«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

چهره‏ دنیا در نگاه امام علی (ع)

 

هر مسلمانی با نگاه به برخی از کلمات قصار و حکمت های ،نامه ها و خطبه های  نهج البلاغه  و یا هر انسان آزاده و منصفی با مطالعه در تاریخ  به این میرسد که در آئینه‏ی پاک چشمان امام علی علیه‏السلام تنها جمال حق تعالی پیدا و در دل روشن و مطهر آن بزرگوار فقط حضور حضرت حق حاضر و ناظر بود. به همین دلیل می توان گفت ، هر چه غیر از خدا باشد در چشم و دل امام علی (ع) بی‏ارزشترین و خوارترین است، اگر چه دنیا باشد.

  

دنیا با همه‏ی زیبائیها و فریبندگیها و دلربائیهایش، نه تنها در چشم حقیقت بین علی علیه‏السلام ارزشی ندارد، بلکه خوارترین و پست‏ترین و بی‏ارزش‏ترین آفریده‏ی خدا است. دنیا با همه‏ی قدرت و توانی که در فریب دادن انسانها و ذلیل کردن آنها دارد، در برابر امام علی (ع) و ایمان و اخلاص و زهد او، ضعیف‏ترین و بی‏ارزشترین مخلوقات است. در چشم و دل امام علیه‏السلام به گواهی نهج‏البلاغه، چیزی رنگ‏باخته‏تر و بی‏ارزشتر و خوارتر از دنیا با همه‏ی مظاهر فریبنده‏اش نیست. و امام علی (ع) انسان خداشناس و عارف روشن ضمیری است، که در سایه‏ی ایمان به خدا و در پرتو عرفان و شناخت هستی، دنیا را به خوبی و کمال شناخته و به مردم حقیقت طلب شناسانده، تا هرگز فریب جلوه‏ی ناپایدار و لذت گذاری آن را نخورند. چرا که هر کس دل به دنیا سپرد، از حقیقت بازماند و در دام شیطان گرفتار شد. و هر انسان خداشناس و زاهدی که به دنیا دل نبست و فریب جلوه‏ها و بازیهای آن را نخورد، به حقیقت هستی و کمال مطلوب دست یافت. و پرواز روح امام علی (ع) تا ملکوت اعلی و جایگاه قرب حق تعالی، به دلیل عدم وابستگی به دنیا و رهایی از هر چه رنگ تعلق مادی است.

روح ملکوتی، قلب تابناک و کلام حکمت آفرین امام علی بن ابیطالب (ع)- در محراب عبادت و نیایش حق تعالی جلب و شنیدنی است. ضرار ابن ضمره ضبابی که از اصحاب خاص امام علیه‏السلام است، سیمای روحانی و حالت ملکوتی امام را، برای معاویه اینگونه توصیف می‏کند:

هنگامی که شب پرده‏های تاریکی را بر سراسر گیتی گسترده بود، علی (ع) را دیدم که در محراب عبادت ایستاده و محاسن خود را به دست گرفته، مانند انسان مار گزیده‏ای به خود می‏پیچید و در پیشگاه حق تعالی به گونه‏ی انسان اندوه رسیده و ماتمزده‏ای می‏گریست و درباره‏ی دنیا می‏فرمود:

یا دنیا، یا دنیا! الیک عنی، ابی تعرضت؟ ام الی تشوقت؟

لا حان حینک، هیهات! غری غیری، لا حاجه لی فیک، قد طلقتک ثلاثا لا رجعه فیها، فعیشک قصیر و خطرک یسیر و املک حقیر. آه من قله الزاد و طول الطریق و بعد السفر و عظیم المورد.1

«ای دنیا، ای دنیا! از من دور شو. آیا برای فریفتن خود را به من می‏نمایی! یا اینکه به من مشتاق و شیفته شده‏ای؟

هرگز محبت تو در دل من جای نمی‏گیرد، دیگری را بفریب، زیرا مرا به تو نیازی نیست. ای دنیا من تو را سه طلاقه کرده‏ام و امکان بازگشت به سوی تو نیست. چرا که دوره‏ی زندگانی تو کوتاه، ارزش و منزلت تو اندک و آرزوی بهره‏مندی از تو پست و حقیر است. افسوس از کمی زاد و توشه، درازی راه، دوری سفر و عظمت رستاخیز».

امام علیه‏السلام در نامه‏ای به عثمان ابن حنیف انصاری، که از سوی آن حضرت عهده‏دار حکومت بصره بود، در ارتباط با دنیا و موضع صریح و روشن خود پیرامون آن چنین مرقوم فرمود:

الیک عنی یا دنیا! فحبلک علی غاربک، قد انسللت من مخالبک و افلت من حبائلک و اجتنبت الذهاب فی مداحضک..2

«ای دنیا از من دور شو! زیرا من زمام تو را به گردنت انداخته، خود را از چنگ تو بیرون کشیده، از دامهایت گریخته و از گام نهادن در لغزشگاههای تو دوری گزیده‏ام...».

امام علی علیه‏السلام در یکی از خطبه‏های بلیغ نهج‏البلاغه، که طی آن موضع صریح و قاطع خود را در گسترش عدل، پیکار با ستم و دفاع بی‏امان از مظلوم بیان کرده است. در رابطه با هدیه‏ای که اشعت ابن قیس منافق به قصد فریب آن حضرت، برای امام (ع) آورده بود، تا مگر به این وسیله آن

بزرگوار را از منهج عدل و صراط مستقیم حق، به بیراهه‏ی فساد و ستم بکشاند، فرمود:

... و ان دنیاکم عندی لا هون من ورقه فی فم جراده تقضمها.

ما لعلی و لنعیم یفنی و لذه لا تبقی، نعوذ بالله من سبات العقل و قبح الزلل و به نستعین.3

«همانا دنیای شما در نظر من از برگ جویده شده‏ای که در دهان ملخی باشد، بی‏ارزشتر و خوارتر است. علی را با نعمتهای زوال‏پذیر و لذت و کامرانی ناپایدار چه کار؟

به خدا پناه می‏بریم از غفلت عقل و زشتی لغزش در راه خدا و تنها از او یاری می‏جوئیم»

امام علی (ع) در پرتو شناخت خدا، معرفت کامل رسول‏الله (ص) و آگاهی از فرهنگ اسلام و فلسفه‏ی شریعت، دنیا را به خوبی شناخته و چهره‏ی زشت و نامیمون آن را از پس نقابهای فریب و جلوه‏های کاذب و فریبا شناسایی کرده و به همین دلیل لحظه‏ای در ستیز با آن آرام نگرفته است. و در رابطه با پیکار با دنیا و مظاهر فریبنده‏ی آن، به پیروزی نهایی دست یافته و خود فرموده است:

انا کاب الدنیا لوجهها و قادرها بقدرها و ناظرها بعینها...4

«من دنیا را با چهره و صورتش به زمین کوبیده‏ام و آن را به درستی اندازه‏گیری کرده و به حقیقت آن بینا و آگاهم...».

در اندیشه و نظر امام علی (ع) دستیابی به آخرت و بهره‏مندی از رحمت و برکت و فیوضات بی‏پایان الهی در سرای جاویدان آخرت، در کنار برخورداری از دنیا و بهره‏مندی از لذتها و خوشیها و عشرتهای دنیا، امکان‏پذیر نیست. چرا که دل‏سپاری و روی آوری به هر یک از ایندو، باعث پرهیز از دیگری است. و در همین رابطه امام علیه‏السلام فرمود:

ان الدنیا و الاخره عدوان متفاوتان، و سبیلان مختلفان. فمن احب الدنیا و تولاها ابغض الاخره و عاداها و هما بمنزله المشرق و المغرب و ماش بینهما کلما قرب من واحد بعد من الاخر و هما بعد ضرتان.5

«به راستی که دنیا و آخرت دو دشمن متفاوت و دو راه گوناگون می‏باشند. بنابراین هر کس که دنیا را دوست داشته و به آن دل می‏بندد، آخرت را دشمن داشته و از آن نفرت دارد. و این دو (دنیا و آخرت) در مثل مشرق و مغرب عالم را مانند. و کسی که در میان ایندو راه می‏پیماید، چنانست که هرگاه به یکی از آنها نزدیک شود، بی‏گمان از دیگری دور خواهد شد. و در مثالی دیگر، دنیا و آخرت مانند دو زن از یک شوهر می‏باشند، که پیوسته با یکدیگر ناسازگارند.»

امام علی (ع) در بیان زشتی و شومی دنیا در چشمان خویش، که جز جمال دوست ندیده و سوای حقیقت را نمی‏جوید، فرموده:

و الله لدنیاکم هذه اهون فی عینی من عراق خنزیر فی ید مجذوم6

«به خدا سوگند، که دنیای شما در چشم من، از استخوان بی‏گوشت خوک در دست بیماری که گرفتار مرض جذام باشد، خوارتر و بی‏ارزشتر است.»

امام علیه‏السلام دنیا را در چشم و نگاه خردمندان پرهیزگار، به سایه‏ی گذرا و ناپایداری تشبیه کرده و فرموده:

... فانها عند ذوی العقول کفی‏ء الظل، بینا تراه سابغا حتی قلص و زائدا حتی نقص.7

«بنابراین دنیا در نگاه خردمندان، مانند بازگشت سایه‏ای است که تا آن را گسترده می‏بینی جمع شود و چون آن را زیاده بینی اندک می‏شود.»

امام علیه‏السلام در توصیف دنیا و چگونگی احوال آن می‏فرماید:

... فان الدنیا رنق مشربها، ردغ مشرعها، یونق منظرها و یوبق مخبرها. غرور حائل و ضوء آفل و ظل زائل و سناد مائل...8

«به راستی که دنیا آبشخورش تیره و تار، سرچشمه‏ی آن گل‏آلود و چشم‏اندازش شگفت‏آور است. حقیقت دنیا هلاک کننده و جانفرسا و فریبنده و نابود شونده است.

دنیا بمانند روشنایی روی در غروب نهاده، سایه‏ای از میان رونده و تکیه‏گاهی ویران شونده است»

امام علی (ع) پیش از دوران خلافت خود در نامه‏ای به سلمان فارسی، که خدایش بیامرزد چنین نوشت:

اما بعد فانما مثل الدنیا مثل الحیه، لین مسها، قاتل سمها فاعرض عما یعجبک فیها...9

«اما بعد، دنیا در مثل ماری را می‏ماند، که دست کشیدن به آن نرم و خوش آیند است، ولی زهری کشنده دارد. بنابراین از آنچه که تو را می‏فریبد دوری و پرهیز کن...».

نامه‏ای که امام علیه‏السلام به حارث همدانی نوشتند، در رابطه با زوال پذیری و ناپایداری دنیا فرمود:

... و اعتبر بما مضی من الدنیا ما بقی منها، فان بعضها یشبه بعضا و آخرها لا حق باولها و کلها حائل مفارق... و ایاک ان ینزل بک الموت و انت ابق من ربک فی طلب الدنیا10

«برای آینده از گذشته پند بگیر، چرا که همه‏ی امور جهان مانند یکدیگر و پایان آنها پیوسته به آغازش و همه زوال‏پذیر و فراق‏انگیز است.

و بپرهیز از اینکه مرگ تو را دریابد، در حالی که تو به خاطر فراهم آوردن دنیا از رحمت پروردگارت بدور باشی».

امام یکتاپرستان حق طلب علی علیه‏السلام، در رابطه با پرهیز از دنیا و دلبستگی به آن، طی خطبه‏ای بلیغ و شیوا زشتیهای دنیا را بیان فرموده، که ما به دلیل پرهیز از زیاده‏گویی نسبت به سرزنش دنیا، تنها فرازی از آن خطبه را نقل می‏کنیم:

اما بعد فانی احذرکم الدنیا فانها حلوه حضره، حفت بالشهوات و تحببت بالعاجله و راقت بالقلیل و تحلت بالامال و تزینت بالغرور، لا تدوم حبرتها و لا تومن فجعتها، غراره ضراره، حائله زائله، نافده بائده، اکاله غواله، لاتعدو اذا تناهت الی امنیه اهل الرغبه فیها و الرضاء بها ان تکون کما قال الله تعالی:

مثل الحیوة الدنیا کماء انزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض فاصبح هشیما تذروه الریاح و کان الله علی کل شی‏ء مقتدرا.11

لم یکن امرو منها فی حبره الا اعقبته بعدها عبره و لم یلق من سرائها بطنا الا منحته من ضرائها ظهرا و لم تطله فیها دیمه رخاء الا هتنت علیه مزنه بلاء.12

«پس از حمد و ستایش خدا و درود بر پیامبر گرامی او، من شما را از گرایش به دنیا پرهیز می‏دهم. چرا که دنیا- به کام دنیاخواهان- شیرین و- در چشم آنها- با طراوت و سر سبز است. دنیا به شهوتها و خواهشهای زودگذر پوشیده شده است، و با آنچه که به زودی از میان می‏رود اظهار دوستی می‏کند. و با زیورهای اندک دل شما را بشگفت می‏آورد و با آرزوهای شما خود را می‏آراید و با فریب و نیرنگ جلوه‏گری می‏کند. شادی دنیا پایدار نیست و کسی از درد و اندوه آن در امان نبوده و بسیار فریبا و زیان‏بخش است. دنیا دگرگون کننده‏ی احوال است و زوال‏پذیر، نابود کننده است و کشنده و شکمباره‏ایست که همه را هلاک می‏کند.

هنگامی که آرزوی دنیاطلبان و آنها که به دنیا خشنودند به نهایت برسد، دنیا از این که هست تجاوز نمی‏کند و به فرموده‏ی خدای سبحان:

(مثل دنیا مانند گیاه زمین است، که با آب فرو فرستاده از آسمان در آمیخت (سر سبز شد)، ولی به زودی چنان خشک شد، که بادها آن را- به هر سوی- پراکنده می‏سازند. و خدای بزرگ به انجام هر کاری توانا است(.

هیچ کس از دنیا شادمان نبوده، مگر اینکه در پی آن گریه‏ی گلوگیری به او روی آورده است. و از خوشیهای دنیا به کسی نرسیده، مگر اینکه پس از آن از بدیهای آن به وی زیانی رسیده است. باران فراخی و فراوانی نعمت و خوشبختی دنیا کسی را تر نکرده، مگر اینکه ابر بلا و محنت پیاپی بر او باریده است...».

امام علی بن ابیطالب علیه صلوات الله، در خطبه‏ها و حکمتهای نهج‏البلاغه به ضرورت و مناسبتهای گوناگون، با تشبیهات و استعاره‏های متفاوت به بیان زشتیها و ناهنجاریها و ناپایداری دنیا پرداخته است. و با بیانی رسا و منطقی گویا اندیشمندان مومن و خردپیشگان عارف را از دلبستگی و گرایش به دنیا پرهیز داده و همه‏ی پیروان اسلام و رهروان مذهب تشیع را از پیوند و روی آوری به دنیا و مظاهر فریبای آن برحذر داشته است. در این رابطه به فرازی از خطبه 112 امام علیه‏السلام توجه کنید.

و احذرکم الدنیا فانها منزل قلعه و لیست بدار نجعه و قد تزینت بغرورها و غرت بزینتها، دار هانت علی ربها:

فخلط حلالها بحرامها و خیرها بشرها و حیاتها بموتها و حلوها بمرها، لم یصفها الله تعالی لاولیائه و لم یضن بها علی اعدائه، خیرها زهید و شرها عتید و جمعها ینفد و ملکها یسلب و عامرها یخرب. فما خیر دار تنقض نقض البناء؟ و عمر یفنی فیها فناء الزاد؟ و مده تنقطع انقطاع السیر؟

اجعلوا ما افترض الله علیکم من طلبتکم و اسالوه من اداء حقه ما سالکم...13

«شما را از- دلبستگی- به دنیا پرهیز می‏دهم، چرا که دنیا سرای جاویدان و خانه‏ی سرسبزی نیست. دنیا خود را با جلوه‏های فریبنده آراسته و با این آرایش- شما را- می‏فریبد.

دنیا در پیشگاه پروردگار سرایی خوار و ناچیز است، که حلال آن را حرامش آمیخته، خوبی آن با بدیهایش، زندگانی آن با مرگ و شیرینی آن با تلخی و ناگواریش بهم آمیخته است.

خدای بزرگ دنیا را برای دوستان خود گوارا نساخته و از واگذاری آن به دشمنانش دریغ نکرده است. خیر و خوبی دنیا اندک و زشتی و بدی آن فراهم آمده است، آنچه از دنیا فراهم آورند فانی شود، دولت آن پاینده نیست و آبادانیش ویران شود.

چه خیریست در سرایی که مانند ساختمان روی به ویرانی نهاده است؟

چه خیریست در عمری که در آن توشه‏ی سرای جاویدان از میان می‏رود؟

و چه خیریست در فرصتی که مانند زمان پیمودن راهی به پایان می‏رسد؟

خواست و مطلوب شما چیزهایی باشد، که خدا انجام آن را بر شما واجب کرده است. و در بجا آوردن آنچه که خدا از شما خواسته، از وی یاری بجوئید...».

امام علیه‏السلام در بیان فریبندگی دنیا و توصیف گذرایی و زیان‏رسانی آن فرمود:

الدنیا تغر و تضر و تمر، ان الله سبحانه لم یرضها ثوابا لاولیائه و لا عقابا لا عدائه. و ان اهل الدنیا کرکب بیناهم حلوا اذ صاح بهم سائقهم فارتحلوا.14

«دنیا فریب می‏دهد، زیان می‏رساند و می‏گذرد. همانا خدای سبحان- به دلیل پستی و حقارت دنیا- راضی نشد که دنیا را پاداش دوستان خود و کیفر دشمنانش قرار دهد. مردم در دنیا بمانند کاروانیانی هستند، که هر جا در میان راه فرود آمده‏اند- تا اندکی استراحت کنند- ناگهان قافله‏سالار آنها فرمان حرکت می‏دهد و کاروانیان به فرمان او کوچ می‏کنند».

همه‏ی آنچه که تا به حال در مذمت و سرزنش دنیا از زبان و کلام امیرالمومنین امام علی (ع) نقل شد، بیان اندکی از بی‏ارزشی و ناپایداری دنیا در کلام آن بزرگوار است. صفحات روشن نهج‏البلاغه و خطبه‏ها، حکمتها، نامه‏ها و کلمات قصار آن بیانگر نهایت نفرت امام علیه‏السلام از دنیا و زشتیها و فریبندگی ها و پستی‏های آن است.

برای مطالعه بیشتر دوستداران کلام امیر سخن شماره های خطبه‏های دیگر نهج‏البلاغه ترجمه فیض‏الاسلام به شماره‏های 156 و217 و233 و232 و230 و228 و181 و172 و145 و129 و113 و52 و105 و53 و34 و28 و3 و160 و112 و110 و82 و81 و62 و نامه‏های امام (ع) به شماره‏های 48 و39 و43 و33 و17 و32 و31 و22 و69 و68 و49 و3 و به سخنان حکمت‏آمیز امام (ع) که با عنوان حکمت در نهج‏البلاغه گرد اوری شده است را  به شماره‏های 397 و364 و362 و103 و86 و351 و336 و182 و121 و243 و223 و100 و407 و359 و به گفتارهای کوتاه امام علی ( ع) که در نهج‏البلاغه با عنوان کلام جمع‏آوری شده به شماره‏های 42، 130 و194، ارجاع می دهیم تا خود بیشتر در این خصوص پژوهش نماید .

گردآورنده :علی هادیان

 کارشناس فرهنگی اداره کل تبلیغات اسلامی همدان

برای مشاهدۀ منبع این مطلب اینجا کلیک نمایید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد