«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

دیدگاه تربیتی امام خمینی (س)

الف: اهمیت تربیت از دیدگاه امام (س)
امام خمینی - سلام الله علیه - همواره از آموزش و پرورش اسلامی و تعلیم و تربیت بر مبنای اسلام سخن به میان می آورد او می فرمود: انسان موجودی است که با تعلیم و تربیت رشد می کند البته آدمی چند گونه رشد دارد؛ رشد نباتی که با همه گیاهان، هم در کاروان است. رشد حیوانی که با همه حیوانات در خوردن، خوابیدن و تولید مثل، هم قافله است و رشد انسانی که از راه تعلیم و تربیت صورت می پذیرد و در این مقطع، آدمی از کاروان نباتات و نیز از قافله حیوانات، جدا و متمایز می گردد تردیدی نیست که تعلیم، منهای تربیت بی نتیجه و گاهی مضر است، چنانکه تربیت بدون تعلیم نیز سودمند نخواهد بود.[1]
  
مسائل اساسی
مساءله اساسی در باب تربیت، مساله روح و قلب آدمی است زیرا اگر قلب الهی شود، همه کردار، رفتار و نیات او نیز الهی خواهد شد وبه طور کلی، سعادت انسان به روح یعنی قلب او بستگی دارد.[2]
مسأله اساسی دیگر، مسأله ارجحیت است بدین معنی که اهمیت تربیت از تعلیم بیشتر بوده[3] و تزکیه و تربیت، مقدم بر تعلیم می باشد.[4]
زیرا خطر دانشمند به دور از تزکیه و تربیت، از مغول بیشتر است[5] و تردیدی نیست که با اصلاح تربیت انسان، جهان اصلاح می شود.[6]
تربیت کامل از اهم مسائل است[7] البته هر گونه تربیتی را نمی توان تربیت کامل دانست و باید توجه داشت که تربیت کامل و مفید در پرتو ایمان به خدا و تعالیم انبیا صورت می پذیرد؛[8] زیرا غیر از انبیا کسی از تربیت مفید و کامل، اطلاعی ندارند؛ .....[9] و غیر از پروردگار متعال، کسی از همه ابعاد وجودی و زوایای آن آگاه نیست بنابراین، کسی که به امور ماورایی و وجود خدا و مکتب انبیا معتقد نیست، انسان را به گونه ای جامع نمی شناسد و در نتیجه دیدگاه تربیت او نیز دیدگاهی کامل و مفید نخواهد بود و سعادت انسان را تأمین نخواهد کرد و تردیدی نیست که تربیت غربی، آدمی را از انسانیت، خلع می کند.[10]
تربیت کامل انسان هنگامی میسر است که بر اساس مکتب اسلام و با توجه به مسائل روز ضرورت پذیرد[11] و می دانیم که انسان در بدو تولد، حیوان ضعیفی است که تنها با دارا بودن قابلیت انسانی از سایر حیوانات متمایز می گردد و فقط در پرتو مکتب تربیتی انبیا بویژه مکتب اسلام، ولایت ثانوی او تحقق می یابد.[12] در این باره شکی نیست که برترین مکتب تربیتی، مکتب اسلام است.[13] (و همچنین فرهنگ صحیح و دستور العمل های تربیتی صحیح را باید از حوزه های علوم دینی جویا شد؛ زیرا) اینان وارث مکتب انبیا بویژه اسلام اند.[14] (و) (اسلام بدون روحانیت مثل کشور بدون طبیب است)[15]
قابل توجه است که اسلام برای تربیت انسان، از پیش از انعقاد نطفه تا پس از مرگ، قانون تربیت دارد[16] که باید از راه حوزه های علمیه آنها را شناخت و به عمل پرداخت.
ب: اصول تربیت
انسان در آغاز، حیوان بالفعل است و با توجه به نیروی غضب و شهوت اگر تأثیر عوامل تربیت قرار نگیرد، از همه حیوانات فروتر و همه انوار فطری وی خاموش می گردد، ولی اگر تحت تأثیر تربیت قرار گیرد، حالت حیوانیت و قوای سه گانه وی تعدیل گشته و انسانیت وی که به صورت استعداد در او نهفته بود، رشد یافته، تقویت گشته و رو به تکامل می نهد.[17] و از راه رعایت و روش صحیح تربیت، حتی روحیات و خلق و خوی آدمی را می توان بکلی دگرگون ساخت[18] و ضد آنها را جایگزین آنها نمود.[19]
پس نقش اساسی تربیت عبارت است:
1) تجلی و شکوفایی فطرت.
2) دگرگونی در اخلاق (در صورت ضرورت) .
«برخی از اصول مؤ ثر در تسریع فعلیت و تأثیر تربیت»
در تسریع تأثیر تربیت، اصولی را می توان از دیدگاه حضرت امام (س) مورد توجه خویش قرار داد از جمله آنها عبارت است از:
1- اراده
خواستن و اراده کردن، در موفقیت تربیت، نقش تعیین کننده ای دارد[20] و تردیدی نیست که اگر آدمی خواهان و طالب چیزی باشد، زودتر تحت تاءثیر آن قرار می گیرد.
اراده همراه با موفقیت لازم، بهتر در دستیابی به مقصود، دست بشر را می گیرد؛زیرا این عمل نیز در رشد فردا و اجتماع نقش به سزایی دارد،[21] چنانکه تفکر و محاسبه النفس در انگیزش اراده مؤثر است.[22]
2- تذکر
یاد آوری و تذکر الطاف الهی و توجه به نعمتهای پروردگار در راستای پیشرفت و دستیابی به موفقیت در باب تربیت و خودسازی لازم است البته در این مرحله می توان از روش مشارطه، مراقبه و محاسبه استفاده کرد یعنی متربی در قدم اول با خود شرط کند تا طبق دستورها عمل کند و از آن تخطی ننمایید و سپس به مراقبت از خود بپردازد و پس از آن به حسابرسی بنشیند و کم و کیف موفقیت خود را بسنجد.[23]
3- تلقین
تلقین یک روش قرآنی است.[24] و در تربیت انسان مؤثر است.[25] این مساله حتی در صحت و بیماری آدمی نیز نقش دارد. لذا پرستاران و پزشکان باید در درمان، بیماران از راه تقویت روانی نیز استفاده کنند، زیرا هنگامی که بیمار معتقد شد که درمان می شود، شفا می یابد و یا بر عکس، اگر معتقد شد که درمان نمی شود این روحیه وی را زودتر به هلاکت می کشاند.[26]
4- تکرار و عادت
تکرار و عمل (حصول عادت) یکی از روش مؤثر قرآنی است[27] و از راه تکرار و ایجاد عادت مطلوب می توان، اخلاقی را بکلی زایل نمود و اخلاق ضد آن را جانشین آن ساخت.[28]
5- مجالست و معاشرت
قلب کودک، نوجوان و جوان است، زیرا لطیف تر، ساده تر و باصفاتر است و در نتیجه، (کثیر الانفعال) تر خواهد بود بر این اساس، عبادت در جوانی، در قلب جوان تأثیر بیشتری دارد
همچنین مجالست با افراد شایسته و تربیت یافته و نیز نشست و برخاست با افراد نااهل و تربیت نایافته و کجرو و. . . هر کدام، در قلب جوان، تاءثیر بیشتری دارند.[29]
6- پرورش جسم (بدنسازی و تربیت بدنی)
عیش و خوشگذرانی موجب افسردگی روحی است و تحرک و ورزش همراه با توجه به امور معنوی سبب نشاط انسان می شود.
ورزشکاران روحی سالم دارند به خاطر عدم توجه به شهوات و پرداختن صحیح به فعالیتهای جسمی که عقل سالم در بدن سالم است من خودم ورزشکار نیستم ولی ورزشکاران را دوست دارم.[30]
شما به علی (علیه السلام) در تهذیب نفس و زهد و تقوا و ورزش، اقتدا کنید.[31]
7- آموزش تربیتی - تعلیم و تعلم - آموزش و پرورش
اسلام برای تمام زندگی انسان از روزی که متولد می شود تا موقعی که وارد در قبر می شود، دستور و حکم دارد[32] اسلام برای انسان حتی پیش از آنکه نطفه اش منعقد گردد تا پس از مرگ وی، قانون تربیتی وضع کرده است.[33] این قانون را باید آموخت تا از صراط تربیتی آن، طی طریق کرد و بهره مند شد.
8- کردار و عمل ==========================
کردار و رفتار مناسب تربیتی، می تواند در تربیت مورد نظر او مؤثر باشد ؛زیرا تأثیر متقابلی میان رفتار و روحیات او وجود دارد[34] بدین معنی که هر یک از افعال و آثار روح و بدن در یگدیگر تأثیر دارند.[35]
9- روحیات و خلقیات
در باب تربیت آدمی، گاهی از روحیات و خلقیات سرشتی او می توان بهره جست؛[36] زیرا به هر سویی که عقربه استعداد، وی متمایل است، تربیت وی به همان سو زودتر به نتیجه می رسد.
10- تأثیر غذا
غذا اعم از حلال یا حرام، علاوه بر آنکه در پیدایش زمینه های تربیتی موثر است، تاثیر آن در تسریع فعلیت تربیت بر کسی پوشیده نیست.
11-آزادی انسان در برابر زمینه های تربیتی
هر یک از این عوامل زمینه ساز در حد فراهم آوردن زمینه و استعداد می توانند آدمی را تحت تاثیر خویش قرار دهند و نمی توانند اراده آدمی را در راستای تحقق مقتضیات خلاف خویش، سلب کنند تا آدمی مجبور شود فقط در آن سو به پیش برود؛ یعنی منافاتی با اراده آدمی ندارند و معنای حدیث معروف (الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه)[37] همین است.
همچنین منظور از حدیث (الشقی شقی فی بطن امه و السعید سعید فی بطن امه)[38] نیز گویای وجود زمینه روی آوردن به شقاوت و سعادت در سرشت انسان است که می توان بر ضد آن قیام کرد وآن زمینه را از راه (روشهای تربیتی مطلوب) تضعیف کرد.[39] و یا تقویت نمود.[40]
12- تحول پذیری انسان
طبیعت اخلاقی انسان قابل دگرگونی است.[41] و قابل توجه است که:
1. بشر تا آخر عمر خود نیازمند به آموزش و پرورش است.[42]
2. میان زندگی عملی و افکار او ارتباط و تأثیر متقابل برقرار است، چنانکه هر یک از ملکات نفسانی، خلقیات و حالات باطنی آدمی، در کردار و رفتار او تأثیر دارند، کردار و عمل ظاهری او نیز در اوج و باطن و روحیات و خلقیات وی موثرند.[43]
3. صحت و سلامتی یا ضعف و بیماری بدنی نیز در روح و باطن آدمی تاثیر دارد.[44]
4. همه گونه خلق و خوی انسان قابل تحول اند و در پرتو تربیت می توان آنها را به ضد آنها مبدل ساخت.[45] (از راههایی صحیح می توان اخلاق نامناسب را از روح خویش زایل و اخلاق شایسته را در آن شکوفا ساخت)
5. انسان در عالم ملکوت دارای صور گوناگونی است. این صور به ملکات نفسانی او مربوط می شوند. اگر آدمی در طریق شیطان گام بردارد، دارای ملکات باطله (رذیله) و اگر در صراط دین قدم نهد دارای ملکات فاضله خواهد شد[46] و تردیدی نیست که کردار شایسته بویژه عبادت، در شکوفایی فطرت، مؤثر است.[47]
[1]. صحیفه نور، ج 8، ص 61 و 65.
[2]. صحیفه نور، ج 6 ص 167.
[3]. صحیفه نور، ج 14، ص 28 - 29.
[4]. صحیفه نور، ج 13، ص 226. 269.
[5]. صحیفه نور، ج 14، ص 254 و 15.
[6]. صحیفه نور، ج 9، ص 180.
[7]. صحیفه نور، ج 5، ص 106 و 109.
[8]. صحیفه نور، ج 12، ص 170.
[9]. صحیفه نور، ج 8، ص 63.
[10]. صحیفه نور، ج 7 و 5، ص 82 و 250.
[11]. صحیفه نور، ج 7 و 5، ص 82 و 250.
[12]. چهل حدیث، حدیث دهم، ص 168 - 169 چاپ و نشر آثار امام خمینی.
[13]. صحیفه نور، ج 8، ص 247.
[14]. چهل حدیث، حدیث 26، ص 420.
[15]. صحیفه نور، ج 14، ص 123.
[16]. ولایت فقیه، ص 10.
[17]. چهل حدیث، حدیث دهم، ص 169.
[18]. چهل حدیث، حدیث اول، ص 25.
[19]. چهل حدیث، حدیث 29، ص 510.
[20]. صحیفه نور، ج 17، ص 177.
[21]. صحیفه نور، ج 9، ص 99 - 100.
[22]. چهل حدیث، ذیل حدیث اول، ص 6.
[23]. چهل حدیث، ذیل حدیث اول، ص 6 و ص 9.
[24]. صحیفه نور، ج 9، ص 153.
[25]. صحیفه نور، ج 13، ص 199.
[26]. صحیفه نور، ج 18، ص 172.
[27]. صحیفه نور، ج 9، ص 153.
[28]. چهل حدیث، حدیث اول، ص 25.
[29]. چهل حدیث، حدیث 29، ص 499.
[30]. صحیفه نور، ج 16، ص 61.
[31]. صحیفه نور، ج 6، ص 146 - 147.
[32]. صحیفه نور، ج 1، ص 66.
[33]. ولایت فقیه (حکومت اسلامی) ، ص 10.
[34]. سر الصلوه، ص 28 - 29. چهل حدیث، حدیث 2، ص 53.
[35]. آداب الصلوه، ص 17 و 23.
[36]. آداب الصلوه، ص 23.
[37]. فروغ کافی، ج 8، ص 177.
[38]. طلب و اراده، ص 150 و 151. حدیث دهم، مقام اول، ص 144.
[39]. طلب و ارداه، ص 150، 151، 159. حدیث دهم، مقام اول، ص 168.
[40]. طلب و ارداه، ص 156.
[41]. آداب الصلوه، چاپ آستان قدس، ص 67.
[42]. صحیفه نور، ج 17، ص 129.
[43]. سر الصلوه، 28 29.
[44]. سر الصلوه، ص 28 و 29.
[45]. سر الصلوه، ص 28 و 29.
[46]. چهل حدیث، حدیث دوم، ص 45 چاپ نشر آثار امام خمینی.
[47]. آداب الصلوه، ص 60.
@#@
کوتاه سخن آنکه: چنانکه در باب تاثیر تربیت خاطرنشان گردید، سیمای باطن انسان در آغاز، دارای شکلی خاص و فعلیت یافته ای نیست و رشد و شکوفایی نهفته های بالقوه انسان به رفع موانع و وجود عوامل رشد بستگی دارد.[1]
6. مساله (توبه) در اسلام، گویای این حقیقت است که آدمی بدین آسانی حالت تربیت پذیری را از دست نمی دهد.[2]
و به عبارت دیگر: صفحه قلبمان که همه چیز درش نقش می شود که همان صورت نامه اعمال است؛[3] زیرا میان ظاهر و باطن (روح و بدن) ارتباط طبیعی است که آثار هر کدام در دیگری، تأثیر شگرفی دارد.[4]
شیخ عارف کامل (شاه آبادی) معتقد بود مادامی که انسان با زبان ذکر می گوید به باطن خود، مدد می رساند تا زبان باطن نیز گشوده شود و پس از آن از باطن به ظاهر (زبان) وی مدد می رسد[5] همچنین حالت بدن از صحت و سلامتی و بیماری در روح آدمی موثر است و عکس آن نیز صادق است و روحیات و خلقیات آدمی در اعمال و کردار انسان نمودار می گردد و چنانکه کردار نیک و شر آدمی نیز در نفس او اثر مخصوص به خود را می بخشد.[6]
نتیجه:
نفس انسان خو پذیر است انسان همواره قابلت تربیت را داراست و روحیه تربیت پذیری و تأثیر یابی او هیچ گاه به طور کلی از بین نمی رود. بر این اساس آدمی تا آخر عمر، نیازمند به تربیت است و از حیث پرورش احساس مذهبی انسان کافر و به دور از عقاید و جهان بینی اصیل الهی نیز قابلیت هدایت را دارد[7] و راه توبه و راهیابی او به پیشگاه نور، همواره باز است و یاس از جنود شیطان می باشد.[8]
در این فصل نیز ابیاتی از دیوان امام خمینی انتخاب شده است که جهت بصیرت دقیق تر مفاهیم و مباحث این گفتار، در ذیل می آید:
فاطی ! به سوی دوست سفر باید کرد
از خویشتن خویش گذر باید کرد
هر معرفتی که بوی هستی تو داد
دیوی است به ره، از آن حذر باید کرد.[9]
از هستی خویشتن رها باید شد
از دیو خودی خود جدا باید شد
آن کس که به شیطان درون سرگرم است
کی راهی راه انبیا خواهد شد.[10]
هان ای عزیر فصل جوانی بهوش باش
در پیری از تو هیچ نیاید به غیر خواب[11]
هر کس از گنهش پوزش و بخشش طلبد
دوست در طاعت من غافر و تواب من است.[12]
خود بینی و خودخواهی و خود کامگی نفس
جان را چو روان کرده زمین گیر و دگر هیچ
در بارگه دوست نبردیم و ندیدیم
جز نامه سربسته به تقصیر و دگر هیچ[13]
تا چند ز دست خویش فریاد کنم
از کرده خود کجا روم داد کنم[14]
طاعات مرا گناه باید شمری
پس از گنه خویش چسان یاد کنم[15]
مستان مقام را به پشیزی نمی خرند
گو خسرو زمانه و یا کیقباد باش
فرزند دلپذیر خرابات گر شدی
بگذار ملک قیصر و کسری به باد باش[16]
از آن دمی که دل از خویشتن فرو بستم
طریق عشق به بتخانه روانه نمود[17]
به روز حشر که خوبان روند در جنت ز عاشقان طریقت کسی نخواهد بود
گر بر سر کوی تو نباشم چکنم
گر واله روی تو نباشم چکنم
ای جان جهان به تار موی تو اسیر
گر بسته موی تو نباشم چکنم[18]

[1]. چهل حدیث، حدیث 17، ص 272. حدیث 20، ص 323. و حدیث 10 و ص 169.
[2]. چهل حدیث، حدیث 17، ص 272 - 275.
[3]. صحیفه نور، ج 9، ص 33.
[4]. سرالصلوه، ص 28 و 29.
[5]. سر الصلوه، ص 28 و 29.
[6]. سر الصلوه، ص 28 و 29.
[7]. چهل حدیث، حدیث 3، ص 67.
[8]. صحیفه نور، ج 15، ص 87.
[9]. دیوان امام خمینی - سلام الله علیه - ص 203.
[10]. دیوان امام خمینی - سلام الله علیه -، ص 208، 48، 57 و 74
[11]. دیوان امام خمینی - سلام الله علیه -، ص 208، 48، 57 و 74.
[12]. دیوان امام خمینی - سلام الله علیه - ص 208، 48، 57 و 74.
[13]. دیوان امام خمینی - سلام الله علیه -، ص 208، 48، 57 و 74.
[14]. دیوان امام خمینی - سلام الله علیه - ص 208، 48، 57 و 74.
[15]. دیوان امام (س) ، ص 224، 129، 105 و 224.
[16]. دیوان امام خمینی (س) ، ص 224، 129 105 و 224.
[17]. دیوان امام خمینی (س) ، ص 224 129، 105 و 224.
[18]. دیوان امام خمینی (س) ، ص 224، 129، 105 و 224.
سید محمد شفیعی مازندرانی- با اندکی تصرف از کتاب مبانی تربیتی عرفانی امام خمینی، فصل ششم
برای مشاهدۀ منبع این مطلب اینجا کلیک نمایید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد