اگر کودک در حد مدرسه نباشد،اگر قادر به یادگیری زبآنهای خارجی نباشد و اگر استعداد یادگیری مسائل التزامیرا نداشته باشد، پی در پی مردود خواهد شد و مکررا ً با شکست مواجه خواهد شد و در نتیجه رشد شخصیتی کودکان دچار مشکل خواهد شد.آنها پی در پی شکست را تجربه میکنند و هیچ تجربه موفقی ندارند … در نتیجه، ما معتقدیم که کودکانی را که در حد مدرسه نیستند نباید به مدارس فرستاد. این دسته از کودکان باید هر چه سریعتر تحت تعلیماتی با روشهای آموزش مناسب قرار گیرند. کلیه دست اندرکاران سیستم آموزشی آلمان نقش تفاوتهای فردی را در توانائی افراد عملا ً تایید کردهاند. روشهای آموزشی متفاوت در سیستم آموزشی آلمان انعکاسی است از این باور اجتماعی و سیاسی که توانایی فردی و هوش در همه افراد یکسان نیست. جداسازی متعصبانه دانشآموزان و فرستادن آنان به مدارس مختلف از این تفکر نشات میگیرد که یک جامعه برای دستیابی به موفقیت و پیشرفت به نخبگان تحصیلکرده و نیروی کار ماهر نیاز داشته و نیازهای آموزشی این دو گروه کاملا ً با یکدیگر متفاوت است. اغلب دانشآموزان باید تحت آموزش عملی قرار گیرند که سبب میشود به عنوان قشر مولد در جامعه فعالیت کنند. براین اساس، بهترین و باهوش ترین دانشآموزان باید بر اساس روشی منظم بر پایه رشتههای کلیدی و مهم تئوریک تعلیم یافته تفکر منطقی را بیاموزند، سوال بپرسند و برای حل مشکلات بطور مستقیم عمل نمایند. به این ترتیب دانشآموزان آمادگی تحصیل در دانشگاه را خواهند یافت و دانشگاه سبب میشود که برای قبول مسئولیت در جامعه و سر انجام رهبری جامعه آلمان مهیا گردند. عموما ً در ایالتهایی که از نظر سیاسی محافظه کارترند، به ویژه ایالتهای جنوبی،تفاوت میان روشهای آموزشی نسبت به دیگر مناطق کشور ملموستر است. در ایالتهایی که طی دهههای اخیر تحت تاثیر حزب دموکرات اجتماعی قرار گرفتهاند، .اعتقاد به اجرای سیستم بازتر، سبب گردیده است تا انعطاف پذیری و همکاری بیشتری میان روشهای آموزشی به وجود آید. طبقه بندی سنتی مدارس سطوح پایینتر متوسطه در این ایالتها همچنان به قوت خود باقی است اما اضافه شدن مدارس جامع نشاندهنده نیاز به تغییر در سیستم آموزشی است. . علاوه برعقاید سیاسی مختلف که برخی تغییرات را در سیستم آموزشی آلمان بوجود آورده است، جامعه آلمان و سیستم مدارس آن از افزایش تنوع فرهنگی تاثیر پذیرفتهاند. در فاصله سالهای 1960 و 1922، تعداد دانشآموزان خارجی ثبت نام شده در مدارس آلمان از 800، 27 به 900،831 نفر افزایش یافته است. تعداد زیادی از این اعراد به کودکان اولین یا دومین نسل کارگران مهاجر کشورهای اروپای جنوبی نظیر یونان، ایتالیا و ترکیه تعلق دارند. به طور کلی می توان گفت که انحلال اتحاد جماهیر شوروی بسیاری از این مهاجران را از کشورهای دیگر نظیرلهستان، روسیه و یوگسلاوی به آلمان سوق داده است. تسهیلات تابعیت آلمانی سبب شده که بسیاری از مهاجران نسل دوم در آلمان باقی مانده و به خاطر نزدیکی زادگاه اروپایی شان میراث فرهنگی و زبانشان را حتی پس از چندیــن سال اقامت در آلمان حفظ کنند. به جز مدارس ابتدایی، انواع دیگری از مدارس وجود دارد که برنامههای آموزشی متفاوتی از جهت زمان بندی، تفهیمیو اهمیت ارائه میدهند. افرادی که یکی از این دورهها را با موفقیت پشت سر بگذارند گواهی نامهای دریافت می دارندکه امکان برخورداری از فرصتهای تحصیلی و یا آموزش حرفهای جهت احراز شغل مناسب را فراهم میآورد. در جایی که سنت نقش مهمیدر انتخاب رشته تحصیلات متوسطه بازی کرده و دختران و پسران همان رشتهای را انتخاب مینمایند که والدین شان از آنها میخواهند، امروزه والدین از فرصتهایی که گواهینامههای مدارس متوسطه ایجاد میکنند، بیشتر آگاهی دارند. در نتیجه در صد ثبت نام در این مدارس افزایش یافته است. علی رغم این واقعیت که تحت تاثیرات تاریخی و سیاسی کاملا ًمتفاوت، تفاوتهای فلسفی و ساختاری در سیستم آموزشی این سه ایالت بوجود آمده است، سیستم اغلب قسمتها بسیار به هم شبیه میباشد.
برای مشاهدۀ منبع این مطلب اینجا کلیک نمایید.