«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

سعادت در اندیشه امیرالمؤمنین (ع)

 

سعادت یا نیک بختی ، نامی است که معمولا انسانها به مطلوب نهایی خود می دهند ؛ اما به رغم توافقی که در نامیدن مطلوب نهایی به سعادت دارند ، در تعریف آن بر عقیده نیستند . به گفته ارسطو ، گروهی آن را لذت و کامجویی می پندارند و گروهی شرف و حرمت اجتماعی ، و حکیمان را نظر پردازی و اندیشیدن به واقعیت های غایی می دانند .

افزون بر این ، گاهی یک شخص ، دیدگاههای مختلفی درباره سعادت می یابد ؛ مثلاً هنگام بیماری ، سعادت را سلامتی ، هنگام فقر و تنگدستی آن را پول و ثروت و . . .

می داند . اما دشواری شناخت سعادت ، نباید از تلاش برای درک آن باز دارد ؛ زیرا هر اقدامی بدون آن مانند تیر اندازی در تاریکی است ، که در آن امیدی به اصابت نیست .

از مسائل مهم و بحث انگیز درباره سعادت ، در فلسفه اخلاق جدید به ویژه در بحث از نظریه ارسطویی سعادت ، موضوع بسیط یا مرکب بودن آن است .

 

 

ابتدا ویلیام هاردی از دو اصطلاح « غایت جامع » و « غایت غالب » برای اشاره به این موضوع بهره گرفت . براساس تفسیر « غایت جامع » سعادت مفهومی است که بیش از یک مؤلفه دارد که هر کدام به استقلال ، سازنده آنند .

 ولی بر اساس تفسیر « غایت غالب » تنها یک چیز است که سعادت را می آفرینند و هر چیز دیگری هم که به نام سعادت خوانده شود ، مقدمه یا وسیله ای است که ما را به آن مؤلفه بسیط می رساند ؛ ولی خود سزاوار عنوان سعادت نیست .

برخی از شارحان ارسطو ، وی را معتقد به تفسیر « غایت غالب » می دانند و می گویند : « سعادت از نظر ارسطو فقط در نظر پردازی و شهود حقایق عالم هستی است و حتی فضیلتهای اخلاقی هم برای کمک به آن دارای ارزش هستند . »

در جهان اسلام نیز برخی از متفکران بزرگ مانند فارابی و ابن سینا در شمار معتقدان به تفسیر « غایت غالب » به حساب آمده اند ؛ زیرا از دیدگاه آنان ، سعادت فقط در اتصال به عقل فعال و استغراق در شهود عالم ملکوت است و هر چیز دیگری تنها در صورت کمک به این حالت ، در شمار مطلوبهای آدمی قرار می گیرد و هرگز تاب هم ارزی با آن را ندارد .

 در مقابل ، برخی از شارحان ارسطو ، وی را مدافع تفسیر « غایت جامع » از سعادت می دانند ؛ زیرا به گزارش آنان ارسطو سعادت را دارای دو مؤلفه و یا -  بر حسب برخی تفسیرها -  بیش تر می داند که هر کدام دارای ارزش استقلالی دارند اکثر شارحان ارسطو طرفدار تفسیر جامع ، تعداد مولفه های سعادت را دو چیز می دانند که عبارت است از « فعالیت اخلاقی » و « فعالیت عقلی » .

شاید بتوان دیدگاه امام علی علیه السلام را درباره سعادت ، نوعی تفسیر غایت جامع دانست ؛ زیرا از دیدگاه امام ، سعادت دارای مؤلفه ها ی مختلف و متفاوتی هست که دارای ارزش استقلالی است ؛ به طوری که فقدان هر یک از این مؤلفه ها به سعادت آدمی آسیب می رساند .

اینک مؤلفه های سعادت را در اندیشه امام علی علیه السلام بر حسب ترتیب اهمیت ، به اختصار برمی شماریم .

مؤلفه های سعادت در اندیشه امام علی علیه السلام

1 -  خیرات بیرونی

در کلام امام علی علیه السلام اشاره هایی به آنچه ارسطو « خیرات بیرونی » می نامد ، وجود دارد . مراد ارسطو از خیرات بیرونی ، مزایا و برتری هایی مانند ثروت ، زیبایی ، شهرت خوب ، حسب و نصب و . . . است که خارج از روح آدمی و معمولاً غیر اختیاری بوده ، به بدن یا موقعیت اجتماعی او مربوط است .

حضرت علی علیه السلام از زیبایی ، که یکی از خیرات بیرونی است ، به عنوان کمترین حد سعادت نام می برد  : الصوره الجمیله اقل السعادتین ، و یا به تعبیر دیگری آن را آغاز مرز و حریم سعادت می داند : حسن الصوره اول السعاده و درباره شهرت خوب می فرمایند که عنوان و سرآغاز کتاب سعادت انسان با مدح و ثنای دیگران از او رقم می خورد :

عنوان صحیفه السعید حسن الثناء علیه . روایتهای دیگری هم هست که داشتن همسری زیبا یا خانه ای فراخ را از مؤلفه های سعادت آدمی شمرده اند . یکی از مهم ترین خیرات بیرونی ، وجود محیط اجتماعی مناسب است .

انسان هر چند اسباب رفاه و نیک بختی را داشته باشد ، اگر دوستان و برادران خود را در رنج و تیره روزی ببیند ، نمی توان گفت که او خوشبخت است . امام علی علیه السلام می فرمایند : ما سعد من شقی اخوانه .

 شاید با توجه به این نکته بوده است که ارسطو و حکیمان بزرگ مسلمان مانند فارابی ، در پی بحث از سعادت به گفتگو درباره سیاست کشیده می شوند و پس از کتاب اخلاق ، کتاب سیاست می نگارند ؛ زیرا سعادت فرد را که غایت اخلاق است ، موقوف بر سعادت جمع که موضوع سیاست است ، می دیدند .

ثروت و دارایی نیز ، یکی از مؤلفه های سعادت به شمار آمده است و فقر و تنگدستی در کلام امام علی علیه السلام بدبختی بزرگی شمرده شده است : الفقر مع الدین الشقاء الاکبر ، و حتی مرگ بزرگتر : الفقر الموت الاکبر .

به هر حال ، می توان گفت که خیرات بیرونی در سعادت انسان سهم دارند و از عناصر سازنده آن به شمار می آیند و ارزش استقلالی دارند ؛ هر چند درجه اهمیت آنان در مقایسه با مؤلفه های دیگر سعادت بسیار پایین است .

درباره تعیین خیرات بیرونی سهیم در سعادت انسان و نیز درجه بندی میزان سهم هر یک از آنها نکات تأمل برانگیزی در متون روایی وجود دارد که پژوهشگران عرصه دین باید به انها بپردازند .

 

فضیلت های اخلاقی

فضیلت های اخلاقی یکی از مؤلفه های مهم سعادت انسان است ؛ اما به گفته ارسطو : « نخست باید دید فضیلت چیست ؟ » چون نیکبختی فعالیت نفس موافق فضیلت کامل است ، اکنون باید بپرسیم که فضیلت چیست . شاید از طریق این تحقیق بتوانیم ماهیت سعادت را روشن تر ببینیم .

خود او فضیلت را چنین تعریف می کند : « فضیلت ، ملکه ای است که حد وسطی را انتخاب کند که برای ما درست و با موازین عقلی سازگار است . هر چند تصور ارسطو از فضیلت ، آن را مختص حالت های روحی رسوخ یافته ( ملکه ) می سازد ، دیگران آن را وصف افعال آدمی هم می آورند .

 واژه فضیلت یا فعالیت اخلاقی ، در نظر فیلسوفان یونان محتوای دینی نداشت و مقولاتی مانند ایمان ، تعبد و توکل به خداوند را در بر نمی گرفت . بر این اساس در مکتوبات فلسفی اخلاق ، مراد از فعالیت اخلاقی عبارت از آن دسته از اعمال یا ملکات نفسانی است که صرف نظر از دیدگاه دینی ، واجد ارزش اخلاقی نیز هستند ؛ هر چند از نگاه دین هم فضیلت اخلاقی به حساب آیند .

فضیلت هایی مانند شجاعت ، عفت و عدالت ، سر فصل های اصلی فعالیتهای اخلاقی به معنای مورد نظرند . توماس آکویناس و دیگر فیلسوفان دیندار برای اشاره به آن دسته از فضیلتهای عملی در ذیل فعالیتهای اخلاقی مصطلح الهیاتی ، تنها در زمینه و فضای دینی قابل تصور است .

ایمان به خداوند در رأس فضایل الهیاتی یا دینی قرار دارد ، که فقط در زمینه معرفت خداوند حاصل می شود و همین طور فضایل دینی .

اینک به اختصار نقش برخی از فعالیتهای اخلاقی به معنای مصطلح آن را -  که شامل فضایل دینی نمی شود -  در سعادت انسان با بهره گیری از سیره و اندیشه امام علی علیه السلام بر می رسیم .

1 -  عدل

عدل به دو صورت استعمال می شود : یکی به معنای عام و دیگری به معنای خاص . عدالت در معنای عام ، همان اطاعت از قانون است که کل فضیلتهای اخلاقی در واقع بدو باز می گردد .

عدالت بدین معنا جزئی از فضیلت اخلاقی نیست ، بلکه تمام فضیلت است و تفاوت آن با فضیلت ، فقط در مفهوم است . عدالت در معنای خاص خود ، گاه « عدالت توزیعی » است ؛ یعنی توزیع امکانات اقتصادی و اجتماعی بر پایه استحقاق .

گاهی نیز به صورت « عدالت تصحیحی » است که معمولا در مورد جزا به کار می رود . شاید بارزترین ویژگی حضرت علی علیه السلام عدالت وی باشد . حضرت علی علیه السلام عابدی بی نظیر بود ؛ دلیری است که چکاچک شمشیرها ، هراسی بر دلش نمی انداخت ؛ اما همان دل از گریه کودک یتیمی می لرزد .

علی همه این صفات را در حد اعلا داشت ؛ ولی آنچه او را به قربانگاه کشاند ، عدالت او است . وقتی علی علیه السلام زمام قدرت را در دست گرفت ، عدالت توزیعی را پیشه خود کرد و در این راه چنان سخت گیری کرد که دوستان و یاران نزدیک پیامبر صلی الله علیه و آله و نیز برادر نابینای خود را به شکوه واداشت و بسیاری از اعیان را از خود رنجاند .

وقتی گروهی از یاران امام علی علیه السلام به او پیشنهاد کردند بیت المال را بر اساس موقعیتهای اجتماعی افراد و قبایل توزیع کند تا خطری از ناحیه افراد متنفذ حکومت را تهدید نکند و هر گاه اوضاع اجتماعی ثبات و استقرار یافت ، به مساوات و عدالت در توزیع اموال ، روی آورد ، امام علیه السلام به آنان پاسخ دادند :

شما از من می خواهید پیروزی را به قیمت تبعیض و ستمگری به دست آورم ؟ از من می خواهید که عدالت را به پای سیاست و سیادت قربانی کنم ؟

نه ، سوگند به ذات حق ، تا دنیا دنیا است چنین کاری نخواهم کرد و به گرد چنین کاری نخواهم گشت ، من و تبعیض ؟! من و پایمال کردن عدالت ؟! اگر همه این اموال عمومی که در اختیار من است ، مال شخصی خودم و محصول دسترنج خودم بود و می خواستم میان مردم تقسیم کنم ، هرگز تبعیض روا نمی داشتم ؛ چه رسد که مال مال خدا است و من امانتدار خدایم .

رفتار او در حوزه جزا ، نمود کامل عدالت تصحیحی است . کیست اندکی با تاریخ صدر اسلام آشنایی داشته باشد و شکوه سفارش های امام را در بستر مرگ درباره رعایت حقوق قاتل کینه توز خود ، تحسین نکند ؟

ای فرزندان عبدالمطلب ، مبادا که در خون مسلمانان فرو رفته باشید و بانگ برآورید که : امیرالمؤمنین کشته شد ! بدانید که نباید به قصاص خون من جز قاتلم کشته شود . بنگرید اگر من از یک ضربت ، که او زده است ، کشته شوم ، شما نیز یک ضربت بر او زنید .

اعضایش را مبرید ، که من از رسول خدا شنیدم که فرمود : « بپرهیزید از مثله کردن حتی اگر سگ گیرنده باشد . » دلیل پایبندی شدید امام علی علیه السلام به عدالت ، آگاهی آن حضرت ، از نقش بدیل ناپذیر عدالت در سعادت فرد و جامعه است .

وقتی از او درباره نسبت عدل و جود پرسیده می شود ، برخلاف بسیاری از مردم که گمان می کنند بخشش ارزش بیشتری دارد ، عدل را برتر از جود می شمرد ؛ زیرا عدل مبنای نظم عمومی است و می تواند سعادت فرد را همراه با سعادت جمع فراهم سازد .

اما جود و بخشش ، روال طبیعی جامعه را بر هم می زند و نظم اجتماعی را -  که بستر سعادت جامعه و فرد است -  متزلزل می کند . اهمیت عدالت در نگاه حضرت علی علیه السلام چنان است که پایبندی به آن یکی از ویژگیهای اهل تقوا است .

امام در تحلیل عدالتی که شرط تقوا است به نکته ظریفی اشاره می کنند و آن اینکه اولین گام در مسیر عدالت و به تبع تقوا و رستگاری ، رهایی از بند هوا و هوس است ؛ زیرا کسی که در دام هوس نفسانی اسیر باشد ، هرگز نمی تواند عدالت پیشه کند و روح عدل را در کالبد اعمال و برنامه های خود ببیند .

قد الزم نفسه العدل فکان اول عدله نفی الهوی عن نفسه .

امام علی علیه السلام بر خلاف بسیاری از انسانها که به زیبایی از عدالت سخن می گویند ؛ ولی به دشواری بدان تن می دهند ، کم تر می گوید و بیش تر عمل می کند ؛ اما همین جملات اندک روشنگر نکات بسیاری درباره عدالت است .

پی نوشتها :

1 ) ارسطو ، اخلاق نیکو ماخوس ، ترجمه محمد حسین لطفی ، طرح نو ، ص 17

2 ) « inclusive end  » تعبیر « غایت » برای این است که سعادت یک غایت است ؛ برترین و نهایی ترین و کاملترین غایتی که همگان در جست و جوی آنند .

3 ) « dominant end  » از آنجا که در طول تاریخ فلسفه اخلاق ، تنها نامزد اصلی برای « غایت غالب » فعالیت عقلی یا نظر پردازی بوده -  که مورد تایید فیلسوفان یونانی بوده است -  گاهی به جای غایت غالب ، غایت عقلی و یا به طور ساده تر ، نظریه عقل گرایانه سعادت ، هم گفته شده است .

4 ) « p . 299 hardi , the final good in aristotles ethics »

5 ) البته در تعدا مؤلفه های سعادت و نیز تعیین آنها ، بین طرفداران تفسیر « غایت جامع » اختلاف بسیاری وجود دارد .

6 ) ر . ک : سرچشمه ارزش از نظر ارسطو و کانت ، کریستین کرسگارد ، ترجمه محسن جوادی ، ارغنون ، شماره 16 ، تابستان 1379 ، ص 99 -  111

7 ) تامس نگل که مدافع تفسیر غایت غالب است ، می گوید :

« از دیدگاه ارسطو تنها عنصر با ارزش ، عقل آدمی است و تمام فعالیتهای دیگر برای فراهم کردن فعالیت عقل ارزش دارند ؛ چنان که خوردن و آشامیدن و سایر قوای آدمی برای اندیشیدن است . انجام اعمال اخلاقی نیز برای فراهم کردن زمینه فعالیت خاص عقل ، یعنی تأمل و نظر پردازی است . »

ر. ک : «  thomas  nagel , aristotle on eudaimonia  p . 13  »

8 ) کسانی مانند لوئی اشتراوس و ماجد فخری ، فارابی را مدافع تفسیر « غایت غالب » می دانند ؛ ولی گروهی به استناد اهتمام او به سیاست که مقوله ای عملی است ، وی را ندافع تفسیر جامع دیده اند . ر . ک :

 

 

      

نویسنده : محمد مهدی ابراهیمی نصر

برای مشاهدۀ منبع این مطلب اینجا کلیک نمایید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد