«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

دردشناسی نسل جوان از دیدگاه استاد مطهری(ره)

توفیقی بدست آمد تا لحظاتی با اندیشۀ مطهری، مطهّر اندیشه­ها در باب دردشناسی نسل جوان اُنس بگیریم و توشه برداریم و با این شعور که مقدّم بر شعر و مقدّمۀ شعار است، شمیم شورانگیز بهاری را در فضای جوانی جاری سازیم.

شمیم یاد تو ای گل به باغ جاریست          زلال نام تو در بستر زمان جاریست

مگر تو از نفس قدسیان سخن گفتی          که واژه واژه کلامت به هر زبان جاریست

هلا مطهری، ای جلوۀ جمال شهید          چه گفتی­ای که پیامت به هر کران جاریست

چراغ معرفتی برافروختی به جهان          که نور آن زِزمین تا به آسمان جاریست

انسان­ها رفتنی­اند و اندیشه­ها ماندنی و چه والاست اندیشه­ای که پنجرۀ زیبایی­ها را بر همگان بگشاید. مطهری­ها همیشه می­مانند و بر ماست که موج یادشان را همواره به تلاطم آوریم.

استاد شهید، در مقام یک دردشناس مسائل عقیدتی، حلّ مشکلات و عقده­های فکری خصوصاً جوانان جامعه را که عقیده داشت آینده­سازان ملک و مملکت هستند، وجهه همّت خود قرار داده بود.

 او طبیبی دردآگاه و آشنا با مشکلات و ناراضی­ها و ناراحتی­ها بود و این شناخت و بصیرت را نه تنها بواسطۀ وسعت و عمق غنای اندیشه فراچنگ آورده بود، بلکه خود درد کشیده و رنج بیماری به جان خریده بود و همین خصلت دوگانه سبب شده بود تا آنچه به مقولۀ درمان، پیشنهاد و ارائه می­کرد، به فوریت و سهولت اثر نیکوی خود را برجای می­گذاشت و در جان­ها کارگر می­افتاد.

در باب دردشناسی نسل جوان جامعه از زبان او چنین می­خوانیم: «نسل جوان ما مزایایی دارد و عیب­هایی، زیرا این نسل یک نوع ادراکات و احساساتی دارد که در گذشته نبود و از این جهت باید به او حق داد در این حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد که باید آن را چاره کرد؛ چاره کردن این انحرافات بدون در نظر گرفتن مزایا و احترام گذاشتن به آن، یعنی ادراکات، احساسات و آرمان­های عالی میسّر نیست. باید به این جهات احترام گذاشت؛ رودر بایستی ندارد.

 

 

در نسل­های گذشته فکرها این اندازه باز نبود، این احساسات با این آرمان­های عالی نبود، باید به این آرمان­ها احترام گذاشت. اسلام به این امور احترام گذاشته است. اگر ما بخواهیم به این امور بی­اعتنا باشیم، محال است که بتوانیم جلوی انحرافات فکری و اخلاقی نسل آینده را بگیریم. روشی که فعلاً ما در مقابل این نسل گرفته­ایم، روش دهان­کجی و انتقاد صرف و مذمّت است و دائماً فریاد ما بلند است که سینما این­طور، تئاتر این­طور... دائما وای وای می­کنیم، درست نیست باید فکر اساسی برای این انحرافات کرد...

در قدیم سطح فکر مردم پایین بود، کمتر در بین مردم شک و تردید و سؤال پیش می­آمد، اما امروزه بیشتر دیده می­شود، طبیعی است وقتی که فکر کمی بالا برود، سؤالاتی برایش مطرح می­شود که قبلاً مطرح نشده بود؛ باید شک و تردیدش را رفع کرد و به سؤالات و احتیاجات فکری­اش پاسخ گفت؛ نمی­شود به او گفت برگرد به حالت عوام بلکه این خود زمینۀ مناسبی است برای آشنا شدن ایشان با حقایق و معارف اسلامی. با یک جاهل بی­سواد که نمی­شود حقیقتی را در میان گذاشت، بنا بر این در هدایت و رهبری نسل قدیم که سطح فکرش پایین­تر بود، ما احتیاج نداشتیم به یک طرز خاص بیان و تبلیغ و یک جور کتاب­ها، اما امروز آن طرز بیان و آن طرز کتاب­ها به درد نمی­خورد و لازم است رفورم و اصلاح عمیقی در این قسمت­ها بعمل آید، با منطق روز و زبان روز و افکار آشنا شد و از همان راه به هدایت و رهبری جامعۀ جوان پرداخت.»

خوشبختانه امروز در نظام مقدّس جمهوری اسلامی، به مسائل ایشان توجّه و اهتمام می­شود و بیش از هر جای دیگر به لحاظ علمی و تحقیقاتی در این زمینه کار صورت می­گیرد، اما این حرکت شایسته نمی­تواند شرط لازم و کافی برای یک قشر عظیم مستعد از جمعیت کشور محسوب شود باید جوان را باور کرد و با نگاه جوان و مشارکت جوان به حلّ این مسئولیت بزرگ پرداخت.

اگر کمی در تاریخ یعنی به زمان صدر اسلام برگردیم، در شیوۀ حکومت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) و فرزانگان اسلام، به نکتۀ بسیار جالبی بر می­خوریم؛ به عنوان مثال گزینش یک جوان 21 ساله به نام عتاب ابن اسید، فرماندار مکّه در جنگ مهم و سرنوشت­ساز حنین، در آن زمان که جامعه در مجموع به ریش­سفیدی معروف بود، باعث تعجّب و حیرت بسیاری از مسلمین شد. پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) به آن جوان فرمودند: «اگر بین مسلمین کسی را از تو شایسته­تر می­شناختم، حتماً این مقام را به وی محوّل می­کردم.» یا انتخاب یک جوان 18 ساله به نام اسامه ابن زید به عنوان فرماندهی سپاه مسلمین برای جنگ با کشور نیرومند روم در واپسین ایام حیات پُربرکت خود.

از این کردار نیک و پسندیدۀ پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) نتیجه می­گیریم که آن بزرگوار، مظهر جوان­باوری و اسوۀ جوان­یاوری بودند.

ایشان برای نهادینه کردن امر جوان­باوری کاری انجام داده­اند که امروزه مقام معظّم رهبری و ریاست محترم جمهوری آن را الگوی خویش قرار داده و شجاعانه در برابر باورهای غلط و تلقین­های نامناسب ایستاده و با اقدامات مشابه متعددی، نیروی زلال جوانی را ارج نهاده و به خدمت اهداف انقلاب اسلامی به کار گرفته­اند.

اگر به سیاست بعضی از دولت­های جهان هم نگاهی بیافکنیم، خواهیم دید که آنها نیز در تشکیلات حکومتشان جوان­باوری را مورد توجّه قرار داده­اند و می­توان در مورد این دولت­ها ردّپای جوان را در مسائل گوناگون مشاهده کرد؛ به عنوان مثال دولت چین سعی دارد با بها دادن به جوانان، کشور خود را به ابرقدرتی جهانی در سطح دنیا، تبدیل و معرفی نماید.

با تفکّر و تأمّل در مکتب این دولت­ها می­توان به نتیجۀ جالبی رسید و آن این است که تمام این تشکیلات حکومتی، جوان را به عنوان نیروی بالقوّه به حساب آورده­اند که با یک برنامه­ریزی حساب­شده، منطقی و سنجیده می­تواند به نیروی مولّد و فعّال با پتانسیل بالا تبدیل شود.

علی­ ای­حال امید است که مدیران و مسئولان کشور عزیزمان، ایران اسلامی برای ساختن آیندۀ درخشان کشور، بیش از پیش جوان­باور باشند و جوان­یاور و فرادستی­اش را باور کنند و فرودستی­اش را یاوری؛ و فضایی فراهم نمایند تا من و تو جوان در چارچوب قانون بتوانیم با همدیگر حرف بزنیم، همدیگر را حس کنیم، همدیگر را تحمّل کنیم و پله­های ترقّی یکدیگر برای رسیدن به قلّه­های رفیع افتخار و موفقیت شویم.

توفیقی بدست آمد تا لحظاتی با اندیشۀ مطهری، مطهّر اندیشه­ها در باب دردشناسی نسل جوان اُنس بگیریم و توشه برداریم و با این شعور که مقدّم بر شعر و مقدّمۀ شعار است، شمیم شورانگیز بهاری را در فضای جوانی جاری سازیم.

انسان­ها رفتنی­اند و اندیشه­ها ماندنی و چه والاست اندیشه­ای که پنجرۀ زیبایی­ها را بر همگان بگشاید. مطهری­ها همیشه می­مانند و بر ماست که موج یادشان را همواره به تلاطم آوریم.

استاد شهید، در مقام یک دردشناس مسائل عقیدتی، حلّ مشکلات و عقده­های فکری خصوصاً جوانان جامعه را که عقیده داشت آینده­سازان ملک و مملکت هستند، وجهه همّت خود قرار داده بود.

 او طبیبی دردآگاه و آشنا با مشکلات و ناراضی­ها و ناراحتی­ها بود و این شناخت و بصیرت را نه تنها بواسطۀ وسعت و عمق غنای اندیشه فراچنگ آورده بود، بلکه خود درد کشیده و رنج بیماری به جان خریده بود و همین خصلت دوگانه سبب شده بود تا آنچه به مقولۀ درمان، پیشنهاد و ارائه می­کرد، به فوریت و سهولت اثر نیکوی خود را برجای می­گذاشت و در جان­ها کارگر می­افتاد.

شهید مطهری: «نسل جوان ما مزایایی دارد و عیب­هایی، زیرا این نسل یک نوع ادراکات و احساساتی دارد که در گذشته نبود و از این جهت باید به او حق داد در این حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد که باید آن را چاره کرد؛ چاره کردن این انحرافات بدون در نظر گرفتن مزایا و احترام گذاشتن به آن، یعنی ادراکات، احساسات و آرمان­های عالی میسّر نیست. باید به این جهات احترام گذاشت؛ رودر بایستی ندارد.»

شهید مطهری: «در نسل­های گذشته فکرها این اندازه باز نبود، این احساسات با این آرمان­های عالی نبود، باید به این آرمان­ها احترام گذاشت. اسلام به این امور احترام گذاشته است. اگر ما بخواهیم به این امور بی­اعتنا باشیم، محال است که بتوانیم جلوی انحرافات فکری و اخلاقی نسل آینده را بگیریم. روشی که فعلاً ما در مقابل این نسل گرفته­ایم، روش دهان­کجی و انتقاد صرف و مذمّت است و دائماً فریاد ما بلند است که سینما این­طور، تئاتر این­طور... دائما وای وای می­کنیم، درست نیست باید فکر اساسی برای این انحرافات کرد...»

شهید مطهری: «در قدیم سطح فکر مردم پایین بود، کمتر در بین مردم شک و تردید و سؤال پیش می­آمد، اما امروزه بیشتر دیده می­شود، طبیعی است وقتی که فکر کمی بالا برود، سؤالاتی برایش مطرح می­شود که قبلاً مطرح نشده بود؛ باید شک و تردیدش را رفع کرد و به سؤالات و احتیاجات فکری­اش پاسخ گفت؛ نمی­شود به او گفت برگرد به حالت عوام بلکه این خود زمینۀ مناسبی است برای آشنا شدن ایشان با حقایق و معارف اسلامی.»

شهید مطهری: «با یک جاهل بی­سواد که نمی­شود حقیقتی را در میان گذاشت، بنا بر این در هدایت و رهبری نسل قدیم که سطح فکرش پایین­تر بود، ما احتیاج نداشتیم به یک طرز خاص بیان و تبلیغ و یک جور کتاب­ها، اما امروز آن طرز بیان و آن طرز کتاب­ها به درد نمی­خورد و لازم است رفورم و اصلاح عمیقی در این قسمت­ها بعمل آید، با منطق روز و زبان روز و افکار آشنا شد و از همان راه به هدایت و رهبری جامعۀ جوان پرداخت.»

خوشبختانه امروز در نظام مقدّس جمهوری اسلامی، به مسائل ایشان توجّه و اهتمام می­شود و بیش از هر جای دیگر به لحاظ علمی و تحقیقاتی در این زمینه کار صورت می­گیرد، اما این حرکت شایسته نمی­تواند شرط لازم و کافی برای یک قشر عظیم مستعد از جمعیت کشور محسوب شود باید جوان را باور کرد و با نگاه جوان و مشارکت جوان به حلّ این مسئولیت بزرگ پرداخت.

امید است که مدیران و مسئولان کشور عزیزمان، ایران اسلامی برای ساختن آیندۀ درخشان کشور، بیش از پیش جوان­باور باشند و جوان­یاور و فرادستی­اش را باور کنند و فرودستی­اش را یاوری؛ و فضایی فراهم نمایند تا من و تو جوان در چارچوب قانون بتوانیم با همدیگر حرف بزنیم، همدیگر را حس کنیم، همدیگر را تحمّل کنیم و پله­های ترقّی یکدیگر برای رسیدن به قلّه­های رفیع افتخار و موفقیت شویم.

 

محمدرضا بهرامی

برای مشاهدۀ منبع این مطلب اینجا کلیک نمایید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد