«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

«ن وَالقَلَمِ»

«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» «سوگند به قلم و آنچه می‏نویسند.»، اطلاعاتی در باب علم تعلیم و تربیت در اسلام، ایران و جهان

بررسی نظام آموزش عالی کشورهای جهان و ایران

چکیده: تولید و اشاعه دانش و نقد آن، کارکردی است که عمدتاً از مؤسسات آموزش عالی، انتظار می رود. در سال‌های قبل و خصوصاً در دهه های میانی قرن گذشته، مسائل و مشکلات آموزش عالی، عمدتاً درونی بوده و براساس همین بینش، کمتر به چالش‌هایی که مرتبط با عوامل بیرونی سازمان‌ها است، پرداخته شده. فضای فیزیکی، آزمون ورودی، امکانات رفاهی برای دانشجویان و ... عمدتاً از مسائل درون سازمانی هستند.
با پیشرفت فنآوری خصوصاً فنآوری اطلاعات و ارتباطات، دانشگاه ها در تعامل بیشتری با محیط پیرامون خود قرار گرفته اند. لذا، بر همین اساس ضرورت دارد با رویکردی چالش محور به آموزش عالی نگریسته شود. نحوه و چگونگی اشتغال دانش آموختگان، روند تغییرات جمعیتی نظام های حکومتی و بینش های سیاسی، پدیده فرار مغزها و ... از جمله چالش‌هایی هستند که نظام آموزش عالی در دوران معاصر با آنها در کشاکش است. امروزه دانشگاه با توجه به اوضاع جهانی یعنی وضعیت علمی، فناورانه، اقتصادی و وضعیت بین المللی با چالش های بزرگی مواجه است. شناخت این چالش ها به ما کمک می کند تا بتوانیم خودمان را برای رسیدن به توسعه آماده کنیم. در این مقاله به برخی از مهم‌ترین چالش‌های آموزش عالی در ایران به صورت مختصر اشاره می کنیم.

کلمه های کلیدی:
علوم انسانی
نظام آموزش عالی
چالش‌ها

   
مقدمه
اکتشافات و اختراعات، حاصل تحقیقاتی هستند که عمدتاً به طور مستقیم در مراکز تحقیقاتی و مؤسسه‌های آموزش عالی و یا به کمک آنها انجام می‌شوند. بنابراین، دانشگاه ها نقش بسزایی در عصر اطلاعات و مدیریت ایجاد دانش برعهده دارند.
تولید و اشاعه دانش و نقد آن، کارکردی است که عمدتاً از مؤسسات آموزش عالی، انتظار می رود. در سال‌های قبل و خصوصاً در دهه های میانی قرن گذشته، مسائل و مشکلات آموزش عالی، عمدتاً درونی بوده و براساس همین بینش، کمتر به چالش هایی که مرتبط با عوامل بیرونی سازمان ها است، پرداخته شده. فضای فیزیکی، آزمون ورودی، امکانات رفاهی برای دانشجویان و ... عمدتاً از مسائل درون سازمانی هستند.
با پیشرفت فناوری خصوصاً فناوری اطلاعات و ارتباطات، دانشگاه ها در تعامل بیشتری با محیط پیرامون خود قرار گرفته اند. لذا بر همین اساس ضرورت دارد با رویکردی چالش محور به آموزش عالی نگریسته شود. نحوه و چگونگی اشتغال دانش آموختگان، روند تغییرات جمعیتی نظام های حکومتی و بینش های سیاسی، پدیده فرار مغزها و ... از جمله چالش هایی هستند که نظام آموزش عالی در دوران معاصر با آنها در کشاکش است.

اهداف
1.    بررسی موضوعات و چالش های نظام آموزش عالی و عرضه راه حل‌های مناسب
2.    اشاعه و گسترش دانش برنامه ریزی آموزش عالی در حوزه های نظری و کاربردی
3.    گسترش مرزهای دانش در زمینه آموزش عالی

چالش‌های فراروی آموزش عالی
بررسی حادترین مسائل فراروی آموزش عالی به وضوح نشان می دهد که دانشگاه ها در هزاره سوم با چالش های عظیمی رو به رو هستند. جهانی شدن و بین المللی شدن و همچنین، انقلاب در فناوری اطلاعات، دانشگاه ها را وادار به شرکت در بازارهای رقابتی آموزش و پژوهش کرده است، به علاوه اینکه کاهش حمایت های دولتی و خصوصی و هزینه های در حال افزایش، دانشگاه ها را وادار خواهد ساخت تا اقدامات غیر معمولی را در جهت عرضه خدمات بیشتر با منابع کمتر به عمل آورند. بدیهی است که دانشگاه ها مجبور خواهند بود خود را به سرعت با این محیط در حال تغییر مطابقت دهند تا جایگاه ویژه ای را که در طول دوران گذشته به دست آورده‌اند، حفظ کنند و مسئولیت خود را به عنوان حافظ ارزش های اجتماعی و میراث فرهنگی به انجام برسانند.
این مقاله در دو قسمت به بررسی چالش های فراروی آموزش عالی پرداخته است:
1.    چالش های فراروی آموزش عالی در سایر کشورهای جهان
2.    چالش های فراروی آموزش عالی در ایران

چالش های فراروی آموزش عالی در سایر کشورهای جهان
دانشگاه ها مسلماً یکی از پیچیده‌ترین نهادهایی هستند که بشر تا به حال به وجود آورده است. این نهادها در طول قرن ها در تمامی کشورها و عمدتاً در اروپا، رشد و توسعه یافتند، تا اینکه در دهه طلایی 1960 در بسیاری از کشورهای جهان (به طور اعم در اروپا و به طور اخص در آمریکای شمالی) تبدیل به عناصر با اعتبار جامعه، چه به صورت دولتی و چه به صورت خصوصی گردیدند. هر چند امروزه تعداد دانشجویان نسبت به قرن پیش به ده برابر افزایش یافته، اما اعتبار دانشگاه ها رو به کاهش است. به طوری که استاد سرشناس مدیریت، پیتر دراکر (1997) پیش بینی می کرد: «تا سی سال دیگر دانشگاه های بزرگ فقط یک بنای یادبود خواهند بود».
در سمینار گلیون که در سال 1998 در سوئیس برگزار گردید، به 6 چالش به عنوان چالش های اساسی دانشگاه ها توجه شد که عبارت‌اند از:
1.    محیط در حال تغییر
2.    رسالت ها
3.    آموزش دانشجویان
4.    حرفه علمی
5.    تأمین مالی آموزش عالی
6.    اداره امور دانشگاه ها (ورنر و وبر، 1381).
در این مقاله هر کدام از موارد بالا به طور مختصر بررسی شده است.

1. محیط در حال تغییر
تغییرات روز افزون جغرافیایی- سیاسی، اقتصادی و فناورانه که بر کل جهان تأثیر گذاشته‌اند، دانشگاه‌ها را نیز فرا گرفته است. هر چند دانشگاه‌ها در طول حیات طولانی خود، به ویژه در نیمکره شرقی، دوران سختی را پشت سر گذاشته‌اند، اما اکنون برای اولین بار تهدیدهای سیاسی و تغییرات و فشارهای اقتصادی و فناورانه، روشی را که آنها با استفاده از آن رسالت‌های خود را به انجام می‌رسانند، به چالش طلبیده است. در ابتدا شرکت‌ها مجبور به تغییر بودند و اکنون نوبت به آموزش عالی رسیده است. به ویژه این که دو نیروی قوی، یعنی جهانی شدن و انقلاب فناوری اطلاعات نیز وارد عرصه عمل شده‌اند.


1. 1. جهانی شدن
جهانی شدن و به ویژه رشد و توسعه سریع «صنعت دانش» نظام آموزشی را شدیداً متحول ساخته است، زیرا امکان انتقال سریع‌تر و مقرون به صرفه‌تر اطلاعات، بیشتر و گسترده‌تر می شود. این پیشرفت‌ها مستلزم تغییر موقعیت و جایگاه دانشگاه خواهد بود. دانشگاه، در یک محیط رقابتی و به منظور جهانی عمل کردن، خواه ناخواه باید دانشجویان را به عنوان مشتری محسوب کند و برنامه های خود را با نیازها و خواسته های آنها هماهنگ سازد.

2. 1. تأثیر فناوری
انفجار فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات از راه دور، امکانات جدیدی را برای تولید و نشر دانش فراهم می‌آورد. آموزش از راه دور، به روش‌های گوناگون در حال شکل‌گیری است. بخشی از یک درس می‌تواند از طریق اینترنت، دریافت و محتوای آن با نیازهای منطقه‌ای ترکیب شود، که این امر خود نوعی تخصص بین‌المللی ایجاد می کند. از طرف دیگر، شبکه‌ها امکان عرضه دروس و سرشکن کردن هزینه‌های آنها بین تعداد زیادی از دانشجویان را فراهم می‌آورند. علاوه بر این، یادگیری از راه دور در سطوح بالا نیز امکان‌پذیر است. بیشتر اینکه وسایل و تجهیزات فناورانه مانند وسائل صوتی و تصویری و نرم‌افزاری نیز امر یادگیری را آسان‌تر کرده اند.

2. رسالت‌ها
آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی سه رسالت اصلی و بنیادی دانشگاه‌ها است. دانشگاه‌ها باید اشتیاق بیشتری به مشارکت با صنعت، دولت و سایر مؤسسات آموزش عالی از خود نشان دهند و یا حتی در این کار رهبری را برعهده بگیرند. دانشگاه‌ها و بخش‌های تابعه آنها باید شرکای قابل اعتمادی برای شرکت ها، مؤسسه ها و غیره باشند.
با توجه به آنچه در مورد رسالت دانشگاه ها مطرح شد، از دو بعد اساسی رسالت دانشگاه ها در معرض خطر است:
اول اینکه پیچیدگی روز افزون پژوهش و همچنین ضرورت بهبود کیفیت برنامه‌های آموزشی، در حال ایجاد شکافی روز افزون میان فعالیت‌های آموزشی و فعالیت‌های پژوهشی- حداقل در سطح تحصیلات تکمیلی- است.
دوم اینکه شفافیت و رقابت روز افزون همراه با ارتقاء کیفیت نیز تهدیدهایی برای الگوی یک دانشگاه جامع به شمار می‌آیند. از آنجا که دانشگاه در یک بازار رقابتی و شفاف برای نوآوری و انتقال دانش فعالیت می‌کند، در صورت عدم تضمین استانداردهای کیفی، بهترین مشتریان بالقوه خود را از دست خواهد داد. این روند، شهرت طلب ترین مؤسسه‌ها را وادار می سازد تا منابع خود را در رشته‌هایی متمرکز کنند که در آنها وجهه خوبی دارند یا اینکه می‌خواهند برخوردار شوند و در صورت امکان شبکه هایی ایجاد کنند و یا حتی با دیگر موسسات مکمل ادغام شوند.

3. دانشجویان و آموزش
در دانشگاه‌های فردا باید به رسالت آموزش دانشگاه و همچنین پاسخ به انتظارات دانشجویان از آموزش عالی ارزش و بها داد.

3 .1. دانشجویان
در خصوص دانشجویان موضوع اصلی، دسترس به آموزش عالی است. تقاضای روز افزون برای آموزش عالی تنها ریشه در آرمان اجتماعی ندارد، بلکه به دلیل افزایش نیازمندهای بازار کار، که خود حاصل به کارگیری دانش است، نیز هست. صرف نظر از ظرفیت و اهداف جذب مؤسسه‌های آموزش عالی که عمدتاً ممکن است مالی و شاید هم سیاسی باشد، مسئله اصلی دسترس به آموزش عالی به طور عادلانه است. از این نظر جوامع ما تا به حال در زمینه ایجاد دسترس برابر به آموزش عالی موفق نبوده‌اند. بنابراین، آنها مجبور به رفع این نیاز اجتماعی هستند. این هدف (دسترس برابر به آموزش عالی) مقبولیت عام یافته است؛ اما دستیابی به آن دشوار به نظر می‌رسد، زیرا تحولات جدید در زمینه مالی به ویژه افزایش شهریه‌ها، جایگزینی وام‌ها به جای بورس‌ها و تبدیل یارانه‌ها به تسهیلات رفاهی دانشجویان بر این مشکل می‌افزاید. این وضعیت در ایالات متحده، جایی که حتی طبقه متوسطه چنین فشاری را حس می‌کند، حادتر و جدی تر به نظر می‌رسد.

3 .2. آموزش
روی دیگر سکه همانا آموزش است، که مسائل جدی‌تری را مطرح می‌سازد. اول اینکه جامعه مبتنی بر دانش بیشتر به افراد فرهیخته نیاز دارد تا افرادی که تنها در زمینه خاصی تعلیم یافته‌اند، دانشگاه‌ها باید به منظور پاسخگویی به تقاضا، برنامه‌های آموزشی خود را در مقیاس گسترده‌تری سازماندهی کنند، به طوری که آموزش فرآیندی مستمر و همیشگی در نظر گرفته شود که هرگز بعد از دانشگاه متوقف نخواهد شد. یکی دیگر از واژه‌هایی که در هنگام بررسی مسئله آموزش به آن بر‌‌می‌خوریم، بین المللی‌سازی است. در جامعه جهانی این امکان که دانشجو بخشی از برنامه درسی خود را در دانشگاه دیگری بگذارند، نه تنها از نظر فرهنگ عمومی مفید خواهد بود، بلکه می‌تواند زمینه را برای گسترش حوزه تخصص آماده سازد. اما به منظور اینکه تحرک و تغییر‌پذیری دانشگاه عملی و امکان‌پذیر گردد، لازم است همزمان با لحاظ کردن فردیت و تنوع، از تأیید متقابل مدارک تحصیلی و واحدهای درسی، اطمینان حاصل شود.
4. حرفه علمی
اعضای هیئت علمی و دیگر مدرسین و پژوهشگران بزرگ‌ترین منبع انسانی دانشگاه محسوب می‌شوند. بهترین دانشگاه‌ها اگر کادر آموزش واجد صلاحیت نداشته باشند، فاقد هر گونه ارزش و اعتباری هستند، کادر آموزش فاقد صلاحیت به منزله آموزش ضعیف و پژوهش غیر خلاق است. به همین دلیل گروه‌های آموزشی و رهبران دانشگاه‌ها باید توجه زیادی را نه تنها به گزینش افراد، بلکه به مدیریت این منبع انسانی کمیاب مبذول دارند. در این‌باره بررسی‌ها درباره چالش‌های اساسی فراروی آموزش عالی نشان داده است که باید به سه مسئله دشوار پرداخت: نقش در حال تغییر مدرسین، وضعیت استخدام رسمی و تأمین نسل جدیدی از کادر آموزشی برای پر کردن مناصب‌های خالی. 

5. منابع مالی آموزش عالی
تأمین مالی دانشگاه ها به دلایل زیر به طور روز افزون دشوار می شود:
- بخش دولتی شدیداً تحت فشار وظایف مربوط به توزیع بودجه (نظیر توجه و رسیدگی به سالمندان، بهداشت، فقر و کمک های خارجی) و همچنین مسائل امنیتی و حفظ زیر ساخت های عمومی است. در نتیجه، کاهش سهم درصدی درآمدهایی که به آموزش عالی اختصاص می یابد قطعی است.
- بخش خصوصی کمتر حاضر به انتقال پول به دانشگاه ها، بدون دریافت خدمات متقابل و یا اعمال نفوذ در فعالیت‌های آنها است.
- افزایش هزینه عرضه خدمات آموزش دانشگاهی و انجام امور پژوهشی به طور چشمگیری بیشتر از افزایش هزینه‌های زندگی است.
بنابراین، مؤسسات آموزش عالی باید به طور جدی اقداماتی را در خصوص دو سوی بودجه به عمل آورند، به عبارت دیگر از یک سو درآمدهای خود را حفظ کرده و حتی افزایش دهند و از سوی دیگر هزینه‌های واحد تولید و انتقال دانش جدید را کاهش دهند. هر مؤسسه‌ای که این مسائل را نادیده بگیرد، ناگزیر از گستره و کیفیت آن کاسته خواهد شد.
عوامل زیادی را می توان مسبب مشکلات مالی فعلی اغلب دانشگاه ها در اروپای غربی و نیز آمریکای شمالی دانست. کاهش حمایت دولت یکی از عوامل مهم است، اما تنها عامل نیست. پژوهش و تحصیلات تکمیلی به ویژه در حوزه علوم پایه که تجهیزات مورد نیاز آن بسیار گران‌تر از حوزه‌های دیگر علوم است به نحو فزاینده‌ای پُر هزینه شده است. همچنین مقررات دولتی و درخواست تجهیزات مورد نیاز، دشوارتر شده است.
توسعه منابع مالی جدید دانشگاه ها به منظور جبران کاهش حمایت دولت و افزایش هزینه‌های عملیاتی باعث شده تا از منابع عمده کمک‌های خصوصی استفاده کنند که بالغ بر میلیون ها دلار است که البته این موضوع جدیدی نیست ولی در سال‌های اخیر در ایالات متحده به سرعت افزایش یافته است؛ و در حال حاضر بعضی از دانشگاه‌ها بیش از یک میلیارد دلار کمک در هر دوره فعالیت 5 تا 7 ساله جمع آوری می‌کنند. اما در کشورهای اروپایی بیشتر متکی به تأمین منابع از طریق دولتی بوده‌اند، در عین حال آنها نیز تا حدودی به تأمین مالی از طریق بخش خصوصی فکر می کنند.
دانشگاه‌ها و کالج‌ها مدت‌هاست که دریافت کننده کمک‌های بخش خصوصی هستند؛ برای مثال هدف دانشگاه‌هاروارد کسب 1/2 میلیارد دلار بوده است. بین سال‌های 1990 تا 1995، وجوه خصوصی جمع‌آوری شده توسط دانشگاه‌ها و کالج‌های آمریکا با 30 درصد رشد به 7/12 میلیارد دلار در سال 1995 رسیده است. کمک‌های دانش‌آموختگان دانشگاه 42 درصد رشد داشته که سهم آن بیش از گروه‌های دیگر بود (Breneman and finney,1997).
هرچند حجم هدایا افزایش یافته، کفاف نیازهای رو به رشد دانشگاه‌ها و کالج‌ها را نمی‌دهد. از این رو، مؤسسات به دنبال یافتن منابع مالی جدیدی هستند که مستلزم کارآفرینی زیاد بوده و در مجموع آنها را به سوی محیطی خارجی که پویایی خاص خودش را دارد هدایت کند. این منابع عبارت‌اند از:
الف) حمایت مالی شرکت‌ها از تحقیقات دانشگاه‌ها، حق ثبت اختراع، اعطای جواز، تجاری کردن.
ب) بنگاه‌های تجاری تحت مالکیت دانشگاه
ج) فعالیت‌های تجاری مشترک دانشگاه و بخش خصوصی
در ادامه به بررسی سه مورد بالا در کشور آمریکا پرداخته خواهد شد.
الف) حمایت مالی شرکت ها از تحقیقات دانشگاهی در آمریکا
در آمریکا این نوع حمایت‌ها بین سال‌های 1980 تا 1989 تقریباً چهار برابر شد و از 238 میلیون دلار به 920 میلیون دلار رسید (Grassmuck,1990). همزمان که از طریق این کمک‌ها یافته‌های پژوهشی ارزشمندی تولید می‌شود، باید دربارة حق ثبت اختراع و اینکه آیا اجازه بهره‌برداری از نتایج تحقیقات داده شود یا نه و در صورت مثبت بودن جواب، چطور از عواید حاصل از اعطای جواز، بهره‌برداری کرد، تصمیم‌گیری شود.
یک بررسی که از 173 دانشگاه و کالج به عمل آمد نشان داد که آنها در کنار بودجه پژوهشی 4/21 میلیارد دلاری در سال 1996 میلیون دلار از محل حق ثبت اختراع و اعطای جواز (بهره برداری) درآمد داشته‌اند که نسبت به 5 سال قبل 167 درصد افزایش داشته است. دانشگاه کالیفرنیا با کسب 8/63 میلیون دلار از این محل در رأس بوده و پس از آن استنفورد با 8/43 میلیون دلار و کلمبیا با 6/40 میلیون دلار قرار دارند (Markus,1998).
دانشگاه‌ها به این نتیجه رسیدند که به جای آنکه جواز بهره‌برداری از اختراع‌هایشان را به صنایع واگذار کنند، خود با همکاری با بنگاه‌های خصوصی، زمینه اقدامات مشترکی از قبیل سرمایه‌گذاری‌های اولیه را فراهم آورند. مؤید این مطلب گزارشی است که واحد بین الملل SRI برای بنیاد ملی علوم تهیه کرده است. در این گزارش گریگوری و شیهن (1991) چنین نتیجه‌گیری کردند که سرمایه‌گذاری‌های بنیادی، موفق‌تر و سودآورتر از اعطای جواز بهره‌برداری دانشگاه‌هاست. از میان تلاش‌های متعدد و جالب توجه مذکور، شاید پیشروترین برنامه همکاری دانشگاه و صنعت، برنامه کانکت دانشگاه کالیفرنیا در سن‌دیگو باشد. اعتقاد بر این است که برنامه مذکور با داشتن تحقیقات و همکاری دانشگاه حدود 120 شرکت (کارخانه) دارای فناوری پیشرفته در منطقه سن دیگو ایجاد کرده و نتیجه این برنامه اشتغال حدود 000/15 نفر و درآمدی حدود 2 میلیارد دلار در سال است (Atkinson,1998).
ب) بنگاه های تجاری تحت مالکیت دانشگاه
در سال‌های اخیر، دانشگاه‌ها به طرز فزاینده‌ای فعالیت‌های تجاری بسیاری را یک تنه انجام داده‌اند. آنها بیشتر اقدامات کمکی و جنبی و امور روزمره داخلی را انجام داده و برای حمایت از آنها زیرساخت‌هایی نیز ایجاد کرده‌اند. برای نمونه هنگامی که زمین یا دفتر کار و املاک مسکونی به دانشگاه داده می‌شود دانشگاه می‌تواند تبدیل به یک ملاک و هر چند ندانسته و اتفاقی وارد بازار مستغلات و املاک شود.
دانشگاه هاروارد با داشتن از 13 میلیارد دلار کمک مالی در بازار سهام، مستغلات و اکتشافات نفت و گاز سرمایه‌گذاری و به تازگی نیز شرکت وایت ریور را که یک شرکت سرمایه‌گذاری و خدمات بیمه‌ای است به مبلغ 400 میلیون دلار خریداری کرده است (Putka,1997). آشکار است که این گونه سرمایه‌گذاری‌ها خطر زیادی به همراه دارند.
ج) فعالیت‌های تجاری مشترک دانشگاه و بخش خصوصی
دانشگاه‌ها همواره قراردادهایی برای کسب درآمد منعقد می‌کنند. یکی از اقدامات محترمانه و معمول، فروش حق استفاده از آرم دانشگاه‌ها روی لباس و کلاه و همانند‌های آن است.  به عنوان نمونه دانشگاه بریتیش کلمبیا، با هدف کسب درآمد، خط هوایی و بانک خاصی را برای استفاده انتخاب کرده است (Economist,1998). چنین اقداماتی به دلیل فقدان قدرت انتخاب و احتمالاً قیمت‌های انحصاری بالا، برای مشتریان ناکارا و پرهزینه به نظر می‌رسد.

6. اداره امور دانشگاه
اداره امور مؤسسه‌های آموزش عالی، به ویژه دانشگاه‌هایی که مبتنی بر پژوهش باشند، احتمالاً مهم‌ترین و پیچیده‌ترین مسئله در سیاست‌گذاری آموزش عالی است. در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است و منابع آن ثابت و یا در حال کاهش است، در دانشگاه نباید صرفاً بر مسائل اجرایی تأکید گردد، بلکه باید به ادارة امور آن نیز توجه شود، به طوری که دائماً با محیط علمی و اجتماعی، سازگار شود؛ بدون اینکه از مسئولیت خود غافل بماند. روند کنونی اداره امور مشارکتی، که ریشه در دانشگاه‌های آمریکای شمالی و اروپای غربی دارد، در وضعیت ثابت یا در زمان افزایش منابع به خوبی عمل می‌کند، اما در زمان فشار یا محدودیت و تغییر سریع، نواقص آشکاری دارد. امروزه رفع این نواقص، از چالش‌های اساسی فرا روی آموزش عالی به شمار می‌رود. ساختار تصمیم‌گیری در دانشگاه‌های سنتی، کند و کم تحرک است.  این ساختار بر پایه ساختار دانشکده/ گروه آموزشی قرار دارد و تصمیمات را تعداد زیادی از کمیته‌های داخلی اتخاذ می‌کنند. تصمیم‌گیری ها نوعاً مستلزم اتفاق نظر میان اعضای هیئت علمی است. این ساختار، فرآیند تصمیم‌گیری را مختل می‌کند و به واکنش‌های بسیار کند می‌انجامد. ماهیت اصلی این فرآیند، توان رهبری امور را تضعیف و به تبع آن به دوام و استمرار گذشته‌ای مهجور کمک می‌کند.
اگر دانشگاه‌ها می‌خواهند در جهان دانش فردا نقش اساسی ایفا نمایند، آنها نمی‌توانند هم در اوضاع سنتی به سر برند و هم به روزهای بهتر دل ببندند. از دانشگاه‌ها انتظار می‌رود که تغییر کنند و این کار را باید خود به تنهایی انجام دهند. بنابراین، آنها باید ساختار خود را چنان تغییر دهند که بتوانند با امکانات کمتر، بازدهی بیشتری داشته باشند.
به هرحال راه حل های عمده بهبود امور دانشگاه شامل موارد زیر می شود:‌
الف) سازماندهی دانشگاه به مانند یک اتحادیه (فدراسیون) یا به مانند یک شرکت سهامی و به کارگیری اصل اختیار تصمیم‌گیری فردی، به عبارت دیگر، استقلال بخشی هر چه بیشتر به واحدها جهت تخصیص منابع انسانی و مالی، آن طور که خود می خواهند.
ب) حذف فرآیندهای تصمیم‌گیری چند لایه‌ای؛ تنها یک سطح باید واجد صلاحیت تصمیم‌گیری باشد و سطح بالاتر از آن فقط مسئول کنترل و نظارت باشد.
ج) صلاحیت بخشی واقعی به رئیس دانشگاه در تصمیم‌گیری نهایی برای مسائل بسیار مهم و حیاتی نظیر بودجه و برنامه راهبردی، زیر ساخت و تخصیص منابع انسانی.
د) تخصیص بودجه‌ای خاص با هدف فراهم آوردن این امکان برای مدیریت مؤسسه‌ای که برنامه‌های جدید را از طریق انگیزش‌های مالی بهبود بخشد.
و) توسعه سیاست دانشگاه از طریق بسط برنامه‌ای راهبردی که کل جامعه را در بر می‌گیرد، تصمیم نهایی را باید رئیس اتخاذ کند و برنامه راهبردی باید مطابق با شایستگی‌ها و صلاحیت‌های موجود در سطوح مختلف اجرا شود.
ﻫ) بالا بردن سطح مهارت‌های مدیریتی رهبران در سطوح مختلف سازمانی، از جمله اعضای هیئت مدیره.

بررسی چالش ها و مشکلات نظام آموزش عالی ایران
در تعریف توسعه گفته‌اند توسعه فرآیندی است که از تعامل بین اندیشه‌های نو، ایده‌های تازه و آرمان‌های جدید با ساختارها و نهادهای قدیمی صورت می‌گیرد و به نوسازی ساختارها و نهادها می‌انجامد. طبق این تعریف عامل محرک در زمینه توسعه دانش جدید، ایده‌های تازه و اندیشه‌های نو است. بنابراین، دانشگاه در جوامع در حال توسعه، نقش مهمی را ایفا می‌کند. از سوی دیگر انسان هم به عنوان هدف توسعه و هم به عنوان عامل توسعه است؛ یعنی توسعه باید به بهبود کیفیت زندگی انسان منجر شود. اما چه عاملی می‌تواند توانمندی انسان را برای رسیدن به توسعه بالا ببرد؟ آن عامل چیزی نیست جز آموزش و به خصوص آموزش عالی؛ زیرا منجر به تربیت نیروی انسانی متخصص موردنیاز برای اداره نهادهای جامعه و همچنین رسیدن به توسعه می‌شود.
امروزه دانشگاه با توجه به وضعیت جهانی یعنی اوضاع علمی، فناورانه، اقتصادی و اوضاع بین المللی با چالش‌های بزرگی مواجه است، شناخت این چالش‌ها به ما کمک می‌کند تا بتوانیم خودمان را برای رسیدن به توسعه آماده کنیم. در اینجا به برخی از مهم‌ترین چالش‌های آموزش عالی در ایران به صورت مختصر اشاره می کنیم:
1.    سیاست گذاری در نظام آموزش عالی
2.    مدیریت و ساختار
3.    همکاری های بین المللی (ارتباط با مراکز علمی بین المللی)
4.    تقاضای اجتماعی
5.    ارتباط دانشگاه با صنعت
6.    کیفیت (چالش‌های آموزش عالی و توسعه پایدار، 1383).

1. چالش سیاست گذاری در نظام آموزش عالی
سیاست‌گذاری یکی از عناصر چرخه دانش است. اگر سیاست‌گذاری از فرآیند دانش جدا شود کشور نمی‌تواند به سمت توسعه پیش رود. در همه جهان تولید دانش و فناوری منتهی به سیاست‌گذاری های اجرایی می‌شود. بنابراین، سیاست‌گذاری باید به صورت منسجم، یکپارچه و با هدف توسعه کشور صورت بگیرد. لازم به توضیح است که در کشور ایران دانشگاه‌ها به طور مشخص اهداف و راهبرد‌های خاصی برای خود تدوین نکرده‌اند، اما در برنامه‌های توسعه‌ای دولت به طور کلی اهدافی برای دانشگاه‌ها در نظر گرفته می‌شود. اهداف ذیل، اهدافی هستند که در قانون اول برنامه 5 ساله توسعه اجتماعی و اقتصادی به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است:
1.    کمک به توسعه و ارتقای علوم و معارف در کشور
2.    مشارکت در تربیت و تأمین نیروی انسانی متعهد و متخصص مورد نیاز کشور
3.    مشارکت در امر فراهم‌سازی زمینه‌های توسعه تحقیقات، نوآوری، انتقال و جذب فناوری
4.    بهبود شاخص‌های آموزش عالی از نظر کمی و کیفی
5.    مشارکت در امر انطباق محتوای آموزش‌ها با نیازهای تخصصی جامعه و مقتضیات ناشی از توسعه علوم و معارف
6.    توأم ساختن آموزش با پژوهش در کلیه مقاطع تحصیلی و کمک به نیازهای پژوهشی کشور
7.    برقراری ارتباط متقابل با مؤسسات آموزش عالی و دیگر بخش‌ها در زمینه‌های علمی و فرهنگی و صنعتی (امیدی، 1383) .

2. چالش مدیریت و ساختار
امروزه عصر دانشگاه ایستا که با روش سنتی به تربیت نیروی انسانی مدرک به دست و جویای کار بپردازد سپری شده و دیگر دانشگاه جایی نیست که دانش آموخته‌های غیر حرفه‌ای، غیر کارآمد و غیر خلاق تربیت کند. زیرا این دانش آموخته‌ها در جامعه آینده قادر به اشتغال نخواهند بود. دانشگاه جدید دانشگاهی است که نیروی انسانی کارآفرین، خلاق و مبتکر تربیت کند. برای اینکه دانشگاه تغییر کارکرد دهد باید ساختار دانشگاه و مدیریت دانشگاه و همچنین شیوه های مدیریت دانشگاه تغییر کند. بنابراین، ساختار کل آموزش عالی در حال تغییر است و لایحه تغییر ساختار در مراجع قانون‌گذاری در حال بررسی نهایی است، که به تبع آن ساختار دانشگاه تغییر می‌کند و مدیریت دانشگاه متحول می‌شود. عنصر محوری در تغییر ساختار دانشگاه تأمین استقلال عملیاتی در دانشگاه است یعنی تا به حال در دانشگاه‌های ایران مدیریت متمرکز، حاکم بوده که براساس منابع دولتی کار می‌کرده‌اند. مدیریت در عصر جدید اولاً به صورت غیر متمرکز و به دست خود دانشگاه‌ها اعمال می‌شود و ثانیاً منابع اش، منابع متنوعی است و صرفاً منابع دولتی نیست و می‌بایست از منابع غیر دولتی هم استفاده کند. بنابراین، مدیریت جدید با مدیریت منابع مالی جدید، مدیریت منابع انسانی متفاوت و مدیریت دانش همراه خواهد بود.

3. چالش همکاری‌های بین‌المللی (ارتباط با مراکز علمی بین المللی)
امروزه هیچ ملتی نمی‌تواند خود را در رشته‌های مختلف علمی بی‌نیاز از دیگر ملت‌ها بداند. لذا، تشکیل مراکز تحقیقاتی و ارتباط آنها با مراکز تحقیقاتی سایر کشورها ضروری به نظر می‌رسد. براساس سند چشم‌انداز 20 ساله جمهوری اسلامی، ایران باید جایگاه اول اقتصادی و علمی را تا 19 سال آینده در بین کشورهای همسایه، خاورمیانه و آسیای میانه کسب کند و این امر بدون داشتن همکاری‌های علمی با سایر کشورها به منظور ارتقای کیفیت نیروهای انسانی غیر ممکن است.
اکثر مشکلاتی که جوامع با آنها رو به رو هستند، جنبه بین‌المللی پیدا کرده اند. زمانی دانشگاه‌ها می توانند مشکل گشا باشند که آموزش و پژوهش در آنها از کیفیت مطلوبی داشته باشد. یکی از روش‌هایی که دانشگاه‌های کشورهای در حال توسعه می‌توانند برای بهبود کیفیت به کار برند، برقراری ارتباطات بین‌المللی است. بین‌المللی کردن آموزش عالی ساز و کاری برای تغییر و تحول و اصلاحات در آن است. لذا، ارتباطات بین‌المللی در آموزش عالی به میزان چشم‌گیری در میان کشورها رشد کرده و این موضوع با توجه به فرآیندهای کنونی فناوری های اطلاعات و ارتباطات بیش از پیش مشهود است. افزون بر این، کشورهای توسعه یافته در پی افزایش تعداد دانشجویان خارجی خود هستند. این دانشجویان موجبات تحکیم آموزش عالی، مبادلات و ارتباطات دو جانبه و همچنین پیشرفت اقتصادی در این گونه کشورها را فراهم می‌کنند.

ساز و کار‌های بین المللی کردن آموزش عالی در ایران
تقویت اعزام دانشجو: هم اکنون بیش از دو میلیون نفر دانشجوی خارجی در کشورهای مختلف به تحصیل مشغول هستند. پیش‌بینی می‌شود که تا سال 2025 این تعداد به 8 میلیون نفر افزایش یابد (آلباخ، 2004). اعزام دانشجو به خارج از کشور به ویژه در مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکتری به عنوان راهبردی برای ارتقای نیروی انسانی دانشگاه‌ها، محسوب می‌شود. در ایران راه اندازی دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری به راهبرد اصلی برای تأمین هیئت علمی تبدیل شده است. در بسیاری از موارد، این دوره‌ها با داشتن حداقل زمینه‌ها راه‌اندازی شده و دانشجویان از داشتن منابع لازم برای تحقیق و فراگیری محروم‌اند؛ زیرا توجه بیشتر به توسعه کمی است تا عنایت به کیفیت. نتیجه این سیاست تربیت افرادی است که پس از پایان تحصیل با حداقل مهارت وارد بازار کار می‌شوند و توانایی لازم را برای انجام مسئولیت خود ندارند. بنابراین دانشگاه‌ها باید در زمینه اعزام دانشجو به خارج، سیاست‌گذاری‌های لازمه را انجام دهند. البته نباید فراموش کرد که اجرای این سیاست‌ها در گرو حمایت‌های مالی دولت است. به منظور تقویت اعزام دانشجو به خارج، پیشنهاد می‌شود که دانشگاه‌های پیشرو کشور با یک یا چند دانشگاه، کنسرسیوم‌هایی را در حوزه‌های مطالعاتی و رشته‌های تحصیلی داشته باشند. این توافق‌نامه‌ها کاهش هزینه ثبت نام دانشجویان را به همراه خواهند داشت. راه اندازی دوره‌های دکتری مشترک یکی از روش‌های مفید در این زمینه است (آراسته، 1385).
لزوم گسترش و تقویت زبان انگلیسی: در عصر حاضر زبان انگلیسی، زبان حاکم بر ارتباطات علمی بین‌المللی و بانک‌های اطلاعاتی و به ویژه اینترنت است. اما متأسفانه در ایران، برنامه‌های درسی و روش‌های آموزشی زبان خارجی که تاکنون در سطح آموزش و پرورش و آموزش عالی از آنها بهره گرفته شده است پاسخگوی نیازهای دانشجویان نیست. بنابراین، بازنگری در برنامه‌های درسی زبان انگلیسی و در الویت قرار دادن آن در آموزش‌های مقاطع مختلف برای ارتباطات بین‌المللی امری ضروری است.

بین المللی کردن برنامه های درسی:‌  هم اکنون که تدوین برنامه‌های درسی به دانشگاه‌ها واگذار شده است، موضوع آشنایی با فرهنگ‌ها، بهره‌گیری از تجربه‌های سایر کشورها، دعوت از استادان خارجی و ... هریک به نوبه خود موجب ارتقاء بخشیدن مهارت‌های شناختی و تخصصی دانشجویان و همچنین اعضای هیئت علمی خواهد شد. بنابراین، تدوین برنامه‌های درسی با هدف آشنایی دانش‌آموزان و دانشجویان کلیه رشته‌ها با سایر فرهنگ‌ها و ساختارهای کشورهای مختلف در آموزش عالی امری ضروری است.
بهره گیری از حمایت های مالی مجامع بین المللی:‌ هم اکنون فرصت‌های بسیاری برای دریافت حمایت‌های مالی از سوی مجامع بین‌المللی نظیر بانک‌ جهانی، آکادمی‌های علوم و ... وجود دارد که بسیاری از افراد واجد شرایط در ایران با این فرصت‌ها آشنایی اندکی دارند. اگر چه دفاتری تحت عنوان «دفتر ارتباطات بین‌المللی» در بسیاری از دانشگاه‌های کشور فعالیت می‌کنند، اما فعالیت‌های آنها بیشتر به امضای توافق‌نامه‌های صوری محدود شده است، این دفاتر وظیفه دارند که در جهت رایزنی با گروه‌های آموزشی و جلب همکاری‌های آنها برای شناسایی فرصت‌ها و همکاری‌های بین‌المللی گام بردارند.
جذب دانشجویان خارجی: یکی از علل اصلی عدم جذب دانشجویان خارجی استفاده از زبان فارسی به عنوان تنها روش آموزشی در دانشگاه‌هاست. اما نکته قابل توجه این است که فراگیری زبان فارسی برای دانشجویان خارجی مشکل و کاربرد علمی بین‌المللی آن نیز در اکثر کشورها محدود است. استفاده از زبان انگلیسی به عنوان زبان آموزش و پژوهش در برخی از دانشگاه‌های ایران نه تنها موجب ارتقای تعاملات علمی در سطح بین‌المللی می‌شود، بلکه دانشجویان خارجی بسیاری از کشورها نیز متقاضی ادامه تحصیل در این گونه دانشگاه‌ها هستند. البته این امر بدون گسترش برنامه‌های خدماتی و رفاهی دانشجویی در دانشگاه‌ها میسر نخواهد بود.
تغییر ساختار همکاری‌های بین‌المللی:  دانشگاه‌های کشور ساختاری مناسب برای همکاری‌های بین‌المللی ندارند به همین دلیل پیشنهاد می‌شود که دفتری با هدف ایجاد ارتباطات بین‌المللی تأسیس شود. جایگاه ساختاری این دفتر نیز حائز اهمیت است و پیشنهاد می‌شود که مرتبه تشکیلاتی رئیس این دفتر همسان با مرتبه معاونان دانشگاه تعیین و رئیس این دفتر از سوی رئیس دانشگاه منصوب شود و با معاونت آموزشی و پژوهشی همکاری نزدیکی داشته باشد.
حمایت‌های مالی دولت: با بودجه‌های فعلی دانشگاه‌ها، ارتباط دو جانبه میان دانشگاه‌های ایران و سایر دانشگاه‌های خارجی امکان‌پذیر نیست و نیازمند حمایت‌های مالی دولت است (آراسته، 1385).
ایجاد سازمان های نظارتی و اعتباربخشی به دانشگاه ها از بیرون وزارت علوم: این امر مستلزم ایجاد سازمان‌هایی مستقل از وزارت علوم به منظور کنترل و نظارت کیفی دانشگاه‌ها است.
4. چالش تقاضای اجتماعی
ما در جامعه سال به سال شاهد تقاضای بیشتر برای ورود به دانشگاه‌ها هستیم. طبق برآوردی که صورت گرفته تاکنون سه میلیون دانشجو در دانشگاه‌های کشور مشغول به تحصیل هستند که حدود یک میلیون نفر آنها، ورودی‌های آزمون 85 هستند. این افزایش تقاضا، خود باعث به وجود آمدن چالش‌هایی به شرح زیر شده است:
عدم توازن منطقه‌ای تقاضای اجتماعی:‌ به دنبال تسری سیاست‌های عدالت توزیعی پس از انقلاب به بخش آموزش عالی و وضع سهمیه‌های پذیرش دانشگاه‌ها، امتیازات تخصیص یافته به گروه‌های خاص سبب شد که نسبت پذیرش برای گروه‌های مختلف، تفاوت‌های فاحش پیدا کند و همچنین موجب شد برخی استان‌های محروم در طول دهه 70 از نظر رشد سالانه تقاضا، صدرنشین باشند. این پیامد هرچند از نظر عدالت توزیعی مثبت است، لیکن باید توجه داشت که اولاً تعداد محدودی از استان‌ها از این روند بهره‌مند شدند و مهم‌تر اینکه برخی استان‌ها که سوابق آموزشی بیشتری داشتند رشد بسیار کمی داشتند. به رغم این روند، به دلیل تمرکز امکانات و خدمات در مرکز سیاسی و تقویت روند شهرنشینی هنوز تقاضای اجتماعی، میل شدید به پایتخت دارد به طوری که انتخاب دوم متقاضیان اکثر استان‌ها، استان تهران است.
عدم توازن تقاضای اجتماعی برحسب گروه ها و رشته‌ها:‌ تراکم و تمرکز تقاضای اجتماعی در چند رشته محدود در هر گروه تحصیلی که عمدتاً ارتباط مستقیم با وضعیت اشتغال آن رشته‌ها دارد، به طوری که بررسی 10 انتخاب اول متقاضیان نشان داد که رشته‌های علوم پایه وزن انتخابی پایین‌تر نسبت به رشته‌های درجه اول دارند و رشته‌های دارای بیشترین اولویت، معمولاً رشته‌هایی هستند که امکان استخدام و اشتغال آنها بهتر بوده است.
آموزش عالی دولتی کانون تقاضای اجتماعی:‌ متأسفانه در آموزش عالی ایران هرچند در یک دوره نسبتاً کوتاه، تأسیس مؤسسات آموزش عالی غیر انتفاعی، دوره‌های نیمه خصوصی، شبانه و مؤسسات آموزش عالی وابسته به سایر دستگاه‌های اجرایی، زمینه‌های متنوع‌سازی این بخش را فراهم کرده است، اما به دلایلی از جمله رایگان بودن آموزش عالی دولتی و احتمالاً کیفیت برتر آن، فشار تقاضا برای ورود به دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی دولتی همچنان وجود دارد و این چالش، خود ناشی از تمرکز و مدرک‌گرایی نظام اداری استخدامی کشور است.
تحول تقاضای اجتماعی مردان برای آموزش عالی: در ایران، سهم زنان در تقاضای آموزش عالی روندی رو به رشد و سهم مردان روندی نزولی داشته است. هرچند تحولات اجتماعی و فرهنگی نقش بسزایی در افزایش تقاضای اجتماعی دختران دارد، مؤثرترین عامل در کاهش تقاضای اجتماعی مردان، تحولات اقتصادی و شرایط بازار کار به ویژه افزایش حضور زنان در بازار و رقابت آنان برای تصدی مشاغل محدود است (قارون، 1383).

5. چالش ارتباط دانشگاه با صنعت
در کشور ما مقوله ارتباط صنعت و دانشگاه از این جنبه مهم است که بیشتر محققان ما به طور عمده در دانشگاه‌ها هستند، اما تحقیقاتی که در دانشگاه‌های ما انجام می‌شود بیشتر جنبه نظری دارد تا کاربردی. علت این است که ارتقای رتبه اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها بستگی به تعداد مقالات چاپ شده آنان در مجلات علمی بین‌المللی دارد و چنین مقالاتی اغلب جنبه نظری دارند. از طرف دیگر مقوله‌های «آموزش» و «پژوهش» بیشتر، به عنوان وظایف دانشگاهی مطرح شده ولی ارتباط دانشگاه با صنعت جزء این وظایف تعریف نشده است. از طرفی هم، چون صنعت ما تجهیزات مورد‌نیاز را از خارج خریداری کرده و فناوری کارخانجات ما وارداتی بوده، در نتیجه دانش فنی جایگاه شایسته‌ای در صنعت ما پیدا نکرده است. ارتباط دانشگاه با صنعت، باید یک ارتباط دو طرفه باشد، به طوری که هر دو نهاد از این ارتباط سود ببرند. اگر تحقیقات دانشگاه‌ها جنبه کاربردی داشته باشند و صنایع ما بتوانند از آنها در جهت تحقق نیازهای اساسی خود استفاده کنند، با دانشگاه تعامل برقرار می‌کنند و همچنین اگر حضور دانشگاه‌ها در صنعت باعث ارتقای علمی دانشگاه از دید فناوری شود، آنها نیز به همکاری با صنایع روی می‌آورند. طی سال‌های گذشته شورای عالی ارتباط صنعت و دانشگاه در ایران، زیر نظر وزیر صنایع و وزیر علوم با حضور تعدادی از مدیران و رؤسای دانشگاه‌ها تشکیل شد و سیاست گذاری هایی صورت گرفت ولی ضمانت اجرایی لازم را نداشت و هر نهادی فقط وظایف خود را انجام می‌داد و در پی منافع خود بود و در نتیجه دستاوردهای مورد نیاز حاصل نشد.
ارتباط دانشگاه با صنعت در همه جای دنیا با مشکل مواجه است چون منافع و دستاوردهای این دو نهاد متفاوت است. یکی از دلایل چنین تفاوتی این است که استادان دانشگاه در کار خود عجله نمی‌کنند و آنان یک تحقیق را شروع می‌کنند و می‌خواهند آن را به نتیجه برسانند و جنبه کاربردی تحقیقات را در نظر نمی‌گیرند، در صورتی که صنعت تمایل دارد که سطح تولیدش را بالا ببرد و در نهایت درآمدش افزایش یابد.
اگر یک کشوری علمش را به فناوری تبدیل کند، دانشگاه و صنعت به طور اتوماتیک به هم وصل می‌شوند. در این زمینه لازم است مطالب و محتوای درس‌های عرضه شده در دانشگاه‌ها مطابق با نیازهای اساسی جامعه باشد و کسی که فارغ التحصیل می‌شود، حداقل چند مهارت قابل توجه فراگیرد تا اگر در صنعتی استخدام شد، مثمر ثمر واقع شود. و علاوه بر آن دانشگاه‌ها علاوه بر وظایف آموزشی و پژوهشی، وظایف مشاوره دادن به صنایع را نیز بر عهده بگیرند (Iran News Paper.com).

6. چالش کیفیت
به طور کلی دانشگاه‌ها شاخص اصلی پیشرفت یک کشور محسوب می‌شوند و موجبات رقابت پویای یک کشور را در منطقه و جهان فراهم می‌کنند. بنابراین، تقویت کیفیت آموزش عالی اساس همکاری‌های علمی بین‌المللی و تقویت کشورها در رقابت‌های منطقه‌ای و جهانی است. گسترش آموزش عالی بیش از هر چیز نشان دهنده خواسته مردم برای کسب علم در جهت بهبود زندگی خود و دیگر افراد جامعه است، اما آموزش عالی در ایران هیچ‌گاه منطبق با نیازهای جامعه گسترش نیافته است. در پاره‌ای موارد، رشته‌هایی مشاهده می شوند که در جامعه کاربردی ندارند و آنهایی که کاربرد دارند کیفیت خوبی ندارند. این موضوع در کنار رشد اقتصادی پایین، موجبات بیکاری تعداد بسیاری از دانش آموختگان را فراهم کرده و کیفیت آموزش عالی را تحت تاثیر قرار داده است. یکی از دلایل اصلی کاهش کیفیت آموزش عالی، عدم افزایش و رشد اعضای هیئت علمی توانا در کنار افزایش کمی دانشجویان بوده است. وجود استادانی که به ظاهر استادند، اما به جز ظاهری دانشمند و دانا چیزی از آنها نمی توان درک کرد. به طوری که قبلاً نیز ذکر شد، راه چاره این معضل تنها و تنها ایجاد سازمان هایی از بیرون وزارت علوم و همچنین وزارت بهداشت است که این سازمان ها وظیفه ارزیابی دانشگاه‌ها را به عهده گرفته و آنها را هر ساله براساس معیارها و استانداردهای بین‌المللی رتبه‌بندی کرده و به امر نظارت و کنترل و ارزیابی دانشگاه‌ها بپردازند (آراسته، 1385).


نتیجه گیری
در این مقاله به برخی از مهم‌ترین چالش های آموزش عالی در ایران و جهان پرداخته شد که عبارت‌اند از: محیط در حال تغییر، رسالت‌ها، آموزش دانشجویان، حرفه علمی، تأمین مالی آموزش عالی، اداره امور دانشگاه‌ها، سیاستگذاری‌ها، همکاری‌های علمی بین‌المللی، مدیریت و ساختار، تقاضای اجتماعی، ارتباط دانشگاه با صنعت و کیفیت.
همان‌طور که در مقاله حاضر اشاره شد موضوع توسعه، انسان است؛ یعنی خود انسان باید توسعه را ایجاد کند که عامل محوری برای افزایش توانمندی انسان به منظور توسعه پایدار آموزش است به خصوص آموزش عالی. بنابراین، آموزش عالی نقش مهمی در ایجاد توسعه پایدار ایفا می‌کند و در اثر جهانی شدن، دانشگاه‌ها نیز متحول می‌شوند و کارکرد آنها متفاوت از گذشته و مبتنی بر دانش و اطلاعات است.
اما جهانی شدن چالش‌های فوق را برای آموزش عالی به همراه داشته است، که شناسایی این چالش‌ها و عرضه راه حل‌ها و پیشنهادهایی به منظور از میان بردن آنها، گام مهمی در جهت توسعه پایدار محسوب می‌شود. اما باید توجه داشت که تحقق این امر، بیش از هر چیز به حمایت‌های مالی دولت وابسته است و مستلزم سرمایه‌گذاری و سیاست گذاری‌های لازمه است.

 
منابع
آراسته، حمیدرضا. 1385. «همکاری های بین المللی آموزش عالی در ایران و چگونگی بهبود آن»؛ فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی شماره 39.
امیدی، یزدان. آبانماه 1383. «لایحه اهداف، وظائف و تشکیلات وزارت علوم،  تحقیقات و فناوری». مجله نامه آموزش عالی، شماره 7.
امیدی، یزدان. خرداد ماه 1383. «عملکرد وزارت علوم،  تحقیقات و فناوری». مجله نامه آموزش عالی. شماره 2.
«چالش های آموزش عالی و توسعه پایدار». مردادماه 1383. مجله نامه آموزش عالی، گزارش گفتگو.
قارون، معصومه. 1383. «تحلیل و برآورد تقاضای ورود به آموزش عالی». ترجمه مجری طرح موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی؛ تهران.
ورنر زدهیرش- لوک ای.وبر. 1383. «چالش های فراروی آموزش عالی در هزارة سوم». ترجمه رضا یوسفیان املشی. تهران:‌ دانشگاه امام حسین (ع).

Atkinson, R.D. September 25, 1998. “It Tokes cash to keep Ideas Flowing”, Los Angeles Times, B9.
Breneman D.W. and Finney, J.E. 1997. “The Changing Landscape: Higher Education Finance in the 1990 s” in Callan P-M. and Finning. J.E, eds, Pubic and private Financing of Higher Education. Phoenix: American Council on Education.
Economist. September, 1998. “Canada: No Ivory Towers,” The Economist 46, P. 46 Hollinger .D.A. (1996). Science, Jews and Secular Culture: Studies in Midtwentieth Century Intellectual History. Princeton, NJ: Princeton University Press, pp.ix
Grassmuck, k. July 25, 1990. “Universities Efforts to Protect Their Patents Aggresively Result In Complex legal Skirmishes.
Markus, J. February 18, 1998. "Universities and Private Firms Cash in on Faculty Research, "The Associated Press, Daily Bruin.
Putka, G December 12, 1997. “Harvard Endowment strikes Deal to buy white Piver, an Insurance- Service Firm”. Wall, Street Journal, B5.
www.IranNewsPaper.com/1384/9/12/html/dialog
برای مشاهدۀ منبع این مطلب اینجا کلیک نمایید.


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد