در این نوشتار ابتدا به اهمیت و ضرورت بحث از اهداف تعلیم و تربیت اسلامی اشاره می کنیم، سپس معنای هدف و مقصود از آن را در تعلیم و تربیت بیان می کنیم، آنگاه به بیان انواع اهداف تعلیم و تربیت اسلامی می پردازیم و سپس براساس مبانی پیش گفته، آن اهداف را مشخص می کنیم. گرچه مشخص نمودن همه ی اهداف تعلیم و تربیت اسلامی بر عهده ی فلسفه ی آن نیست، اما مقصود در اینجا عمدتاً نشان داد چگونگی تعیین اهداف و رابطه آنها با یکدیگر و ذکر مصادیقی برای اهداف از باب نمونه است. بنابراین، نمی توان ادعا کرد که اهداف تعلیم و تربیت اسلامی منحصر در مصادیق مذکور است.
اهمیت و ضرورت بحث
هدف، تعیین کننده ی جهت و مقصد حرکت است و برای مصون ماندن از انحراف در مسیر، باید از پیش به دقت معلوم باشد. چنان که دیدیم تعلیم و تربیت، فرایندی است هدف مند و به این جهت، تعیین هدف در تعلیم و تربیت، جهت دهنده و تعییین کننده ی مقصد و مقصود از فعالیت های متنوعی است که در عرصه ی تعلیم و تربیت صورت می گیرند. از آنجا که تفاوت در هدف گذاری تعلیم و تربیت در تعیین سایر مؤلفه های آن نیز تأثیر می گذارد. به نظر می رسد اولین و مهمترین کار برای متمایز ساختن تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه های رقیب، تعیین دقیق هدف یا اهداف آن است. اما پیش از آن، مناسب است هدف را تعریف کنیم و مقصود از آن را در تعلیم و تربیت توضیح دهیم.
تعریف هدف
هدف در لغت، به معنای هر چیز مرتفع مانند ساختمان، تپه و کوه به کار رفته و گویا « غرض» یا همان نشانه ی تیراندازی، نیز از این جهت که در ارتفاع قرار داده می شده، هدف نامیده شده است. به هرحال، هدف مطابق یک معنا، همان « غرض» است (1)، که با توسعه در معنای آن به « نهایت و سرانجامی که کار به سوی آن نشانه می رود» گفته می شود؛ نهایت و سرانجامی که ممکن است امری بیرونی باشد، مانند پایان حرکت مکانی و ممکن است امری درونی باشد، مانند احساس لذت از انجام دادن کار.مقصود از هدف در تعلیم و تربیت
از آنجا که تعلیم و تربیت فرایندی قابل برنامه ریزی است، امری اختیاری و قصدی و نیازمند در نظر گرفتن هدف یا اهدافی است.انواع اهداف تعلیم و تربیت
با توجه به تعریفی که از هدف تعلیم و تربیت ارائه دادیم، ممکن است اهداف مختلفی در تعلیم و تربیت تعیین شود. اینک می کوشیم این اهداف را در انواعی دسته بندی نماییم و دامنه ی بحث از اهداف در تعلیم و تربیت را از میان این انواع دقیقاً مشخص کنیم و سپس به تعیین اهداف مورد نظر بپردازیم.هدف نهایی و غیرنهایی
در یک تقسیم بندی می توان هدف را به نهایی و غیرنهایی تقسیم کرد. چنان که در مبنای هفتم از مبانی ارزش شناختی اشاره کردیم، مقصود از هدف نهایی، آخرین مطلوب و مقصودی است که شایسته است به دنبال آن باشیم. اما ا هداف غیرنهایی به اموری اطلاق می شود که با آنکه شایستگی آن را دارند که مطلوب واقع شوند، اما خود واسطه ای برای رسیدن به هدفی بالاتر و والاترند و در نتیجه، ارزش هدف نهایی ذاتی و ارزش اهداف غیرنهایی، غیری است.هدف نهایی تعلیم و تربیت اسلامی
مفهوم کمال مفهومی بسیار عام و مبهم است و به خودی خود نه ویژگی های هدف نهایی را نشان می دهد، نه اهداف دیگر را مشخص می کند. به این جهت، در مبحث مبانی برای آن که این مفهوم روشن تر شود و مصداق آن تعیین گردد، از مبانی انسان شناختی و الهیاتی نیز استفاده کردیم.اهداف غیرنهایی
تعلیم و تربیت که در واقع حوزه ی خاصی از رفتارهای انسانی است، به جز هدف نهایی، اهداف دیگری دارد که در راستای هدف نهایی قرار می گیرند و مطابق آنچه گفتیم، همه ی آنها را اهداف غیرنهایی می نامیم. اکنون می کوشیم، اهداف غیرنهایی را در تعلیم و تربیت اسلامی شناسایی کنیم.هدف عام تعلیم و تربیت اسلامی
چنان که اشاره کردیم، تعلیم و تربیت، به مثابه ی مجموعه ای خاص از فعالیت های اختیاری انسان به جز هدف نهایی، که در آن با همه ی مجموعه های دیگر شریک است، هدف اختصاصی قریب و بی واسطه ای نیز دارد. با توجه به این که تعلیم و تربیت، در جهت آگاهی بخشی و پرورش استعدادها عملی اختیاری است، می توان گفت از دیدگاه اسلام، هدف قریب از تعلیم و تربیت ( به مثابه ی یک فرایند پیچیده که خود شامل انواعی از رفتارها و فعالیت های مختلف می شود)، فراهم آوردن آگاهی ها، مهارت ها او به فعلیت رساندن استعدادهای انسان در جهت قرب الهی است.انواع اهداف عام؛ فردی و اجتماعی
هدف عام تعلیم و تربیت را از یک جهت می توان به دو قسم « فردی» و « اجتماعی» تقسیم کرد. گاه مقصود از این هدف عام، هدفی است که هرگاه فرد را جدای از موقعیتی که در اجتماع دارد در نظر بگیریم، شایسته است آن هدف را در تعلیم و تربیت دنبال کند، و گاه مقصود هدفی است که افراد از آن جهت که در اجتماع زندگی می کنند و با یکدیگر مناسباتی دارند شایسته است آن را در تعلیم و تربیت دنبال کنند. به عبارت دیگر، گاه مقصود از به فعلیت رساندن استعدادهای انسان، به فعلیت رساندن استعدادهای فرد است، صرف نظر از این که دیگران نیز استعدادها و نیازهایی دارند، مثلاً برای شخصی که استعداد پزشکی، مهندسی و دین شناسی دارد، هدف آن است که همه ی این استعدادها را در حد امکان یا با تعیین اولویتی که برای شخص او و صرف نظر از دیگران دارد، در جهت قرب الهی، در وی به فعلیت برسانیم. این هدف عام، هدفی فردی برای تعلیم و تربیت اسلامی است. بار دیگر، ممکن است مقصود از به فعلیت رساندن استعدادهای انسان این باشد که با توجه به این که فرد در جامعه ای زندگی می کند که مثلاً در آن، نیاز ضروری و اولویت نخست، تربیت دین شناس، سپس مهندس و پس از آن، پزشک متخصص است، هدف مطلوب پرورش استعدادهای انسان ها به تناسب مصالح کلی جامعه در راستای قرب الهی است. هدف اخیر را هدف عام اجتماعی برای تعلیم و تربیت اسلامی می نامیم. روشن است که برنامه ریزان کلان تعلیم و تربیت در جامعه، باید هدف عام تعلیم و تربیت را هدف اجتماعی قرار دهند، نه هدف فردی.اهداف میانی و خاص
چنان که اشاره کردیم، فرایند تعلیم و تربیت فرایندی مرکب از مجموعه ای از انواع فعالیت ها و رفتارهای مختلف است و می توان برای هر یک از فعالیت ها و رفتارهای برنامه ریزی شده در تعلیم و تربیت یا هر دسته از آنها نیز هدفی قریب و بی واسطه در نظر گرفت که طبعاً آنها نیز در صورتی که در راستای هدف نهایی تعلیم و تربیت قرار بگیرند ارزش مند خواهند بود. اما تعیین همه ی فعالیت های تعلیمی و تربیتی و به تبع آن، تعیین اهداف برای هر یک یا هر دسته از آنها ملاک ثابتی ندارد و در نتیجه، اهداف فراوانی برای تعلیم و تربیت می توان ترسیم کرد که طبعاً استقصای همه ی آنها نه در علوم تربیتی و نه در فلسفه ی تعلیم و تربیت میسر نیست. اما براساس مبانی پذیرفته شده در فلسفه ی تعلیم و تربیت می توان انواعی از این اهداف را شناسایی و تبیین کرد.انواع اهداف میانی؛ طولی و عرضی
چنان که گفتیم، برای تعیین اهداف میانی، قرار نیست هر رفتاری در تعلیم و تربیت را در نظر بگیریم و هدف قریب آن را تعیین کنیم، بلکه باید رفتارها و فعالیت های این حوزه را به دسته هایی تقسیم کنیم و برای هر دسته از آنها هدفی مشخص معرفی کنیم. اکنون سؤال این است که برای دسته بندی فعالیت های تعلیمی و تربیتی و به تبع آن، گزینش برخی اهداف تحت عنوان اهداف میانی تعلیم و تربیت، چه ملاک و معیاری را انتخاب کنیم؟اهداف طولی و انواع آن
مقصود از اهداف طولی در اینجا، اهدافی هستند که در تحقق عینی بر یکدیگر مترتب می شوند، یعنی وصول به یکی، پس از وصول به دیگری صورت می گیرد و از آنجا که برای رسیدن به هر هدف، معمولاً باید مجموعه ای از فعالیت ها انجام شود و این فعالیت ها زمان برند، عموماً اهداف طولی به ترتیب و با فاصله های زمانی حاصل می شوند. (5)اهداف عرضی و انواع آن
اهداف عرضی، برخلاف اهداف طولی، در تحقق عینی ترتبی بر یکدیگر ندارند، یعنی هیچ یک مقدمه ی وصول به دیگری نیست و می توانند هم زمان تحقق یابند. تعلیم و تربیت را به لحاظ عرضی از جهت خصوصیات و شرایط متعلمان و متربیان، می توان به دو دسته ی مشترک و ویژه تقسیم کرد. زیرا خصوصیات و شرایط افراد و گروه ها یا مشترک میان همه ی افراد انسان است و تعلیم و تربیت باید با لحاظ این خصوصیات مشترک، اهداف خود را تعیین کند یا شرایط مزبور، شرایطی ویژه است که در هدف گذاری برای افراد یا گروه های خاص باید لحاظ شود.تعیین اهداف میانی تعلیم و تربیت اسلامی
اکنون که انواع اهداف تعلیم و تربیت را شناسایی کردیم، نوبت تعیین مصادیق هر نوع است. پیش از این، درباره ی هدف نهایی تعلیم و تربیت اسلامی و تعیین مصداق آن، تعریف هدف عام و تقسیم آن به هدف عام اجتماعی و هدف عام فردی سخن گفتیم.اهداف عرضی مشترک
نمودار 1، انواع اهداف تعلیم و تربیت و رابطه ی آنها را نشان می دهد. همان گونه که در این نمودار مشاهده می شود، اهداف عرضی مشترک بر اساس ساحت های تعلیم و تربیت، به سه نوع اهداف بینشی، گرایشی و رفتاری تقسیم شده اند. تقسیم ساحت های تعلیم و تربیت به سه ساحت مزبور و به تبع آن، تفکیک اهداف در سه ساحت بینشی، گرایشی و رفتاری، مبتنی بر تقسیم ساحت های انسانی به سه ساحت بینش، گرایش و توانایی است که در مبانی انسان شناختی به آنها اشاره کردیم. در همین جا مناسب است به دو نکته توجه کنیم:اهداف الهی
الف) اهداف بینشی
شناخت خداوند متعال
عن أمیر المومنین (ع) ... أوَّلُ الدین معرفَتُهُ و کمالُ معرفته التصدیقُ به و کمالُ التصدیق به توحیدُهُ و کمالُ توحیدهِ الاخلاصُ لَهُ و کمالُ الاخلاصِ له نفی الصفاتِ عنهُ لشهادَه کُلِّ صفه أنَّها غیرُ المَوصُوفِ و شهاده کلِّ موصوفٍ أنَّهُ غیریُ الصِّفَهِ ... : (8) قدم اول در دین، شناخت پروردگار است و شناخت کامل او باور کردن اوست و کمال باور کردن او، یگانه دانستن اوست و کمال یگانه دانستن او اخلاص به اوست و کمال اخلاص به او، زدودن صفات از اوست. زیرا که هر صفتی گواه بر این است که غیر از موصوف خود است و هر موصوفی گواهی می دهد که غیر از صفت است.شناخت رابطه ی خداوند متعال با سایر موجودات
قرآن کریم: سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ (11) به زودی آیات و نشانه های خود را در آفاق و در درون خودشان به آنها نشان خواهیم داد تا برایشان آشکار شود که او حق است. آیا این که پروردگارت برای هر چیزی مشهود است کافی نیست؟ الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَاخَلَقْتَ هٰذَا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (12) آنان که خداوند را ایستاده و نشسته و به پهلو خوابیده یاد می کنند و در خلقت آسمان ها و زمین تفکر می کنند ] و می گویند:[ پروردگارا، تو این جهان را باطل نیافریدی، تو منزه هستی، پس ما را از عذاب دوزخ نگاه دار. (13)شناخت پیامبر و امامان معصوم
عن الصادق (ع): ... و بعده [ بعدَ معرفه الرّبّ] معرفه الرسول و الشهاده بالنوبهِ، و أدنی معرفه الرسول الإقرارُ بنبُوَّته، و أنَّ ما اتی به من کتاب او امرٍ او نهی فذلک من الله عزَّوجَلَّ، و بَعدَه معرفَهُ الإمامِ الذی به تأتَمّ، بنعته و صفته و اسمه فی حال العُسر و الیُسر. و أدنی معرفه الامام انه عدل النبیِّ إلا درجه النبوَّه، و ارثُهُ و أنَّ طاعَتَهُ طاعَه الله و طاعه رسول الله، و التسلیمُ له فی کلِّ أمرٍ و الرَّدُّ إلَیهِ و الأخذُ بقوله و یعلمَ أنَّ الامام بعد رسول الله صلی الله علیه و آله، علیُّ بن ابی طالبٍ، و بعدَهُ الحسنُ، ثمَّ الحسین، ثم علی بن الحسین، ثم محمد بن علی، ثم أنا، ثم بعدی موسی ابنی و بعدهُ علی ابنه و بعد محمدٍ علیٌّ ابنُه و بعدَ محمدٌ ابنُه و بعد محمدٍ علیٌّ ابنُه و بعد علی الحسن ابنه و الحجهُ من وُلدِ الحسن: (15) برترین معرفت پس از معرفت خداوند، معرفت رسول و شهادت به نوبت اوست و پایین ترین مرتبه ی شناخت رسول خدا، اقرار به نبوت اوست و این که کتاب یا امر و نهی ای که آورده از جانب خداوند است و پس از آن معرفت امامی است که پیرو اوست، با شناخت اوصاف و اسم او در حال سختی و آسانی و پایین ترین درجه ی معرفت امام این است که او جز در مرتبه ی نبوت، هم سنگ پیامبر است و وارث پیامبر بوده، اطاعتش اطاعت خدا و رسول خداست و نیز معرفت امام، تسلیم بودن در برابر امر او و رجوع به او و پذیرفتن سخن اوست و این که بداند امام پس از رسول خدا، علی بن ابی طالب است و پس از او حسن، سپس حسین، سپس علی بن الحسین، سپس محمدبن علی، سپس من، سپس پسرم موسی، سپس پسرش علی، سپس پسرش محمد، سپس پسرش علی، سپس پسرش حسن و فرزند او حجت.یادگیری و شناخت معارف اسلام از منبع قرآن و سنت پیامبر و ائمه ی اطهار علیهم السلام
قرآن کریم: ...فَلَوْلاَ نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ: (17) پس چرا از هر گروه از ایشان دسته ای ] به مدینه[ کوچ نمی کنند تا دین را بشناسند و آن گاه که به سوی قومشان باز می گردند آنها را بیم دهند شاید آنها ] از مخالفت با خداوند[ بترسند.ب) اهداف گرایشی
احساس محبت و عشق نسبت به خداوند متعال
قرآن کریم: ... وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ...: (22) و آنان که ایمان دارند، محبتشان به خداوند شدیدتر است.خوش گمان بودن به خداوند
عن الرضا (ع): أحسن الظَّنَّ بالله فان الله عزّوجلّ یقول: أنَا عند ظنِّ عبدی المومن بی، إن خیراً فخیراً و إن شراً فشراً: (26) به خداوند حسن ظن داشته باشید که خداوند می فرماید: من با بنده مؤمن چنان رفتار می کنم که به من گمان دارد. اگر گمان خیر ( و عفو و رحمت) دارد، با او خوب رفتار می کنم و اگر گمان بد ( کیفر) دارد، با او بد رفتار می کنم.امید به خداوند در همه حال
قرآن کریم: قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ: (28) بگو ای بندگان من که بر ضد خود زیاده روی کردید، از رحمت خداوند ناامید نباشید، به درستی که خداوند همه ی گناهان را می آمرزد. همانا او آمرزنده و مهربان است؛ وَلاَ تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْئسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ: (29) و از رحمت خدا ناامید نشوید که از رحمت خدا جز گروه کافران ناامید نمی شوند.احساس خوف و خشیت در برابر عظمت خداوند و درباره ی نافرمانی او
قرآن کریم: وَاذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوّ وَ الْآصَالِ وَ لاَ تَکُنْ مِنَ الْغَافِلِینَ: (31) و پروردگارت را در نفس خود با حال تضرع و ترس و با سخن آهسته، در صبحگاه و شامگاه یاد کن و از غافلان مباش: الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ: (32) آنان که در پنهان از پروردگار خود می ترسند و از ساعت ( قیامت) بیمناک اند؛ ... إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ...: (33) همانا از میان بندگان خدا، عالمان از خداوند می ترسند؛ ...یَخَافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ: (34) از آن روز ] قیامت[ می ترسند که در آن دل ها و چشم ها دگرگون می شوند.تسلیم در برابر احکام الهی
قرآن کریم: فَلاَ وَ رَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً: (42) پس به پروردگارت قسم که ایمان ندارند تا آن که در مشاجرات میان خود تو را داور قرار دهند. آنگاه در درون خود از قضاوت تو احساس سختی نکنند و کاملاً تسلیم باشند.روحیه ی رضایت از خداوند
قرآن کریم: ... رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ...: (43) خداوند از ایشان راضی است و ایشان از خداوند راضی و خشنود هستند.احساس خضوع و خشوع در برابر خداوند
قرآن کریم: وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ یَبْکُونَ وَ یَزِیدُهُمْ خُشُوعاً: (46) و به رو افتاده گریه می کنند و بر خشوعشان می افزاید؛ ...إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ یَدْعُونَنَا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ: (47) ایشان ( خاندان زکریا) در کارهای خیر سرعت می ورزیدند و ما را با میل و از روی ترس می خواندند و در برابر ما خاشع بودند.شرمساری و پشیمانی از گناه و مخالفت با خدای متعال
عن الصادق (ع): مَن سرَّتهُ حسنتُه و سائته سیئتُه فهو مؤمِن: (49) کسی که از کار نیک خود خشنود و از کار بد خود ناراحت باشد، با ایمان است.احساس فقر و نیاز به خداوند، و بندگی در برابر او
قرآن کریم: یَاأَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ: (50) ای مردم! شما به خداوند نیازمند و فقیر هستید و تنها خداوند است که بی نیاز و مورد ستایش است.ج. اهداف رفتاری
ایمان به خدای متعال
قرآن کریم: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ: (52) به درستی که مؤمنان رستگارند؛ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولٰئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ: (53) آنان که ایمان آوردند و ایمان خود را با سمتی نیالودند، امنیت و آرامش برای همان هاست و ایشان راه یافتگان اند.ایمان به غیب (55) ( ملائکه، وحی و قیامت)
قرآن کریم: الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ: (56) آنان که به غیب ایمان دارند، نماز را به پا می دارند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق می کنند و آنان که به آنچه به تو نازل کردیم و به آنچه پیش از تو نازل کردیم و به آخرت یقین دارند، آنان بر ] طریق[ هدایت از جانب پروردگارشان هستند و آنان همان رستگاران اند؛ آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ...: (57) رسول خدا به آنچه از جانب پروردگارش بر او نازل گردید ایمان آورد و نیز مؤمنان، همگی به خداوند و ملائکه و کتاب های آسمانی و پیامبران او ایمان آوردند ] و گفتند[ میان هیچ یک از پیامبران خدا ] در پذیرش رسالت آنها[ فرق نمی گذاریم.تقوای الهی
قرآن کریم: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقّ تُقَاتِهِ...: (58) ای مؤمنان، تقوای الهی را چنان که سزاوار است رعایت کنید؛ فَاتَّقُوا اللَّهَ مَااسْتَطَعْتُمْ: (59) پس تا می توانید تقوای الهی پیشه کنید؛ ... إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ...: (60) به درستی که گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست.بندگی محض در برابر خداوند، پرهیز از شرک و کفر و سرسپردگی به طواغیت
قرآن کریم: وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ: (63) و جن و انس را جز برای عبادات خود خلق نکردم؛ (64) وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لاَ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً...: (65) و خدا را عبادت کنید و برای او هیچ شریکی نگیرید؛ ... لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّا لشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ: (66) به خداوند شرک نورز که شرک ستمی بزرگ است؛ ... أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ...: (67) که خدا را عبادت کنید و از طاغوت بپرهیزید؛ ... وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ...: (68) و کافران، سرپرستانشان طاغوت اند. آنها را از نور به سوی ظلمت بیرون می برند. آنان اهل آتش اند و در آن جاودانه خواهند بود؛ لاَ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ...: (69) اهل ایمان به جای مؤمنان کافران را سرپرست خود نگیرند.پیروی از اولیای الهی
عن أمیر المؤمنین (ع): ... فَأینَ تذهَبُون و أنّی تُوفَکُون و الأعلامُ قائِمَهٌ والآیاتُ واضِحَهٌ و المنارُ منصوبهٌ فاینَ یتاهُ بِکُم بل کیفَ تعمَهُون و بینَکُم عترَهُ نبیِّکُم و هُم أزِمَّهُ الحقِّ و اعلامُ الدینِ و ألسِنَهُ الصِّدقِ فأنزِلُوهُم باحسنِ منازِلِ القرآنِ و رِدُوهُم وُرُودَ الهیمِ العِطاش ...: (71) پس کجا می روید و به کجا باز گردانده می شوید، در حالی که علامت ها بر پا و نشانه ها آشکار و علائم روشنگر نصب شده اند. پس در کجا متحیر شده و چگونه سرگردان شده اید با آن که خاندان پیامبرتان در میان شمایند، همانا که زمامداران حق و پرچم های دین و زبان های صداقت هستند. پس آنها را در برترین جایگاه های قرآن بنشانید و مانند شتران تشنه که به آبشخور روند به آنان روی آورید.توجه به خداوند و یاد او در همه حال
قرآن کریم: فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ...: (72) پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم؛ ... و أقم الصَّلاَةَ لِذِکْرِی: (73) و نماز را برای یاد من بپای دار؛ ....وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ...: (74) و یاد خدا بزرگتر است. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً: (75) ای مؤمنان، خدا را زیاد یاد کنید.توکل بر خداوند در همه امور
قرآن کریم: وَ تَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لاَیَمُوتُ...: (78) و بر آن زنده ای که نمی میرد توکل کن ...وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ: (79) و مؤمنان باید بر خداوند توکل کنند.اخلاص
قرآن کریم : فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ...: (81) پس خدا را با خالص دانستن دین برای او بخوانید.شکرگزاری از نعمت های الهی و استفاده صحیح و مطابق موازین شرع از آنها
قرآن کریم: إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً: (84) ما راه را به انسان نمودیم؛ خواه شکر این نعمت بجای آورد و خواه ناسپاسی کند؛ ... وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ: (85) و اندکی از بندگان من شکرگزارند؛ ...وَ اشْکُرُوا لِی وَ لاَ تَکْفُرُونِ: (86) و مرا سپاس گویید و ناسپاسی نکنید.صبر بر مصیبت، معصیت و طاعت
قرآن کریم: وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ: (88) و شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کمبود اموال و جان ها و محصولات می آزماییم و صبر پیشگان را بشارت ده؛ ...وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ: (89) و صبر پیشه کنید که خداوند با صبر پیشگان است؛ ... إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ: (90) پاداش صابران بدون حساب داده می شود.ترجیح دادن رضایت الهی بر خواسته های نفسانی و رضایت دیگران
عن أمیر المؤمنین (ع): وَ لا تُسخِطِ لاله برضا أحدٍ من خلقِهِ فإنَّ فی اللهِ خَلَفاً من غیره و لیسَ من اللهِ خلفٌ فی غیرِه...: (95) و در برابر خشنودی هیچ کس خدا را ناخشنود مکن که خداوند جایگزین چیزهایی دیگر است ولی هیچ چیز جایگزین خداوند نیست.التزام عملی به اوامر الهی
قرآن کریم: الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ: (99) آنان که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، خوشی و سرانجامی نیک از آن ایشان است.شرکت فعال در مراسم عبادی و مساجد
قرآن کریم: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَتُحِلُّوا شَعَائِرَاللَّهِ...: (101) ای کسانی که ایمان آوردید شعائر الهی را حلال نشمارید ( و نسبت به آنها بی مبالات نباشید)؛ ...وَ مَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ: (102) و کسی که نشانه های خدا را بزرگ بشمارد، این کار از تقوای دل هاست؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلاَةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِاللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ (103) ای کسانی که ایمان آوردید، هنگامی که برای نماز روز جمعه خوانده می شوید به سوی یاد خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید. این برایتان بهتر است اگر می دانستید.انس با قرآن مجید و روایات معصومان علیهم السلام
قرآن کریم ...فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ...فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْهُ...: (106) پس هرچه میسر شد قرآن بخوانید، پس تا جایی که ممکن شد آن را بخوانید.پینوشتها:
1- ر.ک. الجوهری، الصحاح، ج4، ص 1442؛ الخلیل الفراهیدی، کتاب العین،
ج4، ص 28-29و 364؛ الطریحی، مجمع البحرین، ج4، ص 413؛ و الزبیدی، تاج
العروس، ج6، ص 273.
2- برای توضیح بیشتر درباره معنای قرب به خدا و ویژگی های آن ر.ک. مبنای چهاردهم از مبانی انسان شناختی.
3- کنز العمال، ح 29032.
4- کنزالعمال، ح 29035.
5- نوع دیگر از اهداف طولی، اهدافی هستند که رابطه آنها از نوع رابطه یک
کل اعتباری با اجزای خود است. درست است که تحقق کل، مترتب بر تحقق اجزا
است، اما هنگامی که کل، امری اعتباری است و وجودی بجز اجزای خود ندارد،
مجموع اجزا و کل با هم تحقق می یابند، و اگر کل امری تشکیکی باشد، تحقق هر
بخش از اجزا با تحقق کل، هم زمان است و هر مقدار اجزای بیشتری تحقق یابند،
تحقق آن کل نیز کامل تر خواهد بود. برای مثال، فرض کنید هدف، منظم کردن
اشیای داخل یک ساختمان باشد. این هدف در طول اهدافی دیگر، مثل منظم کردن
اشیای داخل اتاق ها ، راه روها و راه پله ها قرار می گیرد؛ اما نه بدان
معنا که ابتدا این اهداف جزئی تحقق می یابند و سپس با انجام دادن فعالیت
های اضافی و در زمانی متأخر، هدف کلی « منظم کردن ساختمان» حاصل می شود؛
بلکه هر مقدار از اشیای داخل اتاق ها، راه روها و راه پله ها منظم می شوند،
مقداری از هدف کلی مزبور، هم زمان حاصل می شود. همچنین اگر رابطه اهداف،
رابطه یک کلی با مصادیق خود باشد، اهداف طولی هم زمان تحقق می یابند و
چنانچه آن امر کلی، تشکیکی باشد، با تحقق مصادیق بیشتر، آن کلی هم زمان با
آنها و به گونه ای کامل تر تحقق می یابد. در واقع، رابطه هدف عام تعلیم و
تربیت با اهداف خاص و میانی آن، به این معنا رابطه ای طولی است؛ همچنین است
رابطه همه اهداف غیرنهایی در تعلیم و تربیت اسلامی با هدف نهایی، یعنی قرب
الهی. اما در تقسیم اهداف میانی تعلیم و تربیت به اهداف طولی و عرضی،
مقصود از اهداف میانی طولی، اهدافی است که برخی از آنها مقدمه وصول به برخی
دیگر هستند و به این معنا در طول یکدیگر قرار می گیرند، و در نتیجه، با
فواصل زمانی بر یکدیگر مترتب می شوند، و اهداف میانی عرضی اهدافی هستند که
چنین ترتبی بر یکدیگر ندارند.
6- مبانی انسان شناختی تعلیم و تربیت اسلامی
7- در مبحث « ساحت های تعلیم و تربیت» درباره این ساحت ها به تفصیل سخن خواهیم گفت.
8- نهج البلاغه، خطبه1.
9- بحارالأنوار، ج4، ص 55.
10- الکافی، ج8، ص 247.
11- فصلت، 53.
12- آل عمران، 191.
13- نیز ر.ک. رعد 3؛ نحل 11و 69؛ روم 21؛ زمر 42 و جاثیه 13.
14- بحارالأنوار، ج1، ص 88، ح13.
15- بحارالأنوار، ج4، ص55.
16- بحارالأنوار، ج23، ص76، ح1.
17- توبه 122.
18- وسائل الشیعه، ج6، ص167، ح 7641.
19- نهج البلاغه، خطبه 110.
20- الکافی، ج1، ص 31، ح7.
21- بحارالأنوار، ج2، ص 105، ح67.
22- بقره 165.
23- کنزالعمال، ح 3648.
24- غررالحکم، ح 4080.
25- ابن طاووس، اقبال الأعمال، ج1، ص 135.
26- الکافی، ج2، ص 72، ح3.
27- الکافی، ج2، ص 72، ح4.
28- زمر 53.
29- یوسف 87.
30- بحارالأنوار، ج 67، ص 384، ح39.
31- اعراف، 205.
32- انبیاء 49.
33- فاطر 28.
34- نور 37.
35- بحارالأنوار، ج67، ص 393، ح64.
36- الکافی، ج2، ص 67-68، ح2.
37- غررالحکم، ح 6377.
38- غررالحکم، ح 3126.
39- غررالحکم، ح 109.
40- غررالحکم، ح 6359.
41- غررالحکم، ح 10234.
42- نساء 65.
43- بینه 8 و مجادله 22.
44- غررالحکم، ح 1255.
45- النوری، مستدرک الوسائل، ج2، ص413، ح 2334.
46- اسراء 109.
47- انبیاء 90.
48- بحارالأنوار، ج75، ص 282.
49- وسائل الشیعه، ج16، ص61، ح 20982.
50- فاطر 15.
51- بحارالأنوار، ج19، ص 110 ( مناجات أمیر المؤمنین( ع).
52- مؤمنون 1.
53- انعام 82.
54- غررالحکم، ح 6345.
55- مقصود از « غیب» در مقابل « شهادت» اموری است که با حس قابل ادراک نیست ( ر.ک. سید محمدحسین طباطبائی، المیزان، ج1، ص45).
56- بقره، 3-5.
57- بقره، 285.
58- آل عمران 102.
59- تغابن 16.
60- حجرات 13.
61- غررالحکم، ح 751.
62- بحارالأنوار، ج67، ص 285، ح8.
63- ذاریات 56.
64- در این آیه، عبادت خداوند متعال، تنها هدف خلقت جن و انس دانسته شده
و این حصر اضافی بر آن دلالت دارد که هیچ هدفی جایگزین آن نمی شود؛ زیرا
تنها راه ممکن برای کمال آنها - که کمالی اختیاری است - همین است و از این
جهت، در واقع عبادت هدفی میانی برای نیل آنها به کمال حقیقی و تقربشان به
خداوند است، اما هدفی که نیل به کمال حقیقی جز از طریق آن ممکن نیست.
65- نساء 36.
66- لقمان 13.
67- نحل 36.
68- بقره 257.
69- آل عمران 28.
70- الکافی، ج2، ص 83، ح3.
71- نهج البلاغه، خطبه 86.
72- بقره 152.
73- طه 14.
74- عنکبوت 45.
75- احزاب 41.
76- بحارالأنوار، ج91. ص 98 و 99 ( مناجات شعبانیه).
77- غررالحکم، ح 1933.
78- فرقان 58.
79- آل عمران، 122و 160؛ مائده 11؛ توبه 50، ابراهیم 11؛ مجادله 10؛ تغابن 13.
80- بحار الأنوار، ج 74، ص 21، ح 6.
81- مؤمن ( غافر) 14.
82- بحارالأنوار، ج 74، ص 239.
83- غررالحکم، ح 4971.
84- انسان 3.
85- سبأ 13.
86- بقره 152.
87- الکافی، ج 2، ص 95، ح10.
88- بقره 155.
89- انفال 46.
90- زمر 10.
91- مستدرک الوسائل، ج11، ص260.
92- الکافی، ج2، ص 90، ح11.
93- وسائل الشیعه، ج3، ص260، ح 3580.
94- وسائل الشیعه، ج3، ص257، ح 3568.
95- نهج البلاغه، نامه ی 27.
96- بحارالأنوار، ج2، ص 85.
97- بحارالأنوار، ج 68، ص 208، ح 17.
98- محمدبن الحسن الطوسی، الأمالی، ص 196-197، ح355.
99- رعد، 29.
100- الکافی، ج2، ص 38، ح4.
101- مائده 2.
102- حج 32.
103- جمعه 9.
104- وسائل الشیعه، ج 5، ص 201، ح 6328.
105- وسائل الشیعه، ح 1005.
106- مزمل، 20.
107- الکافی، ج2، ص 603، ح1.
108- بحارالأنوار، ج2، ص144، ح5.
منبع مقاله: گروه نویسندگان؛ زیر نظر محمد تقی مصباح یزدی؛ (1390)، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، تهران: مؤسسه فرهنگی مدرسه برهان (انتشارات مدرسه)، چاپ دوم
برای مشاهدۀ منبع این مطلب اینجا کلیک نمایید.