«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

گفتگوی مجازی با علامه شهید مطهری (ره) پیرامون اصلاح مستمر اجتماعی

 

س1.حضرت استاد شما در آثار خود درباره رابطه امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح اجتماعی فرموده اید: «هر امر به معروف و نهی از منکر لزوماً مصداق اصلاح اجتماعی نیست پس هر مسلمان آشنا به وظیفه از آن جهت که خود را موظف به امربه معروف و نهی از منکر می داند، نسبت به اصلاح اجتماعی حساسیت خاص دارد . »1 مدل مفهومی و موضوعی آن را تبیین فرمایید؟

ج-اسلام به حکم اینکه دین اجتماعی و مسئولیتهای اجتماعی است و محیط مناسب را شرط اصلی اجرای برنامۀ آسمانی و سعادت بخش خود می داند، یک مسئولیت مشترک برای عموم به وجود آورده است. همۀ مردم موظفند که پاسدار فضیلتها و نیکیها و نابود کننده بدیها و نادرستیها باشند. پاسداری نیکیها به نام «امر به معروف » و ستیزه گری با بدیها «نهی از منکر » نامیده می شود.2 معروف و منکر از نظر اسلام محدود به حدّ معین نمی شود. تمام هدفهای مثبت اسلامی داخل در معروف و تمام هدفهای منفی اسلامی داخل در منکر است، و گرچه در امر به معروف و نهی از منکر تعبیر امر و نهی هست ولی با توجه به قرائتی که از خود قرآن کریم می توان استنباط کرد و به نصّ احادیث قطعی اسلامی  و به دلیل این که از مسلمّات فقه اسلامی ماست و تاریخ اسلامی ما بدان گواهی می دهد، مقصود از آن تنها امر و نهی لفظی نیست، بلکه مقصود استفاده کردن از هر وسیله مشروع برای پیشبرد هدفهای اسلامی است.  پس اگر بخواهیم روح امر به معروف و نهی از منکر را با ترجمه و تعبیر فارسی خودمان بیان کنیم باید بگوییم : لزوم استفاده از هر وسیلۀ مشروع برای پیشبرد اهداف اسلامی . 3

  

 

س2.در قرآن کریم و روایات از ائمه معصومین (ع) به طور عام از واژه و کلمه معروف و منکر استفاده شده است . آیا دامنه امر به معروف و نهی از منکر شامل همه حوزه های فردی و اجتماعی می شود؟

ج-اسلام از باب اینکه نخواسته موضوع امر به معروف و نهی از منکر را به امور معین مثل عبادات، معاملات، اخلاقیات، محیط خانوادگی و ... محدود کند، کلمۀ عام آورده است : معروف ، یعنی هر کار خیر و نیکی امر به معروف لازم است . نقطۀ مقابلش: هر کار زشتی. نگفت شرک یا فسق یا غیبت یا دروغ یا نمیمه یا تفرقه اندازی یا ربا یا ریا، بلکه گفت : منکر؛ هرچه که زشت و پلید است . «امر» یعنی فرمان، «نهی» یعنی باز داشتن، جلوگیری کردن. اما این فرمان یعنی چه ؟ آیا مقصود از این فرمان ، فرمان لفظی است ؟ آیا امر به معروف و نهی از منکر فقط در مرحله لفظ است ؟ فقط باید با زبان، امر به معروف نهی از منکر کرد؟ خیر، امر به معروف  نهی از منکر در مرحله دل وضمیر هست، در مرحله ی زبان هست، در مرحله ی دست و عمل هست تو باید با تمام وجودت آمر به معروف و ناهی از منکر باشی . 4

هریک از امر به معروف نهی از منکر، مراتب و اقسامی دارد : لفظی، عملی ، مستقیم، غیرمستقیم، فردی و اجتماعی. 5

 

س3.در طول تاریخ اسلام و نیز در عصر معاصر جریانی ضرورت اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر را نفی کرده و می کنند و معتقدند که فرد در مقابل خداوند از نظر اعمال و امور فردی مسئول و متعهد است و کار به کار مسائل اجتماعی در حوزه اصلاحات نباید داشت و این قبیل امور را می بایست به قضا و قدر الهی سپرده شود تحلیل شما چیست ؟

ج-آن چنان قضا و قدری که از بشر نفی و سلب آزادی و مسئولیت و تعهد می کند. قرآن چنین قضا و قدری را نمی پذیرد.

آیا شما در این زمینه جمله ای بالاتر از آن آیۀ کوچک – که با تفاوت مختصری در دو جای قرآن آمده است – پیدا می کنید : «اِنَّ اللهَ لایُغیِّرُ ما بِقَوم حَتّی یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم».

این آیه آب بسیار صاف و پاکی است که بر سر منتظرها، آنهایی که به انتظار هستند که همیشه خدا از یک راه غیرعادی کارها را درست کند، می ریزد. انتظار بیهوده نکشید. «اِنَّ» یعنی تحقیقاً مطلب این است . تحقیق و واقعیت این است که هرگز خداوند اوضاع و احوال را به سود مردم عوض نمی کند «حَتّی یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم» مگر وقتی خود آن مردم آنچه مربوط به خودشان است، آنچه که در خودشان هست : اخلاق، روحیه ، ملکات ، جهت ، نیات و بالاخره خودشان را عوض کنند.آیا شما می توانید صریحتر از این،مسئولیت پیدا کنید؟آنهم مسئولیت در برابر یک اجتماع،یعنی اجتماع را برای مسئولیت مخاطب قرار بدهد. 6

این دسته در فکر نجات خود می باشند و مدعی هستند که هرکس باید خود را نجات دهد. زهّاد و عبّاد که به این عنوان معروفند، این طبقه می باشند. اینها نمی دانند که خدمت به خلق و هدایت و ارشاد خلق به یک معنی بالاتر از عبادت خالق است – که باید توضیح بدهم – یعنی درست است که اگر خدمت به خلق را در عرض عبادت خالق قرار دهیم دومی اصل است ولی خدمت به خلق با حفظ مرتبۀ عبودیت، سفر و مرحلۀ بعد است و به قول عرفا سفر من الحق الی الخلق و سفر بالحق فی الخلق آخرین سفر و آخرین مرحلۀ کمال انسانی است ، و اما سفر من الخلق الی الحق و سفر بالحق فی الحق که همان عبادت است مقدمۀ دو سفر دومی یعنی سفر من الحق الی الخلق و سفر بالحق فی الخلق است. 7

 

س4.حضرت استاد چرا در مورد انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر شرایط «احتمال تاثیر» و «عدم ترتّب مفسده» مطرح است اما در سایر تکالیف مطرح نشده است.

و اساساً نقش بصیرت دینی و عملی در فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر را چگونه ارزیابی می کنید؟

ج-وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قبل از هرچیز دو شرط اساسی دارد : یکی بصیرت در دین و دیگری بصیرت در عمل . بصیرت در دین همچنان که در روایت آمده است اگر نباشد زیان این کار از سودش بیشتر است. و اما بصیرت در عمل لازمۀ دو شرطی است که در فقه از آنها به «احتمال تاثیر» و «عدم ترتّب مفسده» تعبیر شده است و مآل آن به دخالت دادن منطق است  در این دو تکلیف . یعنی امر به معروف و نهی از منکر برای این است که «معروف » رواج گیرد و «منکر» محو شود. پس در جایی باید امر به معروف کرد و نهی از منکر نمود که احتمال ترتّب این اثر در بین باشد. اگر می دانیم که قطعاً بی اثر است دیگر وجوب چرا؟ و دیگر اینکه اصل تشریع این عمل برای این است که مصلحتی انجام گیرد. قهراً در جایی باید صورت بگیرد که مفسدۀ بالاتری بر آن مترتب نشود.

لازمۀ این دو شرط بصیرت در عمل است. آدمی که بصیرت در عمل را فاقد است نمی تواند پیش بینی کند که آیا اثری بر این کار مترتب هست یا نیست و آیا مفسدۀ بالاتری را در بردارد یا ندارد؟ این است که امر به معروف های جاهلانه همان طوری که در حدیث است افسادش بیش از اصلاح است.

در سایر تکالیف گفته نشده که شرطش احتمال ترتب فایده است و اگر احتمال اثر دارد باید انجام داد و اگر احتمال اثر ندارد نباید انجام داد و حال آنکه در هر تکلیفی، فایده  و مصلحتی منظور است اما تشخیص آن مصلحتها بر عهدۀ مردم گذاشته نشده است. دربارۀ نماز گفته نشده اگر دیدی به حالت مفید است بخوان و اگر دیدی مفید نیست نخوان. در روزه هم گفته نشده اگر احتمال می دهی فایده دارد بگیر و اگر احتمال نمی دهی نگیر. در روزه گفته شده اگر دیدی به حالت مضر است نگیر. همچنین در حج یازکات یا جهاد این چنین قید نشده است. اما در باب امر به معروف و نهی از منکر این قید هست که باید دید چه اثر و چه عکس العملی دارد و آیا این عمل در جهت صلاح اسلام و مسلمین است یا نه؛ یعنی تشخیص مصلحت بر عهدۀ خود عاملان اجراست.

در این تکلیف هرکسی حق دارد بلکه واجب است که منطق و عقل و بصیرت در عمل و توجه به فایده را دخالت دهد، و این عمل تعبدی صرف نیست.8

 

س5.در آثار خود فرموده اید : «البته شک نیست که گفتن و پند دادن وسیله ای است از وسایل . اعمال زورهم به سهم خود در مواردی وسیله دیگری است از وسایل . ولی آیا وسیله امر به معروف و نهی از منکر منحصر است به همین دو ؟ وسیله دیگر و راه دیگری نیست ؟ »9

جناب استاد اساساً آسیب شناسی امر به معروف و نهی از منکر را چگونه تببین می نمایید؟

ج-در اخبار وارد شده که امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله دارد : مرحله قلب، مرحله زبان، مرحله ید و عمل . ما معمولاً از مرحله قلب به جای آنکه اخلاص و حسن نیت و علاقه به سرنوشت مسلمانان را درک کنیم، جوش و خروش و عصبانیتهای بیجا می فهمیم، و از مرحله زبان به جای آنکه بیان های روشن کننده و منطقی بفهمیم که قرآن می فرماید : اُدعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَهِ وَ الموعِظَهِ الحَسَنَهِ، موعظه ها و پندهای تحکّم آمیز می فهمیم؛ و از مرحله ید و عمل هم به جای اینکه تبلیغ عملی و حسن عمل و همچنین تدابیر عملی بفهمیم، تنها این مطلب را فهمیده ایم که باید اعمال زور کرد. 10

ما چند جهت را باید در نظر بگیریم : یکی اینکه در مرحله قلب، آمر به معروف و ناهی از منکر باشیم، یعنی عمل از عمق ضمیر ما سرچشمه بگیرد و دارای اخلاص و دلسوزی و علاقه باشد، امر به معروف ما برای ترویج یک شخص و یا یک صنف معین نباشد. دوم مرحلۀ زبان ، یعنی بیان ما حقیقت روشن کن و هادی باشد نه تحکّم و آمریت و کور شو و ببین و کر شو و بشنو و دیوانه شو و بفهم. سوم مرحلۀ عمل و ید ، البته نه به معنای زور بلکه به معنای پیشقدمی در راه خیر و استباق که در قرآن آمده است. 11

امر به معروف چون تنها گفتن و بیان نیست بلکه اجراست ، باید دید از چه طریقی بهتر اجرا می شود. شک ندارد که جلو افتادن در عمل و پیشقدمی در عمل بهترین طریق اجراست. باید جلو افتاد و مردم را تشویق کرد.

در نهی از منکر هم باید مبارزه با فساد باشد نه با فاسد. مبارزه با فاسد معنایش این است چرا آن شخص مرتکب شده نه این شخص.

اگر مسلمانان می خواهند امر به معروف بکنند باید مثلاً موسسات نشر کتاب به وجود آورند، مدارس مفید به وجود بیاورند، بیمارستان تاسیس کنند، بنگاه حمایت یتیمان و موسسه خیریۀ اطفال فلج به وجود بیاورند، مردم در عمل ببینند که دین در اینجا بیمارشان را و جاهلشان را و یتیمشان را نجات داد. 12

 

س6.استاد اقامه فریضه امر به معروف و نهی از منکر صرفاً از طریق عمل فردی اعمال می شود و یا اینکه با توجه به شرایط زمانی برای وسعت بخشیدن این فرهنگ با مناسبات سازی و جهت دهی سرمایه های اجتماعی برای کار آمدی و اثر بخشی بیشتر می بایست روش های نوین نیز طراحی گردد؟

ج-گذشته از اینکه ما در اجرای امر به معروف و نهی از منکر باید عمل را دخالت دهیم، به این نکته توجه داشته باشیم که عمل هم اگر فردی باشد چندان مفید فایده ای نیست خصوصاً در دنیای امروز.

این هم خود مشکلی است در زندگی اجتماعی ما که آنهایی هم که اهل عمل می باشند توجهی به عمل اجتماعی ندارند و به اصطلاح «تک رو» می باشند.13 از عمل فردی کاری ساخته نیست، از فکر فرد کاری ساخته نیست، از تصمیم فرد کاری ساخته نیست، همکاری و همفکری و مشارکت لازم است.

در تفسیر المیزان در ذیل آیه کریمه قرآن: «یا اَیها الذین آمَنُوا اصبِروا و صابروا وَ رابِطوا» بحثی دارد راجع به اینکه دستور اسلام این است که تفکر ، تفکر اجتماعی باشد.14

باید توجه داشت که بسیاری از منکرات حکم یک عقده و کلافۀ در هم پیچیده و گرهی را دارد که از جمع شدن رشته های مختلف پیدا شده، باید با سرانگشت عقل و تدبیر و شَور و تفکر اجتماعی آن رشته ها را که علم النفسی و تاریخی و دینی و اعتقادی است از هم جدا کرد و باز کرد. علم و اطلاع یک نفر و دو نفر ممکن نیست که وافی باشد؛ نه علم و اطلاح یک نفر و یا چند نفر کافی است و نه قوه و قدرت یک یا چند نفر، باید همفکری و همکاری باشد، باید در راه مصالح اجتماعی خیالات رئیسی و مرئوسی و آقایی و شخصیت سازی از بین برود. پس هم از لحاظ شرط علم و هم از لحاظ شرط قدرت ، گاهی به اجتماع و تشکل و نظم و انضباط احتیاج است. 15

 

س7.استاد در آثار خود از جمله توجه خاص به دخالت عنصر منطق در الگویی جامع امر به معروف و نهی از منکر داشته و فرموده اید « در اجرای امر به معروف و نهی از منکر منطق را دخالت نمی دهیم، در صورتی که هرکاری منطقی مخصوص به خود دارد که کلید آن کار است.» منظور شما از کاربرد عنصر منطق چیست؟

ج-عرض کردم چیزی را که ما خوب شناخته ایم و بیش از اندازه برایش اثر قائل شدیم زبان بود نه عمل . در عمل هم توجه به عمل فردی بود نه اجتماعی .

اکنون می گویم چیزی که بیش از هر چیز دیگر مورد غفلت است دخالت منطق است در این کار . مقصود این است که در کار معروف و منکر باید تدابیر عملی اندیشید و باید دید چه طرز عملی مردم را نسبت به فلان کار نیک تشویق می کند و مردم را از فلان عمل زشت باز می دارد. 16

عیب کار ما در امر به معروف و نهی از منکر این است که هنوز منطق را وارد اینها نکرده ایم، یعنی نخواسته ایم از روی منطق عمل کنیم تا معروف را رواج و منکر را از بین ببریم. معنای اینکه منطق را وارد کنیم این است که حساب کنیم پیدایش هر چیزی سببی دارد و همچنین عدم رشد و نمو یک چیز سببی دارد. با سبب منکر مبارزه کنیم و سبب معروف را ایجاد کنیم حداکثر منطق ما این است که بگوییم و بنویسیم و بعد هم اگر دیدیم گفتن و نوشتن فایده ندارد اعمال زور بنماییم، در صورتی که منطق این نیست منطق این است که مزاج اجتماع را به دست آوریم که چرا منکر را پذیرفته و از معروف سرباز زده است و ...

ما جز «پند» و «بند» نمی شناسیم، معتقدیم ابتدا باید پندهای تحکم آمیز کرد و بعد هم اعمال زور و جبر کرد و «چون پند دهند نشنوی، بند نهند». ما باید بدانیم که درراه امر به معروف و نهی از منکر غیر از پند و بند ، منطق دیگر هم هست که صحیح تر است. 17

خلاصه اینکه اگر ما راستی می خواهیم این اصل فراموش شده را زنده کنیم باید مکتبی و روشی به وجود آوریم عملی ( نه زبانی فقط) و در عین حال اجتماعی ( نه انفرادی) و در عین حال منطقی و مبتنی بر اصول علمی علم النفسی و اجتماعی . 18

 

س8.فقها در مراحل و اقسام امر به معروف نهی از منکر در مرحله اول گفته اند باید شخص از منکر تنفر و انزجار داشته باشد و در مرحله بعد اولین درجه و مرتبه نهی از منکر هَجر و اِعراض و سپس زبان و مرحله سوم عمل است.

گاهی طرف در درجه ای و در حالی است که نه اعراض و هجران ما تاثیری بر او می گذارد و نه می توانیم با منطق و بیان و تشریح مطلب، او را از منکر باز داریم، بلکه باید وارد عمل شویم؛ اگر وارد عمل شویم، می توانیم چطور وارد عمل شویم؟

ج-وارد عمل شدن ، مختلف است. معنای وارد عمل شدن تنها زور گفتن نیست، کتک زدن و مجروح کردن نیست . البته نمی گویم در هیچ جا نباید تنبیه عملی شود. بله ، مواردی هم هست که جای تنبیه عملی است اسلام دینی است که طرفدار حدّ است، طرفدار تعزیر است؛ یعنی دینی است که معتقد است مراحل و مراتبی می رسد که مجرم را جز تنبیه عملی چیز دیگری تنبیه نمی کند و از کار زشت باز نمی دارد.19

 اما انسان نباید اشتباه کند و خیال کند همه موارد، موارد سختگیری و خشونت است.

علی (ع) درباره پیغمبر اکرم این طور تعبیر می کند : «طبیب دَوّارُ بِطِبّهِ، قَد اَحکَمَ مَراهِمَهُ وَ اَحمی مَواسِمَهُ» می فرماید : او طبیب بود، پزشکی بود که بیمار و بیماریها را معالجه می کرد. بعد به اعمال اطبّاء تشبیه می کند که اطبّاء هم مرهم می نهند و هم جراحی می کند و احیاناً داغ می کنند.

می گوید پیغمبر دوکاره بود : پزشکی بود هم مرهم نِه و هم جراح و داغ کن . مقصود این است که پیغمبر دو گونه عمل می کرد. یک نوع عمل پیغمبر، مهربانی و لطف بود. اول هم «اَحکَمَ مَراهِمَهُ» را ذکر می کند،  یعنی عمل اول پیغمبر همیشه لطف و مهربانی بود. ابتدا از راه لطف و مهربانی معالجه می کرد، با منکرات و مفاسد مبارزه می کرد، اما اگر به مرحله ای می رسید که دیگر لطف و مهربانی و احسان و نیکی سود نمی بخشید، آنها را به حال خود نمی گذاشت. اینجا بود که وارد عمل جراحی و داغ کردن می شد. هم مرهمهای خود را بسیار محکم و موثر انتخاب می کرد و هم آنجا که پای داغ کردن و جراحی در میان بود، عمیق داغ می کرد و قاطع جراحی می نمود. سعدی ما هم این مطلب را  می گوید ولی بدون آنکه حق تقدمی برای مهربانی قائل شده باشد. می گوید :

درشتی و نرمی به هم در به است             چو رگزن که جرّاح و مرهم نِه است

می گوید : هم درشتی باید باشد و هم مهربانی ، مثل رگزن که هم جراحی می کند و هم مرهم می نهد. این در مورد مبارزه با منکرات.20

 

س9.در مورد امر به معروف چطور به چه شکل و نحوی باید انجام شود؟

امر به معروف هم عیناً همین تقسیمات را دارد با این تفاوت که امر به معروف یا لفظی است یا عملی . امر به معروف لفظی این است که انسان بیان حقایق را برای مردم بگوید، خوبیها را برای مردم تشریح کند، مردم را تشویق کند و به آنها بفهماند که امروز کار خیر چیست.

امر به معروف عملی این است که انسان نباید به گفتن قناعت کند، گفتن کافی نیست.21 می توانیم بگوییم یکی از بیماریهای اجتماع امروز ما این است که برای گفتن بیش از اندازه ارزش قائل هستیم. البته گفتن خیلی ارزش دارد ، نمی خواهم منکر ارزش گفتن باشم. تا گفتن  نباشد، روشن کردن نباشد ، نوشتن و تشریح حقایق نباشد، کاری نمی شود کرد.

مقصودم این است که ما می خواهیم همه چیز با گفتن درست شود، مثل آن کسانی که می خواهند با ورد همه چیز را درست کنند؛ وردی بخوانند، زمین آسمان شود و آسمان زمین. ما می خواهیم فقط با قدرت لفظ و بیان وارد شویم و حال اینکه مطلب این جور نیست. گفتن ، شرط لازم هست ولی کافی نیست ، باید عمل کرد.

هریک از امر به معروف لفظی و امر به معروف عملی به دو طریق است: مستقیم و غیرمستقیم . گاهی که می خواهید امر به معروف یا نهی از منکر کنید، مستقیم وارد می شوید ، حرف را مستقیم می زنید، یعنی اگر می خواهید کسی را وادار به کار کنید می گویید: من از جنابعالی خواهش می کنم فلان کار را انجام دهید . ولی یک وقت هم به طور غیرمستقیم به او تفهیم می کنید، که البته موثرتر و مفیدتر است؛ یعنی بدون آنکه او بفهمد که شما دارید با او حرف می زنید، از کسی که فلان کار را کرده است تعریف می کنید، کار او را توجیه و تشریح می کنید، می گویید : فلان کس در فلان مورد چنین عمل کرده ، این طور رفتار کرده و ... تا او بداند و بفهمد. این ، بهتر در او اثر می گذارد کما اینکه عمل هم به طور غیرمستقیم موثرتر است. حال برای روش غیرمستقیم ، حدیث معروفی را برای شما ذکر می کنم، ببینید این روش چقدر موثر است :

حسنین (امام حسن و امام حسین) (ع) در حالی که هر دو طفل بودند به پیرمردی که در حال وضو گرفتن بود برخورد می کند، متوجه می شوند که وضوی او باطل است. این دو آقا زاده که به رسم اسلام و رسوم روان شناسی آگاه بودند، فوراً متوجه شدند که از یکطرف باید پیرمرد را آگاه کنند که وضویش باطل است و از طرف دیگر اگر مستقیماً به او بگویند آقا وضوی تو باطل است، شخصیتش جریحه دار می شود، ناراحت می شود ، اولین عکس العملی که نشان می دهد این است که می گوید خیر، همین طور درست است ؛ هرچه هم بگویی گوش نمی کند.

بنابراین جلو رفتند و گفتند : ما هر دو می خواهیم در حضور شما وضو بگیریم . ببینید کدام یک از ما بهتر وضو می گیریم. (معمولاً آدم بزرگ درباره بچه می پذیرد.) می گوید وضو بگیرید تا میان شما قضاوت کنم. اما حسن یک وضوی کامل در حضور او گرفت ، بعد هم امام حسین . تازه پیرمرد متوجه شد که وضوی خودش نادرست بوده. بعد گفت : وضوی هر دوی شما درست است، وضوی من خراب بود. این طور از طرف اعتراف می گیرند. حالا اگر در اینجا فوراً می گفتند : پیرمرد! خجالت نمی کشی ؟! با این ریش سفیدت تو هنوز وضو گرفتن را بلد نیستی ؟! مرده شور ترکیبت را ببرد! او از نماز خواندن هم بیزار می شد. 21

 

س10. استاد نظر خود را در زمینه مجازات مجرمین و امر به معروف و نهی از ج-منکر در ارتباط با تکلیف حاکم و تکلیف آحاد مردم بفرمایید؟

ج .یک فرق بین تکلیف حاکم و تکلیف آحاد، در اجرای مجازاتها برای جرمهاست. مجازات به طور قطع با حاکم است، یعنی اجرای حدود و دیات و قصاصات قطعاً با حاکم است. لهذا منکر واقع شده را آحاد نمی توانند متعرض شوند، بلکه منکر حاضر موجود و یا منکری که مقدماتش واقع شده و قریب الوقوع است می توانند آن را مانع شوند.

پس امر به معروف [و نهی از منکر] به معنای دفع و رفع است و اما تطهیر و مجازات ربطی به امر به معروف و نهی از منکر ندارد. 22

 

منابع:

  1. مطهری، مرتضی، بررسی نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر /ص9، انتشارات صدرا.
  2. مطهری، مرتضی، کلیات علوم انسانی (بخش فقه) ص 343، انتشارات صدرا.
  3. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج17/ص 281، انتشارات صدرا.
  4. همان /ص 236.
  5. همان/ص576.
  6. همان/ص222.
  7. یادداشتهای استاد مطهری، ج10/ص 253، انتشارات صدرا.
  8. همان/ص 248.
  9. مطهری، مرتضی، ده گفتار / ص 88، انتشارات صدرا.
  10. همان.
  11. یادداشتهای استاد مطهری، ج10/ص252، انتشارات صدرا.
  12. همان/ص 247.
  13. همان/ص252.
  14. مطهری، مرتضی، ده گفتار / ص 94، انتشارات صدرا.
  15. یادداشتهای استاد مطهری، ج10/ص263.
  16. مطهری ، مرتضی، ده گفتار / ص 95، انتشارات صدرا.
  17. یادداشتهای استاد مطهری، ج10/ص250، انتشارات صدرا.
  18. یادداشتهای استاد مطهری، ج10/ص 248.
  19. همان /ص251.
  20. همان /ص 262.
  21.  همان
  22. مطهری ، مرتضی، مجموعه آثار، ج 17/ص245.
  23. یادداشتهای استاد مطهری، ج10/ص249.

 برای مشاهدۀ منبع این مطلب اینجا کلیک نمایید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد