«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

امام علی (ع) و مردم سالاری دینی

با تفاوت هایی که دموکراسی به معنی غربی وشرقی آن دارد اسلام نیز با قبول اصولی از دموکراسی پای بندی خود را به این روش درحاکمیت در اصل تشریع داشته و در دوره هایی عمل به آن نیز نموده است.

ادعای شیعه بر این است که شاخصه ها و ممیزاتی که دموکراسی مثل اعتبار رأی اکثریت ،آزادی،مساوات و برابری منشاء قدرت بودن مردم جزء مولفه های لاینفک دموکراسی به شمار می رود.

در حکومت مولای متقیان علی (ع) به شکل واقعی و غیر شعاری محور عمل بوده است .

بهتراست هرکدام از این موارد به صورتی جزئی مورد برسی قرار گیرد .

  

 

1- اعتبار رأی اکثریت

- دردیدگاه امام علی (ع) اکثریت دارای اعتبارخاصی است به گونه ای که سنت و طبیعت اکثریت قرین با غلبه ظاهری می باشد ،یعنی هر کجا عزم اکثریت معطوف به موضوعی شد برد نوعی آنان است از امام (ع) بشنویم :

« هم الذین اذااجتممعوا غلبوا ؛  آنها زمانی که برای اهداف خویش اجتماع کنند غلبه و پیروزی از آن آنهاست .» (نهج البلاغه، کلمات قصار، 199)

 

دراین جمله امام (ع)صحبت از غوغائیان و اوباش نموده ولی اجتماع و اکثریت را پیروز و غالب قلمداد می کنند ولو اوباش باشند.

و یا می فرمایند: « الشوری للمهاجرین والنصار فان اجتمعوا علی رجلو سموه اماما کان ذالک لله رضی؛ شوری برای انتخاب خلیفه از آن مهاجرین و انصار می باشد پس اگر رأی اکثریت تعلق به کسی گرفت و آن را امام نامیدند رضایت خداوند در آن است .» (نهج البلاغه ، قسمتی ازنامه 6)

نه تنها امام را از آن اکثریت می شمرند، بلکه رضایت خداوند و سنّت الهی را همراه با تصمیم اکثریت در مواقع خاص می داند .البته ناگفته نماند اجتماع و اکثریت را همیشه بر هدایت و صواب ندانسته و تاکید بر اطاعت از اکثریت در همه موارد را ندارد.ولی رأی اکثریت را مورد احترام و اعتنا می دانند .

امام (ع) در سیره و عمل خویش نیز اکثریت و رأی آنان را نافذ می دانند . در قضیه حکمیّت می فرمایند: «دیروز امیرمومنان بودم و امروز مأمورم....شما زندگی را می جوئید و من نباید برخلاف میل شمارفتارکنم. »

امام (ع) ضمن ابراز نارضایتی، خود را محکوم به هم سوئی با اکثریت می کند. نه تنها حکمیّت را برخلاف میل باطنی پذیرفته بلکه حکم نیز علی رغم صلاحدید (ابوموسی اشعری) به رأی اکثریت انتخاب می شود . امام (ع) یکی ازدلایل و انگیزه هائی که برای انتخاب خلافت داشته اند، هجوم و درخواست اکثریت و اشتیاق جمعی مردم بیان می فرمایند: « و لاحضور الحاضر»

 

2- آزادی

- به معنای (حق) و (اختیار) و به طورکلی (مستقل و مختار بودن شخص در گزینش اعمال خود )

امام (ع) آزادی را درچارچوب و حوزه اسلام همان سیره نبی مکرم اسلام (ص)بود، پذیرفته و به آن عمل می نمودند.

آزادی بیان نقد و انتقاد، مخالفت ، عدم همراهی، حتی دشمنی تا زمانی مورد پذیرش و تحمل امام (ع) بود که تحمل آن را دستور داده بود. اشاعه سنّت بداعی، به مخاطره انداختن جامعه مسلمین ، مخالفت با صریح احکام و حدود الهی و خصوصاً نقض عدالت مواردی بودند که حضرت حساسیّت خاصی روی آنها داشتند.

امام (ع) بنا بر حکم دین و سیره نبی مکرم اسلام (ص) اکراه و اجبار را برای قبول و همراهی مردم مردود دانستند و خود نیز نظریات و دانسته های برحق خود را به خاطر حفظ منافع جمعی و اجتماعی تحمیل نمی کردند.

نمونه های ذیل گواه برسیره حضرت می باشد :

- بیعت نکردن خواصّی چون (عبیدا...بن عمر ) و (سعدبن ابی وقاص ) راکه نوعاً خطری برای حکومت قلمداد می شود با بزرگواری و احترام به آزادی افراد پذیرفته و هیچ گونه برخوردی نمی کند .

- برای مردان جنگجوئی که ازمرگ نمی ترسند ولی بنابر دلائلی به جنگ با معاویه رغبت نداشتند راه سومی نشان می دادند که ازننگ خانه نشینی دور بوده و برخلاف میلشان هم به جنگ نروند: به صفوفی که در مرزهای ایران و خراسان با کفّار می جنگند ملحق شوید .

- درخطبه شقشقیه می فرمایند: «پس من ردای خلافت را رها ساختم و دامن خود را از آن درپیچیدم ...دیدم بردباری و صبر به عقل وخرد نزدیکتر است، لذا شکیبائی می ورزیدم ، ولی به کسی می ماندم که خاشاک چشمش را پرکرده و استخوان گلویش را گرفته بود»

امام (ع) هزینه زندگی به همراه آزاداندیشی و آزادیخواهی واقعی را درجامعه ای که رشد کافی نداشته و ندارد و شرایط لازم را برای زندگی اجتماعی آن هم به شکل شهرهای بزرگ و دارای منافع ندارد ، پرداخت می نماید و آن هم صبر به شدیدترین شرایط خویش می باشد .

اما هرگونه آزادی منجر به بدعت ، مخاطره یا نقص حدود الهی درنزد ایشان رسمیت نداشته و با آن برخوردهای مناسبی کرده اند.

نمونه هائی جهت اثبات بیان می گردد:

درخطبه 15نهج البلاغه می فرمایند: « به خداسوگند! آنچه از عطایای عثمان آنچه بیهوده از بیت المال مسلمین به این و آن بخشیداگربیایم به صاحبش بازمی گردانم اگرچه زنانی را به آن کابین بسته و یا کنیزانی را با آن خریده باشند.»

درمقاله ای که از استاد محمد دشتی چاپ شده فرموده اند: یکی ازقضات درکوفه خانه ای خرید به مبلغ هشتاددینارکه نسبت به زمان خودش قیمت بالائی است ،امام علی (ع)نامه ای نوشت و خانه را ازقاضی گرفت .( اشاره به نامه 3 نهج البلاغه )

ابولاسود ، را صبح به عنوان قاضی منسوب نموده و عصر همان روزعزل می فرمایند .

ابولاسود در مسجد از ایشان سؤال کرده می گوید: آقا! قاضی یکروزه هم داشتیم ؟ آقا می فرماید: بله به من گزارش دادند که تو در برخورد با مردم خشن بودی.

به اهل بصره می نویسند : «گسستن ریسمان اتحاد و پراکندگی شما طوری بود که خود از آن آگاهید من از جرم شما گذشتم ...اگر هم اکنون افکار مهلک و نظریات ضعیف و فاسدشما را به مخالفت و ستیزه با من بکشاند سپاه من آماده و پا دررکاب اند... حمله ای به شما بیاورم که جنگ جمل دربرابر آن کوچک باشد » (نامه 29نهج البلاغه )

دیده می شود که امام (ع) با تمام توصیه ها به فرمانداران درعدم اجبار و اکراه مردم و آزاد گذاشتن آنان در انتخاب و عمل به مدارا، آزادی را تا جائی برای افراد یا گروه ها قابل تحمل می داند که عناصر سه گانه مذکور مورد تهدید نباشند والا، تهدید،عزل و سرکوب نتیجه آزادی بی عنان و قاعده است .

درنتیجه آزادی را درحوزه دین یعنی قرآن مجید و سیره و کلام نبوی (ص)می داند ، چنانچه فرزند خلف آن حضرت امام خمینی(ره) نیزچنین تفکری داشتند:« آزادی منهای دین را نمی خواهیم ،آزادی...... منهای دین توحش است » (مقاله استاد محمد دشتی ویژه نامه روزنامه اطلاعات به مناسبت سال امام علی (ع) رمضان 1421)

 

3- مساوات و برابری

برابری درمقابل قانون ، تقسیم بیت المال ، تطبیق سفره خضرت علی با حداقل فقراء جامعه ، تلقی از افراد جامعه که یا برادر دینی اند یا مثل تو انسان ، عدم رجحان غیرشرعی و عقلی در انتصابات و هزاران نمونه رویکرد واقعی و عملی و غیر شعاری حضرت به اصل مساوات که برگرفته ازکلام نبوت و قرآن مجید می باشد.

 

4- منشاء قدرتمند بودن مردم

امام علی(ع) هم برای به وجودآمدن حکومت ، مردم را یکی ازاصول اصلی می داند و هم در بقاء و حاکمیّت آن ، بعضی ها درمقابل این سؤال که آیا مردم برای اسلام اند یا اسلام برای مردم خود را ناگزیر ازانتخاب یکی از این دومی دانند ، درحالی که ، مردم و اسلام درمقابل هم نیستند بلکه می توان آن دو را درطول هم فرض کرد.

به این صورت که مردم در انتخاب آزادند، ولی وقتی دست به انتخاب زدند درمحدوه و حوزه آن انتخاب خویش مقیّد خواهندبود و قوانین وآئین آن انتخاب تعیین کننده مناسبات ، ارتباطات و تعامل جزئی و کلّی می باشد .

حضرت یکی از علل قبول خلافت را (که به نظر می رسد مادر و اصول دیگر علل بوده ) حضور قاطبه مردم اعلام نموده و در جای جای حکومت حضرت اعمال قدرت مردم و لو به اشتباه (اشتباه مردم درتشخیص و داوری جاهلی نخبگان و سود جویان ) مشهود است.

به نمونه های ذیل توجه فرمائید:

- باتمامی حقّانیّتی که برای حکومت خویش قائل و معتقداست درنامه 6نهج البلاغه که سابقاً اشاره شد، تصمیم مردم را محترم می داند.

- با رهنمودهائی که درخصوص عدم فریب توسط قرآن های بر روی نیزه می دهند، درمقابل تصمیم و اراده مردم تسلیم شده و تا آخر مسیر غلط و ناصواب را فقط به خاطر مردم می پذیرد.

- تسلیم عزل ((قیس)) ازولایت مصربه علت اصرار نخبگان و بزرگان ازمردم بود با این که (قیس) را مناسب ترین فرد برای آن مقام می دانست.

- درخطبه 216نهج البلاغه که منشوربزرگ حقوق درعالم اسلامی تلقی می شود مردم را به نقد و تذکر به خویش دعوت کرده و خود را تنها با فضل و لطف الهی مبرّای از اشتباه می داند .

- نظر و دیدگاه مردم را احترام و ارج نهاده و به آن توجه می کردند .

در برگشت از جنگ صفین از عبیدالله بن ودیعه انصاری سؤال می کند: مردم درباره قضیه ما چه می گویند؟ و نظر اندیشمندان و صاحب نظران چیست؟

درمکتب اسلام و سیره عملی حضرت علی (ع) مردم در انتخاب حکومت آزاد و مختار بوده تا حکومت و فردعادل یا جائز را برگزینند و بعد ازانتخاب راه و شخص مورد دلخواه ( بر فرض اسلام و امام عادل ) قدرت و اراده مردم در حوزه و مدار اسلام در تمامی شئونات جامعه مورد احترام و توجه می باشد .

پس اقتدار و قدرت مردم تا زمانی در مکتب اسلام رسمیّت داشته و مورد احترام است که تعارض اصولی و مبنائی با دین و اعتقاد منتخب خود مردم و باور آنان نداشته باشد .

 

شیوه های برخورد امام با مخالفان و دشمنان:

امام علی (ع) با توجه به دیدگاه اسلام ،اصل را برمدارا و محبّت گذاشته و معتقدند که پسندیدن و همراهی ، باید کاملاً آزادانه و با اختیارصورت پذیرد . لذا اصل بر عدم برخورد و عدم انفعال در عمل کردن می باشد. امّا چون انسان بالطبع دارای صفاتی چون تمامت خواهی ،زیاده طلبی ،رجحان خواهی،علوّ طلبی است و در نتیجه منجر به فساد می گردد، لابد از برخوردمناسب با عوامل فساد خواهیم بود. پس امام (ع) نیز مجبور به برخورد و دافعه بوده است که برای درک و تحقیق بهتر،خوب است افراد جامعه را به دودسته تقسیم نمائیم .

 

الف- برخورد امام با عوام

شیوه امام (ع) در برخورد با اشتباهات و اختلاف عمومی و عوام ،همیشه با مدارا و تحمّل بوده است و سعی آن حضرت درهدایت و راهنمائی بیشتر به چشم می خورد تا شدّت ایشان در توصیه به مأموران جمع آوری زکات بارها نرمش و عدم توصل به زور و فشار را گوشزدمی نمود :« باتقوی و احساس مسئولیت دربرابر خداوند یکتا و بی شریک حرکت کن و دراین راه هیچ مسلمانی رامترسان» (نامه 25 نهج البلاغه)

 

درعهدنامه ای برای جماعت که به محمدبن ابوبکر نوشته اند، می فرمایند : «بالهای محبّت را برای آنها بگستر! و پهلوی نرمش و ملایمت را بر زمین بگذار! چهره خویش را برای آنها گشاده دار و تساوی دربین آنها حتی درنگاهت مراعات کن »

امام علی (ع) برای عوام جماعت که در لشگریان دشمن نیز بودندنصیحت و راهنمائی را چه ازطریق خود و دیگران به کار می بست . از ابتدای به جنگ خودداری می کرد و سعی افراد در بازکردن چشم مردم به حقایق و تصمیم گیری واقعی و دقیق و مطابق عقل و اسلام را داشت .

 

ب- برخوردامام (ع) با خواصّ

نحوه برخورد امام (ع) نسبت به خواص از مخالفان و یا متخلفان ازدو محورقابل توجه است .

اول جایگاه و شخصیت آنان ، دوم نوع تخلف و مخالفت آنها، لذا به جهت روشن شدن مورداول تقسیمات ذیل ضروری به نظرمی رسد.

1- مخالفان ازگروه علماء و صاحبان فتوی

2- مخالفان از گروه صاحبان شمشیر و زبان

3- مخالفان از گروه جایگاه اجتماعی و دینی و سابقه

4- مخالفان از گروه مناصب دولتی و زمامداران

5- مخالفان و متخلفان ازدوستان و نزدیکان امام (ع)

با توجه به اصالت مدارا و رفق درمکتب و حکومت علی (ع) برخلاف عوام در برخورد با خواص موضعی متفاوت داشتند،خصوصاً در زمامداران ،قضات،نزدیکان و علما،کوچکترین تخلف و انحراف را تحمل نکرده و تعللی درعزل ، توبیخ و تهدید آنها روا نمی دانستند ، زیرا انحراف در این گروه ها و خواص به واسطه جایگاه آنان ، باعث انحراف و فساد در ارکان جامعه می شود.

چناچه انحراف اشخاصی که جایگاه اجتماعی و دینی و سابقه درخشان در صدر اسلام داشتند و سمت و سوی آنها به طرف جمع مال و ثروت و برتری جویی بود، باعث عادت و مشروع قلمدادشدن این رویه گردید .

می بینیم که به علت عدم عزل زمامداران فاسد در زمان عثمان جامه اسلامی گرفتار این سنّت و رویه مهلک گردید که زعامت و زمامداری هرکس ولو فرد فاسق مشروع و دینی و عقلائی قلمداد گردید. درحالی که ولایت و زمامداری از نظر اسلام اصیل شرایطی دارد که ازجمله مهم ترین آن تقوی و عدالت می باشد.

هم چنین فساد علماء و روایت حدیث که بنده پول و مقام و در آرزوی راحتی و عافیت بودندباعث جعل احادیث زیادی گردید که به قول مشهور (اِدخالَُ مالَیسَ من الدّینِ ،واردشدن چیزی که در دین نبود دردرون دین ) شده که چنان چهره دین را دربعضی مواضع تغییر می دادکه تنها توسط ائمه اطهار (ع) و نبی مکرم (ص) قابل تشخیص می بود .

چنانچه هنوز هم جامعه مسلمین و سرنوشت آنها دستخوش این جعلیّات قرار دارد. با توجه به مجال این نوشتار تنها به مواردی از برخوردهای حضرت اشاره می شود تا مورد استنادخاتمه مقاله قرار گیرد بالطبع در شماره های بعدی مقالات به این مورد مهّم به صورتی مفصل پرداخت خواهدشد.

- توبیخ ((عقیل )) برادر حضرت زمانی که زیاده ازحق خود را مطالبه نمود.

- درتهدید امام (ع) در نامه 41 نهج البلاغه که به یکی از زمامداران خویش نوشتند آمده است «به خداسوگند اگرحسن و حسین (ع) این کار را کرده بودند هیچ پشتیبانی و هواخواهی از ناحیه من دریافت نمی کردند.»

- توبیخ شدید خزانه دار بیت المال که گردن بندی را به دخترحضرت به شکل عاریه داده بود.

- توبیخ نامه ها ، عزل ها ، و وعده تنبیه شدید برای عمّال و فرمانداران که خلافی از آنها سرزده یا راه انحرافی درپیش گرفتند ، در دوران حکومت آن حضرت یکی از بزرگترین رمز تسلّط و نظارت حاکم برامراء خویش و شدّت برخواص دوران حکومت علوی است .

نامه تهدیدآمیز و جدّی امام (ع) به (مصلقه بن هبیره الشیبانی) فرماندار منطقه ای درفارس و نامه های 40 و 41و43و71نهج البلاغه همه در برخورد بدون اغماض امام (ع) با متخلف درگروه زمامداران است. به نحوه برخوردامام توجه نمائید:«سوگندبه کسی که دانه را در زیرخاک شکافت و روح انسانی را آفرید اگر این گزارش درست باشد تو در نزد من خوار خواهی شد و ارزش و مقدارت کم خواهد بود ...» (نامه 43 نهج البلاغه )

 

به نظر می رسد علت اصلی برخوردبدون ملاحظه،صریح و بدون اغماض حضرت با خواص، نقش عمده خواص در فساد و صلاح جامعه فراتر از شخصی بودن رفتار و عملکرد آنهاست.

چنانچه حضرت می فرماید : «اذاکان الرّاعی ذئبا فالشّاة من یحفظها؛ اگرچوبان و مراقبت خود گرگ شود ،گوسفندان به کجاپناه برند؟» (شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ،جلد3،ص 300)

امام (ع) مخالفت و عداوت با شخص خودشان را با مماشات و مدارا تحمل می نمودند و مخالفت ها و دشمنی با جایگاه خویش که زعامت جامعه بود را تا حدی که موجب مفسده نباشد تحمل می نمودند، ولی تخطّی از حدود الهی و عدالت اجتماعی برای خواص را با هیچ بهانه ای برنمی تافتند و برخورد مناسبی با آنها می نمودند . هرچند حتی به اعدی عدوّ خویش نیز از نصیحت دریغ نداشته و ((عمروعاص)) را به نصایح راهنمائی فرمودند .

درنتیجه ازگفتار رسیده حضرت معلوم می شود که اساس تعیین کننده نحوه برخورد با مخالفان و دشمنان و کیفیت مدارا و تساهل در حکومت اسلامی حدود دین و اسلام است .

درواقع این منابع مقبول دین است که نحوه برخورد و حدود آن را مشخص می کند و چه زیبا وکامل حضرت علی (ع) دریک جمله کوتاه درعهدنامه مالک اشتر محور تمامی امور را حدود و احکام دین معرفی کرده و آزادی دین واقعی و بروز آن درجامعه را باعث آبادی وسعادت می داند:« قدکان هذا الدین اسیر بید الشرار؛ مالک! دین واقعی خدا در دست اشخاص شرور و علوّطلب اسیر است»

مالک: اگرمی خواهی مردم برخورد خوب و رفتار انسانی و متعالی را مزه کنند و به راه درست و سعادت رهنمون شوند دین را از دست اشرار نجات بده تا صاحبان اصلی دین به دین عمل کنند،آن وقت دیگر آزادی و مدارا و جنگ و صلح شدّت و ضعف، همه در جای خود و بهترین شکل ممکن عمل خواهد شد. انشاءالله

 

کتاب نامه:

1- قرآن مجید

2- تفسیرالمیزان

3- نهج البلاغه ، ترجمه سیدجعفرشهیدی

4- ترجمه وتفسیرنهج البلاغه ، علامه محمدتقی جعفری

5- شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید

6- جامعه مدنی ،محمدهادی معرفت

7- واقعه صفین درتاریخ، نصر بن مزاحم

8- مردنامتناهی ،حسن صدر

9- امام علی صدای عدالت ، جرج جرداق ، ترجمه سیدخرمشاهی

10- فرهنگ سیاسی ، داریوش آشوری

11- ویژه نامه اطلاعات به مناسبت سال امام علی(ع)- رمضان 1421

12- حکومت دینی ، احمدواعظی

حجت الاسلام حسینعلی رضازاده؛ رئیس اداره تبلیغات اسلامی شهریار

برای مشاهدۀ منبع این مطلب اینجا کلیک نمایید.

نظرات 1 + ارسال نظر
sahar جمعه 9 بهمن 1394 ساعت 20:18 http://sahar24.mooo.com

وب خیلی خوبی دارین هم وبتون هم قالبتون خییییلی قشنگه
5618

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد