفت.در پایان جنگ بر خلاف سال 1914 رمقی برای آلمان باقی نمانده بود. با استعفای ویلهلم، در کشور اعلام جمهوری شد و ابرت اولین رئیس جمهور برگزیده شد. در همان اوان انقلابات و شورشهایی از طرف چپ و راستگرایان بوقوع پیوست که سرکوب شدند. کشور آلمان در طی سالهای 33-1919 به جمهوری وایمار معروف بود. تورم و بیکاری نیز به مشکلات این کشور افزوده بود. با مرگ ابرت در سال 1925 مارشال جنگی آلمان هیندنبورگ جانشین وی گردید. از این زمان وضع اقتصادی آلمان رشد سریعی یافته و آلمان مجدداٌ جزو کشورهای مقتدر اروپا گردید تا اینکه با پدیدار شدن بحران اقتصادی جهانگیر سال 1929 باز هم ورشکستگی به آلمان روی آورد.در سال 1932 حزب نازی در رایشستاگ (پارلمان) دارای کرسیهای زیادی شد و رهبر آن هیتلر، در نتیجه نفاق میان مخالفانش، به صدراعظمی منصوب شد. وی در سال 1933 شخصاٌ تمام امور را در دست گرفته و حکومتی دیکتاتوری برقرار نمود. خدمت زیر پرچم را اجباری نموده و شروع به مسلح نمودن سربازان کرد. از سال 1936 بین آلمان نازی و ایتالیای فاشیست پیمان اتحاد منعقد شد. در همین دورانها آلمان همچنین به سلطنت طلبان اسپانیا به رهبری ژنرال فرانکو در جنگهای داخلی آن کشور کمک می کرد. در ماه مارس 1938 با زمینه هایی که از قبل وجود داشت اتریش به تصرف نیروهای آلمانی درآمد و قسمتی از خاک آن کشور شد. با پایان کار اتریش، آلمان هیتلری از چکسلواکی خواست تا ناحیه سودت را به آلمان مسترد دارد. فرانسه  انگلیس که خواستار عدم جنگ و درگیری با آلمان بودند نیز، از این خواسته حمایت کردند و دولت چکسلواکی نیز بناچار تسلیم این امر گردید. آلمان در ماه آوریل 1939 بوهم و موراوی در چکسلواکی را نیز تسخیر کرد.

در ماه اوت همان سال میان آلمان و شوروی پیمان عدم تعرض منعقد شد و هیتلر پس از اطمینان از این امر به لهستان حمله بر دو جنگ جهانی دوم را آغاز کرد. مقاومت لهستان در مقابل حملات سریع نازیها بسرعت از هم گسیخت و قسمت اعظم این کشور بتصرف آلمان درآمد. در ماه آوریل 1940 آلمان به دانمارک و نروژ لشکر کشید و آنها را متصرف شد. در ماه مه کشورهای هلند، بلژیک و لوکزامبورگ نیز تحت تسلط نازیها درآمدند. در این زمان نیروهای آلمان با حمله شدیدی نیروهای متفقین را در غرب از هم جدا ساختند ولی در آخر موفقیتی از این عمل بدست نیآوردند. در دهم ژوئن همان سال ایتالیا نیز به کمک آلمان وارد جنگ شد. آلمان نیز که حمله خود را به فرانسه شروع کرده بود کار تسخیر آن کشور را یکسره نموده و در 22 ژوئن فرانسه تسلیم شد و نواحی شمالی و سواحل غربی آن تحت تصرف نازهیا درآمد. در این زمان زیردریائیهای آلمانی در تمام دریاهای اروپا فعالیت داشتند. آلمان سپس کوشید تا از راه بمباران هوایی، انگلستان را وادار به تسلیم کند و در این راه هزاران انگلیسی را کشت ولی نتوانست به هدف نهایی خویش دست یابد.

آلمان برای تکمیل استیلای خویش بر بالکان در آوریل سال 1941 به یونان و یوگسلاوی حمله برد و در ماه مه هر دو را تسخیر کرد. در این زمان جنگ در آفریقا نیز جریان داشت. جنگ در این ناحیه در 1943 با شکست متحدین پایان یافت. در ماه ژوئن جزیره کرت نیز به دست چتربازان آلمانی سقوط کرد.

در 22 ژوئن سال 1941 همزمان با اولین سالگرد تسلیم فرانسه، آلمان متحداٌ با فنلاند، مجارستان و رومانی به شوروی حمله ور شد و به سرعت پیش رفت ولی در 40 کیلومتری مسکو متوقف شد و استالینگراد (لنینگراد فعلی) را به محاصره درآورد. حمله متقابل شوروی، آلمانها را مجبور به عقب نشینی در تمام طول جبهه ها کرد ولی ئر ژوئن 1942 آلمانها بار دیگر حمله کرده و تمام اوکراین و کریمه را فتح نموده و به قفقاز رسیدند. در 11 دسامبر همان سال آلمان و ایتالیا به امریکا اعلان جنگ دادند. از سال 1943 شکستهای پی در پی آلمان آغاز شد. در ماههای آخر 1942 متفقین به ایتالیا هجوم بردند و آن را تسخیر کردند.

عدم توفیق آلمانها در تسخیر استالینگراد، توأم با خروج از افریقای شمالی، ورق جنگ را برگرداند. در اواخر سال 1942 و اوایل 43 تا 44 روسها دست به تعرض شدیدی زده و قفقاز و سپس سایر نقاط اشغالی خود را پس گرفته و شروع به نفوذ در داخل مرزهای آلمان و متحدانش نمودند. در سال 1944 قسمت اعظم بالکان از وجود آلمانها پاک شد. لهستان و اتریش نیز بعداٌ از دست آلمانها خارج شدند. در جبهه غرب نیز حملات متفقین با کمک زیاد امریکا شدت گرفت و آلمانها در اواخر سپتامبر 1944 از بیشتر خاک فرانسه خارج شدند و سپاهیان متفقین وارد بلژیک و هلند شدند. در اواخر سال 1944 و اوایل سال بعد حملات از هر دو طرف ادامه یافت و سرانجام در حمله تعرضی فوریه 1945 خطوط دفاعی آلمانها شکافته شد و درماه مارس متفقین از رود راین گذشتند. در 24 آوریل نیز روسها از شرق به برلین قدم نهادند و آلمان در هفتم ماه مه (به دنبال خودکشی هیتلر) تسلیم بلاشرط شد و بسیاری از سران نازی دستگیر شدند. (که عده ای از آنان پس از محکومیت در دادگاه نورنبرگ محکوم به اعدام و یا زندانهای درازمدت گردیدند). آلمان در این زمان به ویرانه ای تبدیل گشته بود.

در پنجم ژوئن 1945 فرماندهان متفقین در برلین زمام امور را به دست گرفتند. نیروهای روسی تمام آلمان شرقی را تصرف کرده بودند و آلمان غربی فعلی نیز به تصرف فرانسه، آمریکا و انگلستان درآمده بود که به دنبال آن برلین به چهار بخش اشغالی تقسیم گردید. پس از آن، کنفرانس پوتسدام با شرکت رهبران کشورهای متفقین و شوروی منعقد شده و تصمیماتی در مورد آلمان اتخاذ گردید و 000،114 کیلومتر از خاک این کشور به همسایگانش مسترد گردید. بزودی اختلافات متفقین در اداره آلمان نمایان شد و در سال 1948 اتحاد شوروی از شورای فرماندهی متفقین خارج گردید و سرانجام در 1949 آلمان به دو جمهوری مجزا تقسیم گردید. جمهوری فدرال آلمان (غربی) متشکل از نواحی اشغالی فرانسه، انگلیس و امریکا و همچنین جمهوری دمکراتیک آلمان (شرقی) متشکل از نواحی اشغالی شوروی ایجاد گشتند. در همان سال تئودور هریس و کنراد ادنائر به ترتیب به ریاست جمهوری و صدارت اعظمی آلمان غربی رسیدند.

آلمان در سالهای اولیه پس از جنگ به عضویت چندین سازمان جهانی و اروپایی درآمد. آلمان از پایان جنگ دوباره در راه صنعتی شدن گام برداشت و بسرعت مقام والایی را در میان کشورهای جهان بدست آورد؛ بصورتی که هم اکنون اولین قدرت اقتصادی اروپا و چهارمین کشور از لحاظ تولید ناخالص ملی (1981) در جهان می باشد (پس از آمریکا، شوروی و ژاپن). در سال 1955 آلمان غربی از لحاظ اداره امور سیاسی کاملاٌ مستقل شد. صدرعظمی های آلمان بعد از جنگ تاکنون عبارتند از : کنراد ادنائر (از 63-1949) لودویک ارهارد (65-1963) کورت کیسینجر (69-1966) ویلی برانت (74-1969) و هلموت اشمیت (از 1974 به بعد). در سالهای پس از جنگ موضوع شهر برلین چندین بار موجب مخاصمه میان طرفهای درگیر گردیده است. با وجود گذشت بیش از 36 سال از جنگ جهانی دوم، هنوز صدها تن از نیروهای امریکایی در آلمان غربی مستقر هستند (کشور آلمان اجازه تشکیل ارتش مستقل را ندارد) و هم اکنون مقتدرترین متحد نظامی امریکا در جهان می باشد.

ملاحظات جغرافیایی

آلمان کشوری است که در قلب اروپا قرار دارد و با کشورهای دانمارک،هلند،بلژیک، فرانسه، سوییس، اتریش، جمهوری چک و لهستان همسایه می باشد. مساحت آلمان در حدود 357099 کیلومتر مربع می باشد.

ملاحظات اقتصادی

کشور آلمان از نظر صنعتی بعد از آمریکا و ژاپن در مقام سوم قرار دارد. مهمترین صنایع این کشورکارخانه های اتومبیل ، ماشین آلات سنگین ، الکترونیک و کارخانه های صنایع شیمی و کامپیوتر می باشند.کشور آلمان از لحاظ توریستی جاذبه خاصی دارد و در سال 1999 بیش از 7/53 توریست به این کشور مسافرت کرده اند.

ملاحظات علمی

در آلمان هم دانشگاههای دولتی وجود دارد و هم دانشگاههای خصوصی.کلیه دانشگاههای دولتی، معتبر و رایگان می باشد. دانشگاههای خصوصی رایگان نمی باشند و باید در مورد آنها به وزارت علوم کشور مربوطه مراجعه کرد.دانشجو فقط موظف است تا هزینه های زندگی خود اعم از اجاره منزل، پوشاک، مواد غدایی و بیمه درمانی را پرداخت کند. اتاق ها و آپارتمان هایی وجود دارد که با قیمت مناسب فقط به دانشجویان اجاره داده می شود.حدود هزینه زندگی دانشجو در آلمان بانضمام خوراک، پوشاک، رفت و آمد و کلیه هزینه های جانبی حدودا 800-700 یورو می باشد.دانشجو تعداد ساعت محدودی در هفته اجازه کار دارد.جهت ثبت نام در دانشگاه ارایه بیمه درمانی الزامیست و بیمه درمانی برای هر شش ماه حدود 300 یورو در نظر گرفته میشود.


برای مشاهدۀ منبع این مطلب اینجا کلیک نمایید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد