«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

نقش زن در تربیت اسلامی با تکیه بر دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)

 

 مقدمه

زن به جهت جنبه عاطفی و جسمی خود به مانند تاب تحمل وظایف سنگین و دشواری‌ها را ندارد ولی این مانع از آن نمی‌شود که او نتواند با توان فکری و تقویت خردورزی و تضعیف جنبه عاطفی خود بوسیله آگاهی و روبرو شدن همراه با واقع گرایی و منطق با مسائل و روش تربیت عملی متوازن و قوی ساختن معقولانه جسم، این نقاط ضعف را به قوت تبدیل نماید. در عرصه واقعیت زنان بسیاری را می‌بینیم که بیش از مردانی که توانمندیهای خویش را فراموش کرده‌اند، از اراده و موضع گیری قوی‌تر و واقعیت نگری افزون‌تری برخوردار هستند. این بدان معناست که نقاط ضعف موجود در انسان از امور ذاتی مرتبط با تکوین انسان نیستند که قابل تغییر نباشند بلکه از امور طبیعی هستند که با تلاش‌های مثبت و منفی انسان قابلیت تغییر و تحول را دارند.

  

مهمترین وظیفه زن

تربیت فرزند، از همه شغلها بالاتر است. یک فرزند خوب شما اگر به جامعه تحویل بدهید، برای شما بهتر است از همه عالم، اگر یک انسان شما تربیت کنید، برای شما به قدری شرافت دارد که من نمی توانم بیان  کنم . پس شما یک شغلتان این است که بچه های خوب تربیت کنید. دامن مادرها دامنی است که «انسان» از آن باید درست بشود. یعنی اول مرتبه تربیت، تربیت بچه است در دامن مادر؛ و برای اینکه علاقه بچه به مادر بیشتر از همه علایق هست و هیچ علاقه ای بالاتر از علاقه مادری و فرزندی نیست. بچه ها از مادر بهتر ]مسائل[ را اخذ می کنند. آنقدری که تحت تاثیر مادر هستند، تحت تأثیر پدر نیستند، تحت تأثیر معلم  نیستند،تحت تأثیر استاد نیستند  .از این جهت بچه هایتان ]را [ در دامنتان تربیت اسلامی، تربیت انسانی بکنید تا وقتی تحویل می دهید شما این بچه را به دبستان، یک بچه صحیح، اخلاق خوب، آداب خوب؛ آنطور تحویل بدهید مع الأسف در آن     حکومت طاغوتی این شغل را می خواستند از این مادرها بگیرند  .تبلیغ کردند به اینکه زن چرا بچه داری بکند این شغل شریف را منحطش کردند در نظر مادرها؛ برای اینکه می خواستند که مادرها از بچه ها جدا بشوند، بچه ها را ببرند در پرورشگاهها بزرگ کنند؛ مادرها هم علی حده بروند یک کارهایی که آنها دلشان می خواهد بکنند و بچه در پرورشگاه وقتی که بزرگ بشود، یک بچه ای که در دامن مادر بزرگ بشود نیست؛ عقده پیدا می کند. وقتی بچه در پرورشگاه و بدون مادربا اجنبی بخواهدسر و کار داشته باشد و محبت مادر از سر او کم بشود، این بچه عقده پیدا می کند. بسیاری از این مفسده هایی که در جامعه واقع می شود، از این بچه هایی هستند که عقده دارند؛ از این انسانهایی هستند که عقده دارند. مبدأ یک عقده بزرگ، این جدا کردن بچه از مادر است. محبت مادری لازم دارد بچه. بنابر این، این شغل که شغل انبیا است و انبیا هم آمدند برای اینکه انسان درست کنند، این شغل اول شما هست: تربیت بچه.

 

نقش زن در تکامل اجتماعی

وقتی یک جامعه ایمانی متکامل به وجود می‌آید که زنان و مردان مؤمن به وسیله پیوند ولایی در کنار هم قرار گیرند و به مقابله با انحرافات اجتماعی و سیاسی و اعتقادی که نشانه بی¬توجهی به معروف و تشویق منکر است بپردازند. زن و مرد مؤمن در یک وحدت ایمانی فراگیر باید حرکت کنند تا زندگی را به خط معروف بازگردانده و از خط منکر دور گردانند و این با بپاداری نماز و دادن زکات و اطاعت از خدا و پیامبر در همه آن چیزهایی که رسالت الهی متضمن آن است امکان پذیر است. این همان چیزی است که سبب می‌گردد آنان در معرض رحمت الهی قرار گیرند و وارد بهشت شوند و به آن درجه عالی و والایی دست یابند که از همه اینها پیش¬تر است و آن رسیدن به رضوان الهی است که هدف تمام زنان و مردان مؤمن می‌باشد.

در کنار این تصور روشن و نورانی از پویندگان کرانه‌های رحمت و رضوان الهی، تصویر دیگری وجود دارد و آن تصویر زنان و مردان منافق است. این تصویر نشانه یک انحراف است که جامعه حاصل از پیوند بین زنان و مردان منافق آن را به وجود می‌آورد. این ارتباط منفی آنها را به یکدیگر پیوند می‌دهد و آنان نیز یکدیگر را تقویت می‌کنند تا اینکه زندگی از معروف دور شده و به خط منکر نزدیک گردد. این ارتباط جلوی بخشندگی آنان را می‌گیرد و به جهت خدا فراموشی، از پروردگار دورشان می‌گرداند. خداوند می‌فرماید:

«الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ٭ وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْکُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا هِیَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِیمٌ» (توبه/67-٦٨).

در چنین جامعه عوامل انحراف دست به دست یکدیگر می‌دهند تا آن را از خدا دور کنند و نفاق موجود در مردان و زنان به وضع نابهنجاری تبدیل می‌شود که اصحاب خود را در معرض آتش جهنم قرار می‌دهد. به نحوی که در مستحق بودن‌شان برای غضب خداوند منافقان و کافران با یکدیگر برابر می‌شوند.

بنابراین با توجه به آیات کریمه می‌بینیم که چگونه قرآن کریم از مردان و زنان، به دور از نقش پدری و مادری و همسری‌شان، هم در جنبه مثبت و هم در جنبه منفی سخن می‌گوید بدون اینکه نقش مهمتر و بزرگتری را برای مرد قائل شود یا نقش زن را در حساس‌تر انگارد یا اینکه در برابر استقامت یا انحراف جامعه،از یکی از آنها سلب مسؤولیت نماید. یعنی نقش‌های اجتماعی و عمومی زن و مرد،مانع از انجام مسؤولیت آنها در زمینه مادری و پدری و همسری نمی‌شود بلکه شایدهمنقش‌هایاجتماعی به نقش‌های فردی آنان، ماهیت و مفهوم انسانی و مکتبی بدهد و اثرات مثبتی را بر فکر روح انسان به جای بگذارد و با قدرت و ایمان افزون‌تر به عرصه عمل او تداوم پیدا کند.

نقش مادری

بعضی‌ها مسأله مادری را به عنوان مهمترین و بارزترین نقش اسلامی زن مطرح می‌کنند. نقشی که التزامات طبیعی حاصل از شرایط پیچیده زن مثل حاملگی و شیر دادن و تربیت آن را اقتضا می‌نماید. از همه اینها چنین می‌توان نتیجه گرفت که در کنار شخصیت همسری‌ زن بر نقش مادری او نیز تأکید بورزیم.

بعضی دیگر موانعی را بر می‌شمارند که بواسطه آنها زن نمی‌تواند در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی به ایفای نقش دیگری مبادرت بورزد. یعنی زن باید بین نقش خود به عنوان یک همسر و مادر که باید مواظب شوهر و فرزندان خود باشد و نقش دیگر خود به عنوان یک عنصر فعّال که باید با عمل خود از امت اسلامی مراقبت به عمل آورد یکی را برگزیند. بنابراین زن نمی‌تواند بین این دو نقش توازن به وجود آورد. از این رو باید یکی از آنها را بر دیگری ترجیح می‌دهد. یعنی در بعضی از شرایط خاص ممکن است به الغای یکی از آن دو بینجامد.

ولی تصور ما این است که نقش مادری با تمام مسؤولیت‌ها و مشکلات آن مثل نقش پدری با همة مسؤولیت‌ها و مشکلات آن است. هر چند که ممکن است از نظر ماهیت بعضی تفاوتهایی نیز با هم داشته باشد، مثل حاملگی و شیردادن و تربیت و خدمت به فرزندان و شوهرداری که پدر یا شوهر چنین وظایفی را به عهده نداشته و کاری به آنها ندارند. امّا اسلام مسؤولیت شرعی دیگری را به عهده شوهر و پدر قرار داده است و آن تأمین مخارج خانواده و مواظبت از همسر و فرزندان است که بیشتر وقت او را می‌گیرد و بسیاری از توانمندیهای او را به خود اختصاص می‌دهد. اما باید گفت که تمام فشارها و مشکلات و مسؤولیت مرد در این زمینه به هیچ وجه از بار مسؤولیت زن نمی‌کاهد.

غیر از آن، همه این مسؤولیت‌ها مانع از آن نمی‌شود که مرد به عنوان یک انسان و یک مسلمان، بنابر شخصیت انسانی خویش در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و جاهایی که جامعه انسانی به او نیاز دارد یا اسلام به عنوان دعوت و جهاد و تقویت و توسعه حرکت خود وظایفی را به عهده او می‌گذارد یا در قالب جامعه و امت اسلامی وظایفی را به عهده نگیرد و به فعّالیت‌های فردی و اجتماعی دست نزند. بنابراین مرد وظیفه دارد با توجه به امکانات و توانمندیهایی که در اختیار دارد همه این مسؤولیت‌های مهم را هم در نظر داشته باشد. زیرا نقش انسان به شوهری یا پدری خلاصه نمی‌شود بلکه باید گفت شوهر بودن یا پدر بودن فقط دو عنوان از عناوین روابط انسانی است که خداوند اراده کرده است زندگی را در حلقه‌های بهم پیوسته‌ای به حرکت در آورد. آن هم در شرایطی که اسلام انسان را ملزم کرده است که تابع خطوط مهمتر باشد. آن خطوط مهمی که بر تمام عناوین انسانی حرکت انسان سیطره دارند.

بر این اساس از انجام هرگونه تلاش در عرصه‌های عمومی، برای حمایت از جامعه در برابر تزلزل¬ها و شکاف¬ها و انحراف از راه راست گریزی وجود ندارد. چرا که خداوند از انسان می‌خواهد به شکلی کارآمد  و فعال در زندگی در راه راست حرکت نماید و همین بر او واجب می‌کند در جایی که دین به تلاش فکری و عملی او برای رسیدن به اهداف خود نیاز دارد، از هر گونه تلاشی فروگذار نکند. بنابراین باید بخشی از وقتی خود را صرف نیازمندیهای دین کند یا به کارهای عمومی لازم اختصاص دهد. اگر به مسأله مادری یا همسری زن نیز از این دیدگاه نگاه کنیم در می‌یابیم که مادر بودن یا همسر بودن به هیچ وجه شخصیت انسانی زن را از بین نمی‌برد. بنابراین زن باید بکوشد تا از توانمندی¬‌های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی خود در عرصه‌هایی که امکان فعالیتش وجود دارد، به انسانیت چیزی بیفزاید و در جاهایی که دعوت و جهاد و حرکت اسلامی به فعالیت او نیازمند است، جلو پویش و حرکت خود را نگیرد. بنابراین زن باید خارج از مسؤولیت‌های همسری و مادری خود، بخشی از وقت خود را نیز به انسانیت و اسلام اختصاص دهد. شاید که فعّالیت‌های او در این زمینه انسانیت و اسلام را در عرصه همسری و مادری او نیز تثبیت کنند.

 تأکید بر نقش زن و مرد به عنوان مربیان خانواده، از ضرورت حرکت در خط انسانی در جامعه، طبق هدایت و رهنمایی‌های اسلام در تمام قضایای ریز و درشت برای استقامت در مسیر اهداف و ایستادگی در برابر انحراف نمی‌کاهد. ما این مسأله را می‌توانیم از آیه کریمه‌ای که به زنان مؤمن مثل مردان مؤمن، مسؤولیت امر به معروف و نهی از منکر را داده است دریابیم. این مسأله پیامهای اجتماعی هم دارد تا بر پیوند انسانی و اسلامی حول محور ولایت تأکید کند. یعنی در زمینه تلاش و یاری¬گری و تأیید و همکاری در تمام عرصه‌های مشترک بین مؤمنان پیوند ولایی وجود دارد و بعضی از مؤمنان بر بعضی دیگر ولایت دارند.

خداوند می‌فرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ * وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» (توبه/71-72).

 

حجاب زن

بعضی‌ها عقیده دارند که حجاب زن و قیود و التزامات عملی آن به وی اجازه نمی‌دهد که حرکتی قوی و متوازن داشته باشد. زیرا حجاب جلوی اختلاط با مردم و حضور فعّال زن را در عرصه‌های جامعه می‌گیرد و این تأثیر منفی روی مشارکت وی در ساختن یک تمدن انسانی به جای می‌گذارد. اما به اعتقاد ما این امر مانعی برای ایفای نقش زن بنابه توانمندی¬ها و التزامات او به شمار نمی‌آید. چون جامعه وسیع زنان نیازمند زنانی فرهیخته و آگاه و فعّال است تا آنان بتوانند وظیفة آگاهی بخشی و فرهیخته سازی و بسیج معنوی و فعّالیت سیاسی و اجتماعی خود را انجام دهد. آن هم به این دلیل که زن نیاز دارد در این باره به وظایف و مسؤولیت‌های اسلامی خود در زندگی جامعه عمل بپوشاند. زیرا اگر به نقش دعوتگرانه و تغییرساز زن بی¬توجهی شود و زن از این عرصه دور گردد و مرد نیز بواسطه موانع شرعی موجود بر سر راه رابطه با زن نتواند به این وظایف عمل کند، منجر به آن خواهد شد که جامعه زنان از نظر اجتماعی و سیاسی و فرهنگی دچار عقب ماندگی شود و در عرصه التزام و انضباط در راه خدا، از نظر دینی دچار انحراف گردد.

از سوی دیگر جز در مواردی که منجر به انحراف اخلاقی شود، اسلام مانعی برای اختلاط زن و مردم نمی‌بیند. اما اختلاطی که بر اساس آموزه‌های دینی که سعی دارند التزام اسلامی را در شخصیت تمام زنان و مردان تثبیت نماید، چارچوبهای اخلاقی را رعایت کند، از نظر شرعی مباح است. شاید بسیاری از تجارب اسلامی در گذشته و حال هم دلالت بر آن داشته باشند که رعایت حدود شرعی، به عنوان یک تجربه انسانی زنده چیز دور از واقعیتی نیست. هر چند که بعضی‌ها ممکن است بعضی آثار منفی اخلاقی ناشی از مسأله اختلاط را برشمارند که نشان‌گر انحراف از خطوط شرعی باشند، اما به نظر ما این‌ها نمی¬تواند مشکلات عمده¬ای باشد. زیرا وجود بعضی مشکلات در این باره نمی¬تواند چیز تازه¬ای در مسائل عمومی اخلاقی جامعه نمی‌تواند چیز تازه‌ای باشد. چرا که ماهیت ضعف انسانی طوری است که اگر از مراقبت لازم غفلت شود، حتی در بین خود مردان و زنان هم که باشد، ممکن است دچار سقوط و انحراف گردد. پس هیچ یک از حالت‌های انسانی نمی‌تواند خالی از این مشکل باشد. بنابراین لازم است بدون اینکه بخواهیم انجام مسؤولیت را در هر یک از جنبه‌های فردی و اجتماعی زندگی ملغی بسازیم، بر رعایت معیارهای اخلاقی در عرصه‌های اجتماعی و فردی تأکید بورزیم. زیرا احتمال انحراف را نمی‌توان در همه آنها به کلی از بین برد.

 

زن ، اشتغال و خانواده

 بحث پیرامون زنان به ویژه مادران از دیرباز مد نظر صاحب نظران بوده است. اما ضروری به نظر می رسید که ارتباط وظیفه مهم مادری و رسالت دیگر زن یعنی حضور در اجتماع بهتر تبیین شود تا تداخل و تعارضی در نقشها پیش نیاید.

 تاریخچه ی کار زن:

در سال های گذشته فعالیت های خانگی و تولیدی از هم جدا نبودند؛ بسیاری از تولیدات یا در خانه ها و یا در کارگاه های نزدیک خانه انجام می شد و تمام اعضای خانواده به خصوص زنان در امر تولید مشارکت داشتند. به همین دلیل زنان نفوذ قابل توجهی در درون خانواده داشتند و گاه اداره کننده ی اصلی خانواده و درآمدهای ناشی از آن بودند. اما به تدریج و با شروع انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم میلادی و توسعه ی صنایع و انتقال تولید به کارخانه های صنعتی،استخدام فردی جای استخدام خانوادگی را گرفت و افراد مجبور شدند در بیرون ازخانه مشغول به کار شوند 1

 کارخانه داران برای این که زن را از خانه به کارخانه بکشانند و از نیروی اقتصادی او بهره کشی کنند، حقوق زن، استقلال اقتصادی، آزادی و تساوی حقوق زن با مرد را عنوان کردند و آنها بودند که توانستند به این خواسته ها رسمیت قانونی بدهند. چرا که تکامل ماشینیسم و تولید به میزان بیش از حد نیاز واقعی انسانها و ضرورت تحمیل بر مصرف کننده ، بار دیگر ایجاب می کرد که سرمایه داری از وجود زن بهره کشی کند؛ اما نه از نیروی بدنی و قدرت کاری او، بلکه از نیروی جاذبه و زیبایی او و از قدرت افسون گری اش در تسخیر اندیشه ها، اراده ها و مسخ آن ها در تحمیل مصرف بر مصرف کننده.2

 بنابراین حضور زنان روز به روز در مشاغل مختلف بیشتر شد و زمینه ی حضور گسترده ی آنان در بیشتر کشورهای غربی فراهم آمد و به تدریج به کشورهای آسیایی در حال توسعه نیز سرایت کرد. به طوری که امروزه آمار و ارقام ، بیانگر حضور بالای زن در بازار کار است.3

 به طور مثال آمار اشتغال زنان در کشورهای صنعتی بدین قرار می باشد:4

فنلاند: 41%   فرانسه: 4/36%     دانمارک: 7/37%   اتریش: 3/32%      انگلستان: 7/31% 

 در کشورهای عربی نیز آمار اشتغال زنان این گونه می باشد:5

امارت: 5/14%    قطر: 9/35%    مراکش: 7/34%    بحرین: 1/32%     موریتانی: 43%     مصر: 1/30%

 نقش مادر در تربیت:

اکنون باید نقش مادر در دو مقطع مهم و حساس- کودکی و نوجوانی- بیان شود تا مادران شاغل به اهمیت آن پی برده و اولویتها را در مسیر انتخاب شغل و تربیت فرزندان به شکل صحیح تشخیص دهند .

  الف) مادر و تربیت در کودکی

 برخی گمان می کنند که نقش مادر در تربیت از زمانی است که طفل او خوب و بد را تشخیص می دهد و تا حدی قادر به تشخیص مصالح و مفاسد امور می باشد. اما از نظر اسلام تأثیر مادر حتی به دوران بارداری و قبل از انعقاد نطفه نیز مربوط می شود و دوران حمل در سرنوشت طفل بسیار دخیل است.6 

حتی برخی شروع زندگی آدمی را از لحظه ی انعقاد نطفه می دانند.7

کودک ماه ها در رحم مادر، با جسم و روح او ارتباط تنگاتنگ برقرار می کند. بعد از آن نیز تا مدتها برای رشد و ادامه ی حیات خود نیاز به مادر دارد و طول می کشد تا بتواند به تنهایی احتیاجات خود را برطرف کند. تمام این امور نیاز به صبر و حوصله ی سرشاری دارد که خداوند به مادر بخشیده تا فرزندانش به سمت کمال پیش بروند و در این وابستگی و احتیاج، حکمتی نهفته است تا کودک پیوسته با مادر ارتباط داشته باشد و تحت تربیت او بزرگ شده و به کمال برسد.8

طفلی که قدم به این دنیا می گذارد این حق را دارد که در کنار مادر باشد و از مهر و محبت او بهره مند شود. هرگاه گریه کرد به او جواب لازم را بدهد، در آغوش او بخوابد و یا شیر بخورد. حال اگر به درخواستهای او کم توجهی شود و پاسخ لازم به واکنش های او داده نشود؛ کودک در آینده از ثبات شخصیتی سالمی برخوردار نخواهد شد و به ناسازگاری اخلاقی روی خواهد آورد.9 

وجود مادر در کنار کودک سبب به وجود آمدن احساس اعتماد نسبت به اطرافیان خواهد شد. این احساس برای کودک بسیار مفید است و سبب می شود تا او بهتر بتواند شکستها و ناموفقیتها را در زندگی تحمل کند.10

 اگر کودک در خانه از رابطه ی عاطفی خوبی برخوردار نباشد، نمی تواند آن گونه که باید به آموزش محیط پیرامون خود بپردازد تا بتواند استعدادهای خود را ظاهر سازد. تجربه نشان داده است کودکانی که در شیرخوارگاه ها بزرگ شده اند نمی توانند رابطه ی صمیمانه ای با دیگران برقرار کنند.11 

 بنابراین زندگی کودک به خصوص دو سال اول آن، دوران بسیار سرنوشت سازی است؛ زیرا شخصیت کودک هنوز شکل نگرفته و برای پذیرفتن ، هر صورت و شکلی آماده است.12 

 پس وظیفه ی هر پدر و مادری است که از این ویژگی انعطاف پذیری استفاده کرده و به تربیت کودکان خود اقدام کنند، پیش از آنکه شخصیت آنها شکل گیرد و دیگر از دست آنها کاری ساخته نباشد.13

 ب) مادر و تربیت در نوجوانی

همدلی و ایجاد ارتباط دوستانه و صمیمانه راهی است برای جلوگیری از رو آوردن نوجوانان و جوانان به انحراف، جرم و بزهکاری و مادر به عنوان کسی که رابطه ی مستقیمی با فرزندان خود دارد و سرپرستی خانه با اوست، می تواند این رابطه ی دوستانه را با فرزندان خود برقرار کند. این مادران که با مهربانی و محبت به نیازهای عاطفی دختر و پسر خود پاسخ می دهند، زمینه ساز به وجود آمدن اعتماد به نفس و استقلال در فرزندان خود خواهند شد.14

مادران سرمشق و الگوی فرزندان خود و شکل دهنده ی روح و شخصیت آنان هستند. مادرانی که دچار بیماری از خود بیگانگی هستند فرزندانی همانند خود تربیت می کنند. مادرانی که در خانواده هایی پرورش یافته اند که دختر و زن مورد تحقیر واقع شده اند، فرزندانی تربیت می کنند که آنها نیز دچار عقده ی حقارت می شوند و نتیجه ی این احساس حقارت این است که وقتی دختر به سن بلوغ می رسد در برخورد با جنس مخالف رفتار و حرکات نامناسبی از خود بروز می دهد و زیباییهای خود را در اجتماع عرضه خواهد کرد تا مرحمی بر روح بیمار و جبران کنند عقده درونی اش باشد.

  پسران نیز در چنین خانواده هایی بینشی نادرست نسبت به زن پیدا کرده و نسبت به زنان دیگر و همسران خود زورگو و ستمکار خواهند شد.15

 پدران و مادران باید این نکته را مدنظر داشته باشند که دختران و پسران هرکدام تربیت متفاوتی را می طلبند. زیرا هرکدام از دختر و پسر باید در آینده نقش خاصی را در خانواده و اجتماع پیاده کنند. یک مادر از کودکی باید به دختر خود بفهماند که او در آینده می خواهد مادر و همسر بشود. بنابراین باید به مرور زمان به فرزند خود اعم از دختر و پسر نکاتی را که در زندگی آینده نیاز خواهد داشت بیاموزد.16

نقش زن در خانواده در تربیت فرزندان از دیدگاه امام خمینی(ره)

محیط خانواده همچون سرزمین حاصلخیزی است که فرزندان همچون گلهای شادابی در آن میروید .

به عقیده برخی از اندیشه وران سعادت ویا شقاوت فرزند به نوع خانواده مربوط است.

ودر تحلیل جایگاه خانواده مادر نقش اول را داراست . مادر از دوجهت حائز اهمیت ویژه ای در تربیت فرزند است اول اینکه کودک مهمترین سالهای تکوین شخصیت خود را در محیط انس و الفت با او می گذراند واین سالها فرصت  کم نظیری برای اکتساب عادات وصفات وسایر ویژگیهای رفتاری از مادر است ، ثانیا مادران به لحاظ عواطف خالصانه خود پناهگاه مطمئنی برای کودکان هستند وکودک هر زمانی که احساس نا امنی می کند ابتدا به مارد پناه می برد وامنیت مورد نظر خود را در آغوش  وی جستجو می کند. از این رو در تکریم جایگاه مادری رسول اکرم (ص) فرمودند : «مادر خود را رعایت کن . سپس پدر خود را و پس از آن کسانی را که به تو نزدیک ترند. »

و یا به تعبیر ارزنده حضرت زهرا (س) که فرمودند :

در خدمت مادر باش که بهشت زیر پای مادران است.

وبه فرموده حضرت امام (ره ):«حقوق بسیار مادرها را نمی توان شمرد ونمی توان به حق ادا کرد.» در جائی دیگر در تجلیل مقام شامخ مادر می فرمایند :« یک شب مادر نسبت به فرزندش از سالها عمر پدر متعهد ارزنده تر است . تجسم عطوفت ورحمت ، در دیدگان نورانی مادر بارقه رحمت وعطوفت رب العالمین است . خداوند تبارک وتعالی قلب وجان مادران را بانور رحمت وربوبیت خود آمیخته . آنگونه که وصف آن را کس نتوان کرد وبه شناخت کسی جز مادران در نیاید واین رحمت لایزال است که مادران را تحملی چون عرش ، در مقابل رنجها وزحمتها از نوزادی تا به آخر مرحمت فرموده واینکه در حدیث آمده است «بهشت زیر قدمها مادران است .» یک حقیقت است واینکه با این تعبیر لطیف آمده است برای بزرگی وعظمت آن است وهشیاری به فرزندان است که سعادت جنت را زیر قدم آنان وخاک پای مبارک آنان جستجو کنید … و رضا وخشنودی پروردگار سبحان را در رضا وخشنودی مادران دریابید.»

این سخنان گهر بار امام عزیزمان واین هه تکریم وبیان منزلت مادر در نزد پروردگار ، نشانه اهمیت مسئولیت وجایگاه تربیتی مادر است . انقلاب اسلامی علاوه بر تحولات عظیمی که در سطح ایران وجهان ایجاد کرد ، در نگرش به انسان ، زن وخانواده نیز موجد دگرگونیهای نوینی شد وبه ویژه تصویر نامطلوب ومعیوبی که از زن در اذهان ایجاد شده بود را ترمیم واصلاح کرد. در جایی دگر امام خمینی(ره)  در تبیین نقش مادر به عنوان یک عامل تربیتی فرموده اند : «در دامن مادر بچه ها بهتر تربیت می شوند تا در پیش استادان . علاقه ای که بچه به مادر دارد به هیچکس ندارد وآن چیزی که در بچگی از مادر   می شنود . در قلبش نقش می بندد وتا آخر همراهش است.

مادرها باید توجه به این معنی کنند که بچه ها را خوب تربیت کنند . پاک تربیت کنند . دامنهایشان یک مدرسه علمی وایمانی باشد. واین یک مطلب بسیار بزرگی است که از مادر ها ساخته است.

آنقدری که بچه از مادر چیز می شنود از پدر نمی شنود، آنقدری که اخلاق مادر در بچه کوچک نورس تاثیر دارد وبه او منتقل می شود از دیگران عملی نیست .»

پس حال که اخلاق ومنش مادری اینهمه در فرزند موثر است آیا مادران وزنان ما نباید در تهذیب نفس وکسب مکارم اخلاق کوشا باشند؟

مگر نه آنکه یکی از آرمان های تربیتی هر مکتب ونظام تعلیم وتربیت تحقق انسان کامل است ؟ انسانی کامل با تمام ابعاد وجودی که داراست ! یک سیستم تربیتی وقتی توانا وموفق است که این اعتقاد وباور فکری را به فعلیت  در آورد.

می دانیم که رویکرد عوامل تربیتی به آدمی رویکردی کیفی است نه کمی ، یعنی به سن بستگی ندارد بلکه همان طور که اشاره شد خردسال بیشتر مستعد یادگیری عوامل تربیتی صحیح است ، ودر این میان نقش عامل تربیتی اصلی یعنی مادر بسیار پر رنگ تر واثرگذار تر می باشد.

آنچنانکه امام راحلمان در جایی دیگر به مساله تهذیب نفس اشاره فرموده اند که:« شما خانمها ارزش دارید در پیشگاه خدا انشاء الله ، تهذیب کنید بچه های خود تان را ، تربیت کنید ، تربیت اسلامی . اگر خانمها بچه های مهذب بار بیاورند ، بچه های اسلامی بار بیاورند هم دینتان وهم دنیایتان محفوظ است…

مادر بزرگترین مسئولیت وشریف ترین شغل را دارد . شریف ترین شغل در عالم بزرگ کردن یک بچه است ، وتحویل دادن یک انسان است به جامعه . در طول تاریخ از آدم تا خاتم ، انبیاء آمده اند تا انسان در ست کنند . شما می توانید بچه هایی تربیت کنید که حفاظت از انبیاء بکنند ، حفاظت از آمال انبیاء …   شما هم خود حافظ باشید وهم نگهبان تربیت کنید.

خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است واز خدمت همه کس بالاتر است واین امری است که انبیاء می خواستند. »

با این وصف زن ومادر امروز چگونه می تواند در عمل فرزند مهذب بار بیاورد ؟  چگونه باورها وارزشها و اعتقادات عمیق مذهبی  را به کودک بیاموزد ؟ چگونه وبا چه عملکردی فرزندی را تربیت کند که حامی وحافظ سیره انبیاء الهی باشد؟

رویکرد امام راحل (ره) در خصوص نقش مادر به مثابه یک نجات دهنده امت، اینچنین است  که می فرمایند: « مادر ها مبدا خیرات هستند واگر خدای نخواسته مادرانی باشند که بچه ها را بد تربیت کنند مبدا شرند. برای خانمها یک مطلب بالاتر است وآن مطلب تربیت اولاد است . یک انسان درست ، ممکن است یک عالم را تربیت کند ، ویک انسان غیرسالم وفاسد ، عالم را به فساد می کشد. فساد وصلاح از دامنهای شما واز تربیت های شما واز مدارسی که شما در آن اشتغال دارید شروع می شود. » 

حال با این نقش عظیم واساسی تربیتی ، مادران ومعلمان در امر خطیر تربیت انسان سالم چگونه عمل کنند؟ حال که صلاح وفساد جامعه وابسته به این ایفای نقش  صحیح وکار ساز می باشد، عملکرد ما مادران و مربیان چگونه باشد تا فرزندان این مرز و بوم را به صلاح واقعی رهنمون سازیم ؟

امام فرزانه ما (ره )، در مقایسه جایگاه ومنزلت مادر با دیگر عوامل تربیتی نیز می فرمایند :«شما خانمها شرف مادری دارید که در این شرف از مردها جلو هستید ومسئولیت تربیت فرزند را در دامن خودتان دارید ، اول مدرسه ای که بچه دارد دامن مادر است . مادر خوب ، بچه های خوب تربیت می کند . »با توجه به این نکته مهم تربیتی که کودکان در سنین خرد سالی تربیت را زود تر وبهتر پذیرا هستند ، آیا وقت آن نرسیده است که با دیدی وسیع تر وهوشمندانه تر به بخش پیش دبستانی  ودبستانی نگاه  کنیم وبرای این مقطع سنی که پایه گذاری اخلاق ورفتار کودک در آن شکل می گیرد ، از نیرویی   کار آمد وخبره مدد جوئیم ؟ پس بیائیم این برهه حساس سنی کودکانمان را ساده نپنداریم وراهکاری به کار بندیم که تربیت کودک را از دامن شریف مادر مهذب ، با تربیت اصولی وکار شناسانه مدرسه تلفیق نمائیم . بانوان ایران ، خالصانه جانشان را وجوانانشان را وقف اسلام کردند وامید است که متعهدانه رسالت عظیم خویش را به سر منزل مقصود رسانند. 17 و 18                                                 

لزوم تربیت فرزند از سنین کودکى

همان‏گونه که کارشناسان تربیت کودک نیز اذعان دارند، بهترین دوره براى تربیت فرزند، دوران کودکى است. زیرا در این سنین حس تقلید و نیز حس پذیرش آموزه‏هاى تربیتى، در سطح بالایى از توانمندى قرار دارد و کودک به خوبى آن‏ چه را که به او آموخته مى‏شود، فرا مى‏گیرد. امیرالمؤمنین علیه‏السلام به فرزند خود امام مجتبى علیه‏السلام مى‏فرماید: «قلب کودک نورس همانند زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذرى است که در آن پاشیده شود. از این‏ رو در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن‏ که دل تو سخت شود و اندیشه‏ات به چیز دیگرى مشغول گردد، تا به استقبال کارهایى بشتابى که صاحبان تجربه، زحمت آزمودن آن را کشیده‏اند و تو را از تلاش و یافتن بى‏نیاز ساخته‏اند.»(19 )رسول خدا صلى‏ الله ‏علیه ‏و آله در مورد تربیت از سنین کودکى فرموده‏اند: "مَن رَبّى صَغِیراً حَتَى یَقُولُ لااِلهَ اِلاّ اللّه لَمْ یُحَاسِبهُ اللّهُ"؛)(20) هر کس فرزندش را از کودکى تربیت کند تا او بتواندبگوید لا اله الا الله، خداوند از مو حساب نخواهد کشید.

ضرورت مهرورزى و توجه به عواطف کودکانه

رشد معنوى و تربیت اخلاقى مستلزم پرورش سالم عواطف کودک است. در این زمینه نیز روایات بسیارى وارد شده است؛ امام صادق علیه‏السلام فرموده‏اند: "اِنَّ اللّه لَیَرحَمُ العَبدُ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِه"؛ همانا پروردگار بنده‏اش را به دلیل زیادى مهرورزى نسبت به کودک خود مى‏بخشاید.( 21) هم‏چنین از رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و آله روایت شده است: "مَن قَبَّلَ وَلَدَهُ کَتَبَ اللّهُ لَهُ حَسَنَةً وَ مَن فَرَّحَه فَرَّحَهُ اللّهُ یَوم القِیَامَةِ"؛ هر کس فرزند خود را ببوسد خدا بر او پاداشى مى‏نویسد و هر کس فرزندش را خوشحال کند خدا او را در روز رستاخیز شاد مى‏گرداند.( 22         (  و در جاى دیگرى فرموده‌‌اند : :"اُحِبُّوا الصِّبیَانَ وَ ارْحَمُوهُم"؛ کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنان مهربان باشید همچنین روایت شده است که روزى مردى خدمت پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه ‏و آله رسید و عرض کرد: اى رسول خدا! من ده فرزند دارم ولى هرگز کودکانم را نبوسیده‏ام. پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و آله فرمود: کسى که رحم نکند (مورد) رحم  واقع  نمى‏شود.(23)

رسول خدا صلى‏ الله ‏علیه ‏و آله در مورد تربیت از سنین کودکى فرموده‏اند: هر کس فرزندش را از کودکى تربیت کند تا او بتواند بگوید لا اله الا الله، خداوند از او حساب نخواهد کشید.

رعایت حدود محبت و اظهار علاقه

با این‏ که در اسلام درباره اظهار علاقه نسبت به کودکان سفارش شده است اما این مهرورزى و علاقه نباید مَصالح واقعى را تحت‏الشعاع قرار بدهد، بلکه مى‏باید با اظهار محبتِ مهار شده، با کودکان رفتار کرد. زیرا در برخى ازموارد، اظهار محبتِ بى‏حساب، باعث فدا شدن مصالح بزرگترى مى‏شود و یا موجب سوء استفاده کردن کودک و در اصطلاح عامیانه «لوس» شدن او مى‏گردد. باید توجه داشت نوازش‏هاى بدون حد و حصر و توجیه ‏نشده و خارج از حد اعتدال، اثرات سوئى را بر روان کودک بر جاى مى‏گذارد؛ پُر توقعى، زودرنجى، ضعف در برابر مشکلات، ناامیدى، عقده حقارت، سرخوردگى از اجتماع و بسیارى فشارهاى روانى دیگر، زاییده ارتباطات مهرآمیز افراطى با کودک است.  امام باقر علیه‏السلام در این راستا مى‏فرماید

شَرُّ الابَاءِ مَن دَعَاهُ البِرُّ اِلَى الاِفرَاطِ وَ شَرُّ الاَبنَاءِ مَن دَعَاه التَّقصِیرِ اِلَى العُقُوقِ       بدترین پدراکه درنیکى  از حد اعتدال خارج شود  ) به زیاده‏روى بگراید و بدترین فرزندان فرزندى است که در اثر کوتاهى، به عاق والدین دچار شود.(24)نگاشته‏اند؛ روزى جمعى از دوستان امام باقر علیه‏السلام به منزل ایشان آمدند. یکى از فرزندان خردسال ایشان دچار تب شدید و بیمارى سختى بود. امام نیز از این موضوع سخت ناراحت بودند به گونه‏اى که آرامش نداشتند و آثار اندوه در چهره ایشان دیده مى‏شد. مهمانان با مشاهده سیماى اندوهگین امام، بر حال ایشان نگران شده و با خود گفتند اگر این فرزند از دنیا برود حتماً از اندوه و پریشانى براى امام اتفاقى مى‏افتد  . در همین اثنا، صداى گریه زنان از اتاق مجاور شنیده شد و همگى دانستیم که براى کودک اتفاقى افتاده. اندکى بعد با خبر شدیم که فرزند خردسال امام از دنیا رفته است. امام به اتاق مجاور رفت و پس از ساعتى بازگشت اما بر خلاف انتظارِ حاضرین، دیگر در چهره ایشان اثرى از پریشانى دیده نشد، به امام عرض کردند: وقتى که ما نزد شما آمدیم به گونه‏اى پریشان بودید که ما نگران حال شما شدیم [اما اینک اثرى از ناراحتى در شما نمى‏بینیم!] امام فرمودند: ما نیز [مثل شما]دوست داریم که عزیزانمان تندرست و به دور از آسیب باشند ولى زمانى که امر الهى سر رسید و تقدیر خدا محقق گردید [گردن نهادن در برابر] امر خدا برایمان عزیزتر است.(25)به بیان دیگر، درست است که محبت به فرزند جایگاه ویژه‏اى دارد اما نباید همه چیز را فداى آن نمود و از وظیفه اصلى سر باز زد.

توجه عاطفى بیشتر به دختر

اسلام بین دختر و پسر فرق نمى‏گذارد و ملاک برترى را در تقوا مى‏داند، و خداوند به هر کس بخواهد دختر و به هر کس که خواست پسر مى‏دهد. مهم این ‏است که فرزند، سالم و صالح باشد. قرآن کریم مى‏فرماید:

یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّکُورَ اَو یُزَوِّجُهُم ذُکْرَاناً وَ اِنَاثاً وَ یَجعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیماً اِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ؛ خداوند به هر که بخواهد دختر و به هر که بخواهد پسر مى‏دهد و یا پسر و دختر را با هم به وى عطا مى‏کند و آن‏ که را بخواهد نازا مى‏نماید. به ‏درستى‏ که او داناى تواناست.»(26)  اسلام شدیداً سنت ناپسند و جاهلى اکراه از دختر داشتن را رد مى‏کند و بر خلاف افکار ظاهربین که پسر را بیشتر دوست مى‏دارند، در بعضى از موارد دختر را برتر از پسر قلمداد مى‏کند و دلیل آن را وجود پاره‏اى از ویژگى‏هاى ذاتى که در درون آن‏هاست، برمى‏شمارد. رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و آله در این‏باره مى‏فرماید:     نِعمَ الوَلَدُ البَنَاتُ مُلَطِّفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُؤمِنَاتٌ مُبَارَکاتٌ مُفَلَّیَاتٌ"؛  دختران چه فرزندان خوبى هستند؛ با لطافت و مهربان، آماده به خدمت‏رسانى، یار و غمخوار [اعضاى خانواده]، با برکت و پاکیزه کننده [در خانواده براى پدر و مادر.]( 27 ) و نیز فرموده‏اند: "اِنَّ اللّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى الاُناثِ اَرَقٌّ مِنهُ عَلَى الذُّکُورِ"؛ خداوند متعال بر دختران مهربان‏تر است تا پسران.(28)

در برخى موارد دختران برترى نیز دارند. امام صادق علیه‏السلام فرمود:

البَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ البَنُونُ نِعمَةٌ وَ اِنَّما یُثَابُ عَلَى الحَسَنَاتِ و یُسألُ عَنِ النِعمَةِ"؛

دختران نیکى و پسران نعمت‏اند و همانا بر نیکى‏ها پاداش داده و از نعمت‏ها سؤال مى‏شود.(29)

اسلام با در نظر داشتن روحیات لطیف دختر، به والدین دستور داده که در برخى از رفتارهاى خانوادگى مانند تقسیم هدایا، دختران را مقدم شمارند.

روایت شده است که روزى مردى خدمت پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه ‏و آله رسید و عرض کرد: اى رسول خدا! من ده فرزند دارم ولى هرگز کودکانم را نبوسیده‏ام. پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و آله فرمود: کسى که رحم نکند مورد رحم واقع نمى‏شود.

آموزش‏هاى دینى و تقویت مبانى اعتقادى کودک

 بدون تردید، یادگیرى از مهم‏ترین فرایندهاى روانى است که زمینه‏هاى آن از سنین کودکى شکل مى‏گیرد و به تدریج با بالا رفتن سن کودک، استعدادهاى او نیز بیشتر شکوفا مى‏شود. کودک به دلیل وجود حس قوى تقلید، تلاش مى‏کند تا رفتارى همسان با والدین خود بازسازى کند. وجود این حس، به او کمک فراوانى در یادگیرى مى‏نماید. والدین نیز مى‏باید از این حس قوى به سود فرزند خود بهره‏بردارى کنند و با آموزش‏هاى ابتدایى، کم‏کم زمینه‏هاى آشنایى با تعالیم دینى و مبانى اعتقادى، به ویژه نماز، را در او به وجود آورند. امام صادق علیه‏السلام مى‏فرمایند: هنگامى که کودک به سه سالگى رسید لا اله الا اللّه را به او بیاموزید و او را رها کنید (همین مقدار کافى است). وقتى هفت ماه دیگر گذشت محمد رسول اللّه (صلى ‏الله ‏علیه ‏و آله) را به او آموزش دهید و سپس او را رها کنید تا چهار ساله شود. آن‏گاه صلوات فرستادن را به او بیاموزید. در پنج سالگى به او سمت راست و چپ را آموزش دهید و قبله را نشان او داده و بگویید سجده کند. آن‏گاه او را تا شش سالگى واگذارید. فقط پیش روى او نماز بخوانید و رکوع و سجود را یادش دهید تا هفت سالش هم تمام شود. وقتى هفت سالگى را پشت سر گذاشت، وضو ساختن را به اوتعلیم دهید و به او بگویید نماز بخواند، تا هنگامى که نه ساله شد وضو و نماز را به نیکى آموخته باشد. و هنگامى که آن‏ دو را به خوبى یاد گرفت خدا پدر و مادر او را به خاطر این آموزش‏شان خواهد آمرزید.(30)

ارتقاء سطح دانش و معرفت کودک 

گذشته از ضرورت تعلیم کودک و آشنا نمودن او با اصول اعتقادى، آموزش‏هاى دیگرى نیز ـ ولو در حد آشنایى  براى کودکِ در حال رشد ضرورى است. امام صادق علیه‏السلام به جمیل‏بن ‏درّاج فرمودند: "بَادِرُوا اَحدَاثَکُم بِالحَدِیثِ قَبلَ اَن تَسبِقَکُم اِلَیهِم المُرجِئَةُ"؛ فرزندانتان را با کلام [ما] آشنا کنید پیش از آن که مرجئه (و دیگر فرقه‏هاى منحرف عقیدتى) بر شما سبقت بگیرند [ و آنان را منحرف سازند].(31)

و نیز: عَلِّمُوا صِبیَانَکُم مِن عِلمِنَا مَا یَنفَعُهُم اللّهُ بِهِ لا تَغلِبَ عَلَیهِمُ المُرجِئَةُ بِرَأیِهَا"؛ کودکانتان را به دانش ما آموزش دهید که براى آنان سودمند است تا مرجئه [و منحرفین] با دیدگاه‏هاى خود آنان را مغلوب خود نسازند. (32)اهل‏بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام همواره عنایت ویژه‏اى به آموزش فرزند و بالا بردن سطح درک و  معرفت او نشان می دادند .

نتیجه:

آنچه مسلم است نقش اساسی زن در تربیت فرزند است ، بلکه نه تنها تربیت فرزند که تربیت تربیت جامعه ، چرا که فرزند عضو کوچکی از جامعه بوده و هر تغییر شخصیت و تغییر رفتاری در فرد( فرزند) تاثیر مستقیم بر اجتماع دارد .و به فرموده امام راحل از دامن  زن مرد به معراج می رود . از طرفی فرزند بیش از همه کس از مادر حرف شنوی دارد و تمام حرکات و سکنات مادر بر روی فرزند تاثیر مستقیم داشته و چه بسا وادار کردن فرزند به رفتاری مغایر با رفتار مادر کاری بس دشوار باشد مثلاً می گویند زبان مادری   یعنی فرزند از تمام افرادی که با او همصحبت هستند از روش مادر برای ادای کلمات استفاده می کند . پس جامعه ای قادر خواهد بود نیروی کارامدی تولید کند که زنان آن جامعه کارآمد و قوی باشند .ولذا با آموزش خانواده ها بویژه خانمها و مادران گام اصلی را در تربیت نسل  آینده برداشته ایم و در  صرف هزینه و زمان تا حد زیادی صرفه جویی کرده ایم .

امید آنکه به زودی زود شاهد جامعه ای متعالی و در خور نام امت اسلامی  باشیم .

 

 

پی نوشت ها  

1- رک: خدیجه سفیری، احمد جعفر نژاد، عوامل درون سازمانی بر ارزیابی از وضعیت شغلی زنان (بخش غیر دولتی)، فصلنامه مطالعات زنان، سال اول، بهار1382، ش1، ص128  .

2- مرتضی، مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، چاپ سی و یکم، 1380، صص17-16 

3- حسن، طغرانگار، حقوق سیاسی- اجتماعی زنان قبل و پس از انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1383، ص35  .

4- باقر، ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، (تهران، انتشارات سروش، چاپ اول، 1370)، (تهران، انتشارات سروش، چاپ پنجم، 1382)، ص162  .

 5- وضعیت زنان از نگاه آمار، روزنامه جوان، سال پنجم، 13/5/1382، ش1242، ص6 

رک: حسین، مظاهری، تربیت فرزند از نظر اسلام، بی جا، انتشارات ام ابیها، چاپ سوم، 1378، صص23  و6.

7-   رک: علی اکبر، مظاهری، هشدارهای تربیتی، قم، انتشارات هجرت، چاپ چهارم، 1376، صص31-30  .

8-   زهرا، آیت اللهی، زن و خانواده، تهران، روابط عمومی شورای فرهنگی- اجتماعی زنان، چاپ اول، 1381، ج3، صص19-18  .

9-   رک: رضا، فرهادیان، والدین و مربیان مسئول، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1377، ص15  .

10- رک: زهرا، درویزه، بررسی رابطه همدلی مادران و دختران دانش آموز دبیرستانی و اختلالات رفتاری دختران شهر تهران، فصل نامه مطالعات زنان، سال اول، زمستان1382، ش3، صص35-33

11- رک: همان .

12- ابراهیم، امینی، اسلام و تعلیم و تربیت، تهران، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، 1372، ج1، ص126  .

13- علی اکبر، مظاهری، هشدارهای تربیتی، ص191  .

14- رک: زهرا، درویزه، بررسی رابطه همدلی مادران و دختران دانش آموز دبیرستانی و اختلالات رفتاری دختران شهر تهران، فصل نامه مطالعات زنان، ش3، صص32-31  .

15- رک: محمد علی، سادات، راهنمای پدران و مادران، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، 1372، ج1، ص81 

16- رک: معصومه، حیدری، آداب رفتار با دختران، کاشان، انتشارات محتشم، چاپ اول، 1379، ص9  .

17- کتاب تبیان ، دفتر هشتم ، جایگاه زن در اندیشه امام خمینی(ره)

  18  - تربیت اسلامی با تاکید بر دیدگاههای امام خمینی(ره) ، نوشته دکتر محمد رضا شرفی   .

19ـ ارشاد القلوب، ص225.

20ـ وسائل‏الشیعة، ج21، ص483.

21ـ همان، ج21، ص475.

22 -همان، ج21، ص483.

23 -همان، ج15، ص203.

24- تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 486.

25ـ بحارالانوار، ج 11، ص 86؛ عیون الاخبار، ج 3، ص 64.

26ـ شورى: 49.

27ـ مستدرک الوسائل ج15، ص115؛ وسائل‏الشیعة، ج15، ص100؛ فروغ کافى، ج2، ص82.

28ـ وسائل‏الشیعة، ج15، ص104؛ فروع کافى، ج2، ص82.

29ـ همان، ج15، ص104؛ فروع کافى، ج2، ص82.

30-وسائل‏الشیعة، ج15، ص193.

31 -فروع کافى، ج2، ص94.

32-الخصال، ج2، ص157.

 

گردآورنده: مهدی  رحمانی

کارشناس قرآن تبلیغات اسلامی شهرستان جم

 برای مشاهدۀ منبع این مطلب اینجا کلیک نمایید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد