چکیده :
ادامه مطلب ...
علیهمت بناری
چکیده
«تعلیم» و «تربیت» دو مفهوم کلیدی در حیات علمی و معنوی بشر است که پیوسته در کنار هم به کار رفته، و همراه هم هستند، اما آیا این دو مفهوم، دو مفهوم بیگانه از هم هستند که به صورت اتفاقی کنار هم قرار گرفتهاند، یا باهم رابطه دارند؟هدف این مقاله، پاسخ به این دست سؤالات است که با روش تحلیلی ـ استنادی تدوین شده است. در این زمینه، شش نوع رابطه میان این دو مفهوم وجود دارد که از میان آنها، رابطه آمیختگی و درهم تنیدگی صائبتر است. در آیات قرآن، دو مفهوم تعلیم و تزکیه، هر چند در کنار هم ذکر شدهاند، اما از نحوة همراهی آن دو، میتوان رابطه در هم تنیده و غیرقابل تفکیک در محتوا برداشت کرد. در روایات نیز هر چند دو مفهوم تعلیم و تربیت یا تعلیم و تزکیه، در کنارهم به کار نرفتهاند، اما دو مفهوم علم و عالم به عنوان ثمرات مستقیم تعلیم به طور گسترده در کنار جلوههای تربیت و تزکیه به کار رفتهاند. از بررسی آنها، تفکیک ناپذیری و درهم تنیدگی تعلیم و تربیت قابل استفاده است.
کلیدواژهها: تعلیم، تربیت، آموزش و پرورش.
* استادیار علوم تربیتی جامعه المصطفی العالمیه ah.banari@gmail.com
دریافت: 14/6/1390ـ پذیرش: 29/9/1390
تعلیم و تربیت نیاز ضروری بشر است به گونهای که در طول حیات خود، پیوسته بدان نیازمند است. از اینرو، از دیرباز این امر مورد توجه مربیان بزرگ و مصلحان اجتماعی بوده است. با این حال، عدم توجه به ماهیت این دو مفهوم در پارهای موارد، موجب عدم بهرهگیری از ظرفیت و جایگاه بایسته هر یک شده است: گاهی اوقات، با تمرکز و اهتمام بر یکی، از اهتمام و توجه به دیگری غفلت شده و احیاناً به تفکیک و جدایی این دو از هم و در نتیجه، بروز پیامدهای نامطلوب در روند رشد افراد جامعه شده است. در برخی مراکز تمرکز بر آموزش شده و از پیامدهای ضمنی تربیتی آن غفلت شده است و یا به بهانه اهتمام به امر تربیت، از کیفیت آموزش کاسته شده است. آیا به راستی «تعلیم» از «تربیت» جداست، یا این دو باهم در ارتباط هستند؟ در صورت وجود رابطه، این رابطه چگونه است؟ آیا رابطه آنها از نوع مجاورتی است و یا از نوع رابطه مقدمه و ذیالمقدمهای است؟ آیا از نوع رابطه تعاملی است؟ و یا از نوع یکپارچگی و درهم تنیدگی است؟ دیدگاه اسلام در این زمینه چیست؟ آیا میتوان از طریق بررسی آیات قرآن و روایات معصومان(ص)، به چگونگی این رابطه پی برد؟ به رغم اهمیت این موضوع و پیامدهای مثبت و منفی، که بر نوع برداشت از رابطه این دو مفهوم در عرصه رشد و هدایت جامعه وجود دارد، آنگونه که شایسته است به این موضوع پرداخته نشده است. البته برخی پژوهشگران به گونهای به این موضوع پرداختهاند. اما برخی از آنان، به انواع رابطه اشاره کردهاند، اما از منظر دینی موضوع را بررسی نکردهاند و رابطه را از نگاه آیات و روایات مورد توجه قرار ندادهاند.1 برخی نگاه دینی داشتهاند، اما به نوع رابطه و گونههای ممکن نپرداختهاند. ضمن اینکه تنها آن را از نگاه قرآن مورد توجه قرار داده، و توجهی به روایات نداشتهاند.2 از اینرو، این مقاله درصدد است تا ابتدا این دو مفهوم را چه به صورت انفرادی و چه به صورت ترکیبی تعریف و سپس، انواع رابطههای ممکن میان آن دو را مورد بررسی قرار دهد. در پایان، با بررسی آیات و روایات دیدگاه اسلام در این زمینه را مورد توجه قرار دهد.
فعالیتهای تربیتی از جمله فعالیتهای اساسی است که در حیات فردی و جمعی
انسان، تاثیری انکارناپذیر دارد. این فعالیتها برای تحقق اهداف مورد نظر،
تابع اصل یا اصولی است. مشخصکردن اصول تربیت از جمله اقدامات اساسی است که
باید قبل از هر کاری انجام پذیرد.
در این نوشته پس از بررسی بخشی از تعاریف و بحثهای ارائه شده توسط
صاحبنظران تربیت و کتابهای موجود درباره تربیت اسلامی، اصول تربیتی به
عنوان "ریشه و بنیانهایی تعریف شده که در جریان تربیت لازمالاتباع بوده
است و بسان دستورالعملی کلی، تمامی جریان تربیت را تحت سیطره و نفوذ خویش
دارد" بهگونهای که در صورت تخطی از آنها، رسیدن جریان تربیت به هدف نهایی
خودش دستخوش مخاطره میشود.
پس از ارائه تعریف اصل تربیتی به بررسی منابع اصل تربیتی پرداخته، و ضمن
بررسی دیدگاههای گوناگون درباره وضعی یا کشفی بودن اصول تربیت، این نتیجه
حاصل شده است که اصول تربیت اسلامی از جهتی حالت وضعی و از جهتی دیگر حالت
کشفی دارد؛ به عبارت دیگر اصول تربیت به لحاظ اینکه در قرآن، متون مذهبی و
سایر منابع وجود دارد، موضوعه و به لحاظ اینکه در متون مذهبی باید به
اکتشاف و استخراج آنها پرداخت، مکشوفه است. در بخش بعدی نوشته، پس از طبقه
بندی اصول تربیت به دو دسته عام و کاربردی، در نهایت چند اصل عام تربیتی
معرفی شده و به اختصار مورد بحث قرار گرفته که عبارت است از: اصل کرامت،
اصل مسئولیت، اصل عقل، اصل عدل ،اصل کمالجویی و اصل وسع.
چکیده:
هدف این مقاله بررسی جایگاه عقل در تعلیم وتربیت اسلامی است . در این رابطه منابع معتبر اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است .
بی شک جایگاه عقل در آموزه های دینی نقش بی بدیلی است ، که در کنار سایر جنبه های تربیتی ، می تواند در سعادت بشر تاثیر گذارباشد.
جز با عقل ورزی وخرد ورزی نمی شود فلسفه زندگی را تفسیرنمود، ولازم است که با اندیشه در راستای قرب الهی حرکت نمود.